🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀
🌼🍀
🍀
#با_من_بمان_33
#نویسنده_محمد313
در کنار گفت و گو و شوخ طبعی های محمدو نجمه ناهارمون رو هم خوردیم و حسابی کیف کردیم
تصمیم گرفتیم بریم کوه
عمه خانوم و مادرکمیلم ک به بهونه ی پیری و پا درد گفتن پیش وسایلا میشینیم
چادرمو برداشتم و بند کفشمو محکم کردم ک نرگس گفت:میخوای با چادر بیای کوه؟
گفتم:اره
-به نظرم بهتره چادرتو مثل من بزاری اینجا
تو کوه دست و پا گیره
کسیم نیست اون بالا
کمیل در حالی که کلاشو سرش میزاشت گفت:لازم نکرده تو میخوای بدون چادر بیا صاحب اختیارت مامانه
ولی ازاده نه
نرگس:وا چرا زور میگی..اینقدر سخت نگیر..رو کوه کسی نیست که
بیچاره با چادر چجوری میخواد کوهنوردی کنه
تو دیگه خیلی ....
کمیل:همینکه گفتم
روشو از ما گرفت و جلوتر راه افتاد
شونه ای بالا انداختم و گفتم: شما برید من نمیام
-عع یعنی چی...ولش کن اونو
مگه چی میشه مانتوت به این بلندی
چادرتو بزار پیش مامان بیا بریم
-نه اخه بعدش اقا کمیل ناراحت میشن
بازومو کشید و ادامو در اورد:اینقدر مطیع اون نباش
به حرف اون بخوای توجه کنی تو خونه هم باید چادر سرت کنی
نمیدونستم چیکار کنم
از یه طرف دلم میخواست برم
از یه طرف به قول نرگس با چادر خیلی سخت بود
نمیخواستم کمیلو از خودم برنجونم
چادرمو سرم کردم و گفتم:اشکال نداره
منم اینطوری راحت ترم
-باشه
.......
شیب کوهش زیاد تند نبود
بین راه جوونای دیگه ای هم بودند که مثل ما هوس کوه نوردی به سرشون زده بود
کوهش
تپه مانند بود
خداروشکر راحتر میتونستم ازش بالا برم
نجمه و ندا با کمک محمد از شکافی ک بین دو تپه بود رد شدند
نرگسم پرید و رفت
ولی من چون چادر سرم بود میترسیدم بپرم گوشه هاش به جایی گیر کنه
هم خندم گرفته بود هم ناراحت بودم
کمیل که تموم مدت بی توجه به من برای خودش قدم میزد از روی شکاف پرید و خواست بره ک صداش زدم:اقا کمیل
سمتم چرخید
به زیر پام اشاره کردم و گفتم:چجوری با چادر بپرم
خندید و گفت: بپر
گفتم:با چادر!
گفت:مگه چه اشکال داره
گفتم:زایه نیس!(حالا زایه با هر ز ای هست سخت نگیرین :))
لبخند زد و گفت:برای من نه
از این حرفش ته دلم یه جوری شد
دستشو سمتم دراز کرد و گفت:بیا
دستشو گرفتم و پریدم
چادرم کمی عقب رفت و موهام از زیر روسری بیرون زد
همونطور ک دستم تو دستاش مونده بود بهم خیره نگاه کرد
با خجالت نگامو گرفتم ک موهامو جمع کرد داخل و گفت:دیدی راحت بود دیگه نگی با چادر زایس ک تنبیه میشی
با خنده دستمو کشید و منو دنبال خودش برد:اقا کمیل
-بله
-میشه دستمو ول کنین
-چرا
-من پیش بقیه خجالت میکشم
-خجالت برای چی
خودتو بزن به اون راه
مدتی بعد به بچه ها رسیدیم که نجمه و ندا و نرگس با دیدن ما همزمان گفتن:اووو
کمیل بی توجه به اونا بمن گفت:چشم حسود کور
خندم گرفته بود
چقدر گرمای دستش ارامش بخش بود
.....
به بالای تپه رسیدیم که همه از خستگی یه طرف ولو شدیم
نجمه چندبار پشت سرهم جیغ زد ک گوشامونو رفتیم
ندا:کر شدیم
نجمه:انرژیتو باید تخلیه کنی
محمد:پایین پره پسره
دیگه جیغ نزن
نجمه با لب و لوچه ی اویزون سرجاش نشست: بیرونم ک میایم نمیزارین ادم راحت باشه
همش باید عقده بشع تو دلم
ندا رو به محمد گفت:راس میگه زیاد سخت نگیر جوونه
کمیل قمقمه ی ابشو سر کشید و بقیشو رو صورتش پاشید: به جا این حرفا زودتر برگردیم
الان هوا تاریک میشه
مامان و عمه رو پایین تنها گذاشتیم
بعد از یکم استراحت از جامون بلند شدیم تا برگردیم
#ادامه_دارد..
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀
🌼🍀
🍀
#با_من_بمان_34
#نویسنده_محمد313
موقع برگشت هوا کم کم ابری شد و شروع به باریدن کرد
نم نم بارون روی شیشه های ماشین سر میخورد
سرمو به پشتی صندلی تکیه دادم و به دور دست هایی ک به نظر بی انتها میومدند خیره شدم
خیلی خسته شده بودم
دلم میخواست یه دل سیر بخوابم
وارد شهر شدیم که کمیل گفت:بریم خونه یا سرراه یه چیزی واسه شام بگیریم
چیز زیادی به اذان نمونده
نرگس با بی حوصلگی گفت:بریم خونه...خودمون بعد یکم استراحت یه چیزی درست میکنیم...توروخدا فقط بریم من یکم بخوابم
منم ک از خدام بود برم بخوابم گفتم:اره موافقم
کمیل:خیلی خوب
رسیدیم جلو در خونه عمه خانوم و پیاده شدیم
نرگس مادرشو صدا زد تا بیدار شه:مامان پاشو رسیدیم
خمیازه کنان بیدار شد و چادرشو از روی پاش برداشت:چه زود
در همین حین محمد و بقیه هم رسیدن
کلا چشمای همه خواب بود
....
چادر و کیفمو گوشه اتاق گذاشتم و کنار نرگس ک برای خودش پتو اورده بود نشستم
نجمه و ندا هم یه گوشه خواب رفته بودند
عمه خانوم یکم خونه رو مرتب کرد و صداشو شنیدم ک به مامان کمیل میگفت:ظاهرا جوونا زودتر از ما خسته شدن و خوابیدن..شامو خودمون درست کنیم
سرمو کنار نرگس رو بالشت گذاشتم و منم از خواب بیهوش شدم
با احساس تکان خوردن دستم چشمامو باز کردم
نرگس درحالی که موهاشو شونه میزد گفت:ساعت نه شبه ها
چشمامو مالیدم و سرجام نشستم:نماز نخوندم
-منم
به جای خالی نجمه وندا اشاره کردم و گفتم:اینا کجان؟
-هال
شالمو سرم گذاشتم و چادر رنگیمو سرم کردم
بعد از اینکه دست وصورتمو شستم و وضو گرفتم برگشتم اتاق تا نماز بخونم
خواستم نیت کنم ک صدای کمیلو شنیدم:به به خانومای خوش خواب...الان وقت نماز خوندنه؟
خندیدم ک نرگس گفت:اصلا از خستگی نفهمیدم کی خوابم برد...خدایا شرمنده..من برم وضو بگیرم
بعد از گفتن این حرف از اتاق بیرون رفت که کمیل تکیشو از در گرفت و بهم نزدیک شد
بهش نیم نگاهی انداختم ک از جیبش تسبیحی در اورد و سمتم گرفت:فعلا دستت باشه نماز میخونی باهاش ذکر بگو
تسبیح خودمه
#ادامه_دارد....
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀
🌼🍀
🍀
#ادامه_قسمت_سی_و_چهارم
#نویسنده_محمد313
ازش گرفتم و گفتم:ممنون
-خواهش میکنم
از اتاق رفت ک نفس عمیقی کشیدم و نیت کردم
ته دلم احساس خوبی به خوب شدن اوضاع داشتم
بعد از اینکه سه رکعت نماز مغربو خوندم تسبیح کمیلو با اشتیاق برداشتم و مشغول فرستادن صلوات شدم
بوی عطر خاصی ازش میومد
با تمام وجود بوییدمش
نرگس ک کنارم نمازشو میخوند با دیدن تسبیح گفت:مال کمیل نیست؟
گفتم:چرا ..خودش بهم داد
متعجب گفت:واقعا
-چطور؟
-خیلی این تسبیحو دوست داره
وقتی 16 سالش بود از شلمچه که رفته بود خریدش
خودش میگفت هرمکان زیارتی که رفته این تسبیحو متبرک کرده
منکه هرچی ازش خواستم اینو بده بمن نداد گفت یادگاری نمیتونم
بهم زیر چشمی نگاه میکرد ک گفتم:چیه خوب..موقتی داد
چشماشو ریز کرد که خندم گرفت
-کوفت...نمازتو بخون
تسبیحو سمتش گرفتم:میخوای فعلا دست تو باشه؟
با بستن چشماش گفت:نه
تسبیحشو به تو داده بمن ک نداده
دست خودت باشه بهتره
بعد از تموم شدن نمازم برای چیدن سفره رفتم اشپزخونه تا کمکی کرده باشم
غذا املت بود
ساده و بی دردسر
اتفاقا واقعا میچسبید
بعد از اماده شدن وسایل پای سفره نشستم و با گفتن بسمی اللهی مشغول خوردن شام شدم
کمیل در حالی که لقمه ای برای خودش درست میکرد گفت:فردا صبح زود برمیگردم
نرگس معترضانه گفت:چه زووود
همش چند روز اینجا بودیم
کمیل :دیگه من کارم زیاده باید برم..شما چون نذر داریم سال تحویل همینجا بمونید.اول دوم عید میام دنبالتون
عمه خانوم :چیکار داری پسرم...نمیشه سال تحویل پیش خانوادت نباشی ک..مخصوصا الان ک تازه عروس داری
سرمو با خجالت پایین انداختم
-نه عمه جون منکه از خدامه بمونم..نرم کارای شرکت عقب میمونه ...دیگه به بزرگی خودتون ببخشید
محمد:اگه واقعا لازمه بری خدا پشت و پناهت ولی رو من حساب کن کاری چیزی داری انجام میدم واست
پیشمون باش
کمیل: نه قوربونت
اذان صبح میرم زیارت
بعدشم به امیدخدا میرم تهران
عمه خانوم با ناراحتی گفت:دیگه چی بگم پسرم..وقتی میگی سرت شلوغه..میترسم زیاد اصرار کنم معذب شی
کمیل لبخند زنان گفت:قوربونت برم
تعارف ندارم
حوریه خانوم:کاش میشد سال تحویل پیشمون باشی
-دیگه اتفاقیه ک افتاده
مهندس امینی زنگ زد گفت کارا عقبه خواهش کرد برگردم
بغض کردم
سال تحویل بدون کمیل!
دیگه هیچ اشتیاقی واسه اومدن عید نداشتم
از الان هنوز نرفته احساس دلتنگی میکردم
نرگس بمن نگاهی انداخت ک احساس کردم متوجه ناراحتیم شد
#ادامه_دارد....
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀
🍀🌼🍀
🌼🍀
🍀
#با_من_بمان_35
#نویسنده_محمد313
موقع خواب هرطرف چرخ میزدم خوابم نمیبرد
اونکه هنوز نرفته اینطوری دلتنگش بودم
این ده روزی ک بدونش اینجا میموندم خیلی سخت میشد
اشکامو پاک کردم و دست بندمو لمس کردم
تا اذان صبح بیدار بودم
دیگه الانا کمیل میرفت حرم و بعدشم تهران
قبل خواب از همه خداحافظی کرده بود
منم باهاش زیر لب خداحافظی کردم
بیتاب خودمو زیر پتو مچاله کردم
گریم بند نمیومد
هیچکی نمیتونست بفهمه چقدر بهش دلبسته بودم
تموم لحظات و خاطراتمو مرور میکردم و بی تاب تر میشدم
صدای بسته شدن در اومد ک با خودم گفتم:حتما کمیل بود که رفته
از جام بلند شدم و با همون چشمای قرمز از گریه ازاتاق بیرون رفتم
چشمم کنار محمد ک پیش تلویزیون خوابیده بود چرخید
کمیل نبود پیشش
تشکشم مرتب تا کرده بود و یه گوشه گذاشته بود
پس رفته بود
رو به روی در خروجی هال ایستادم و گفتم:ای کاش زودتر میومدم بیرونو ازت دوباره خداحافظی میکردم
به در تکیه دادم و روی زمین نشستم
بغضم داشت میترکید که کمیل از دستشویی بیرون اومد و در حالی که موهاشو مرتب میکرد
منو جلوی در دید ک متعجب به صورت خیس از اشک من خیره شد
اونقدر از دیدنش جا خوردم ک گریم یه لحظه بند اومد
یعنی نرفته بود هنوز!
سرجام وایستادم
سراسیمه گفت:چیزی شده
اتفاقی افتاده؟؟؟؟
دیدن چهرش و فکر اینکه ازم دور میشد بیشتر قلبمو فشار میداد
قطره های اشک روی گونه هام دوباره سرازیر شدند
سمتم اومد و بازومو تکون داد:چی شده
نمیدونست دلتنگی اون درد منه
سرمو انداختم پایین و با صدای لرزون گفتم:هیچی
دلم گرفته بود
نگران نشید
چیزی نشده
سرمو بالا اورد و گفت:راستشو بگو ؟
به چشمای براقش خیره شدم و خیلی سعی کردم بهش بگم که دلم براش تنگ میشه
ولی نمیتونستم
ته دلم چیزی میگفت: ازاده حرف دلتو بزن
الان میره
زبونم نمیچرخید
از دست خودم دلگیر شدم
صداش وجودمو بهم میریخت:ازاده !
چرا مثل بهاری گریه میکنی و نمیگی چی شده؟؟؟!!
دیگه نمیتونستم طاقت بیارم
خودمو تو بغلش انداختم و
بیصدا اشک ریختم
پیشونیمو رو شونش گذاشتم و گفتم: دوری از شما خیلی سخته
زیر گوشم گفت:دیوونه! داشتی برای من گریه میکردی
چشمامو بستم و ترس اینکه بعد گفتن این حرفا کمیل چه فکری دربارم میکنه رو از دلم بیرون کردم
-شما بعد خدا تنها تکیه گاه من هستید هرچقدرم که از من بدتون بیاد
-مگه میشه از کسی ک اینطوری واسه ی من اشک میریزه بدم بیاد
منم ...
با شنیدن صدای سرفه ی کسی ازهم جدا شدیم
نجمه در حالی که چشماشو میمالید با چشمای گرد شده به ما نگاه کرد :خداحافظی عاشقانه !
نگامو ازش گرفتم ک کمیل با خنده گفت:برو بخواب بچه
-میخواستم برم اب بخورم
نگو اینجا خبرایی بوده
-الان وقت اب خوردن بود!
نجمه با لبخند گشاد گفت:حالا زیادم تشنه نیسم شما راحت باشید
شتر دیدی ندیدی
برگشت اتاق که کمیل اشکامو پاک کرد و هردو زدیم زیر خنده
-تحمل کن ازاده
وقتی برگردیم تهران یه مراسم ساده میگیرم و دیگه اجازه نمیدم کسی به ما نگاه بدی داشته باشه
اروم گفت:هرموقع دلت واسم تنگ شد با تسبیحی که بهت دادم صلوات بفرست و به خدا توکل کن
نمیتونم شماروهم ببرم
پیش مامان بمون و از طرف من مراقبش باش
باشه؟
سرمو تکون دادم
-سال تحویل که شد میرم مزار شهدا
همونجایی ک باهم رفتیم
به گوشی نرگس زنگ میزنم
سال تحویل بیدار باشیا
باشه ای که گفتم ک با لبخند نگام کرد
#ادامه_دارد....
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
Part19_مجمع الفضائل ج2.mp3
6.69M
🌅🖋📗مجمع الفضائل
🔷🔹🔷قسمت 9⃣1⃣
@montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🔹💠🔹بسم ربِّ مولانا مهدی (عج)🔹💠🔹
آنچه که به خاطرش به #کانال_منتظران_ظهور، دعوت شدید💌
📣 توجه📣
🔻ارزاق معنوی روزانه
#اعمال_و_ادعیه_روزانه:
🌕روز شنبه
🌖روز یک شنبه
🌗روز دوشنبه
🌘روز سه شنبه
🌑روز چهارشنبه
🌒روز پنج شنبه
🌓روز جمعه
🌔عصر جمعه
#حجةالاسلام_قرائتی
#تفسیر_صفحه_ای_قرآن
#قرار_شبانه
☆تلاوت سوره های مبارکه واقعه و ملک
#نماز_شب
☆نماز شب را به نیت ظهور بخوانیم
🔹🔸💠🔸🔹
🔻خداشناسی
#استاد_شجاعی
#مجموعه_لا_اله_الا_الله
☆۲۸ جلسه صوت شناور
🔸️🔹️💠🔹️🔸️
🔻مرگ پژوهی
#استاد_امینی_خواه
#سه_دقیقه_در_قیامت
☆۹۵ جلسه صوت شناور
#مستند_صوتی_شنود
☆۱۶ جلسه صوت شناور
☆به همراه ۴ جلسه ی پرسش و پاسخ
🔹🔸💠🔸🔹
🔻معادشناسی
#استاد_شجاعی
#سفر_پر_ماجرا
☆۶۱ جلسه صوت شناور
🔹🔸💠🔸🔹
🔻شیطان شناسی
#استاد_شجاعی
#شیطان_شناسی
☆۵۴ جلسه صوت شناور
🔹🔸💠🔸🔹
🔻مباحث معرفتی
#استاد_شجاعی
#راضی_به_رضای_تو
☆۴۵ جلسه صوت شناور
🔹️🔸️💠🔸️🔹️
🔻مباحث اخلاقی
#استاد_شجاعی
#مهارتهای_کلامی
☆۲۷ جلسه صوت شناور
#کارگاه_انصاف
☆۴۸ جلسه صوت شناور
#تنبلی_و_بی_حوصلگی
☆۵۸ جلسه صوت شناور
#این_که_گناه_نیست
☆۷۶ جلسه صوت شناور
🔹🔸💠🔸🔹
#تشرفات
#تشرف_علما
☆مجموعه ی مستند با ارزش از مشرَّف شدن محضر امام عصر (عج)
🔹🔸💠🔸🔹
🔻 کتاب صوتی
#حاج_قاسم
☆جان فدا، ۱۰ قسمت
🔹🔸💠🔸🔹
🔻کلیپ های عبرت آموز
☆چهار عمل عالی برای حذف عذاب
☆کاملا واقعی،جسد ۳ هزار ساله فرعون مصر!
☆داستان جوانی که از غیب خبر میداد!
☆یک مانع در انسان که اجازه نمیدهد تقدیرات مثبت و بلند شب قدر را جذب کند
☆توبه مصطفی دیوانه، به نقل از شهید کافی
🔰 ادامه دارد
با منتظران ظهور همراه بمانید🙏🌱
◇💠◇💠◇💠◇💠◇
@montazeraan_zohorr
◇💠◇💠◇💠◇💠◇
May 11
💠بسته ی معنوی کانال منتظران ظهور در روز چهارشنبه💠
🔹صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام
🔸دعای عهد با مولایمان حضرت مهدی (عج)
🔹صلوات و دعاهای مجرب و روزانه
🔸نکند شب و روزی از شما بگذرد و این چهار آیه را تلاوت نکنید
🔹عهد ثابت روز چهارشنبه
🔸دعا و زیارت مخصوص روز چهارشنبه
🔹 دعاهای بعد از تلاوت قرآن
🔸دعای نور
بَر چِهرِه یِ پُر زِ نورِ مَهدِی صَلَوَات🙏💛🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_صبحگاهی
💠 ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقوُمُ
🌹 سلام بر تو هنگامی که برمیخیزی
#امام_زمان
@montazeraan_zohorr
🔴 خاصیت استغفار قبل از خواب
🔵 امام صادق علیه السلام فرمودند:
🌕 کسی که زمان خوابیدن صد مرتبه
استغفار کند گناهانش همچون برگ درختان فرو میریزد وصبح که بلند شود گناهی برایش نماند.
📚 مکارم الاخلاق، ص ۶۱۰
___________
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
✅علامه حسن زاده آملی:
✨ هر صبح که برای کار بر می خیزید،
وضویی بگیرید، بعد از آن نوزده بار
«بسم الله الرحمن الرحیم»
را به عدد حروف این آیه مبارکه تلاوت کنید.
تا آن «وضو» تطهیرتان کند و آن «بسم الله»
آفات و بلیّات و شعله های اشتغالات
جهنمی دنیا را از شما دور نماید.🌷
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 چرا دعا ها مستجاب نمیشه
چرا ما اثار قرآن رو نمیبینیم
چرا تربت امام حسین علیه السلام مارو شفا نمیده.🌹🌹🌹
✺○✺○✺○✺
چند فضیلت قرآن کریم از زبان رسول خدا (ﷺ)
☘ 1 : بهترین شما کسی است که قرآن را یاد بگیرد و به دیگران یاد بدهد.
🌺 2 : کسی که مشکل دارد و با لکنت قرآن را با سختی میخواند برای او دو پاداش حساب میشود.
☘ 3 : خالی ترین خانه خانه ای است که در آن قرآن وجود ندارد.،
🌺 4 : قرآن شفاعت میکند و شفاعت آن هم پذیرفته میشود.
☘ 5 : برترین سوره فاتحه است زیرا ثواب آن از بقیه سوره ها بیشتر است.
🌺 6 : هرکس نمازش را بدون سوره فاتحه بخواند نمازش کامل نیست.
☘ 7 : شیطان از خانه ای که در آن سوره بقره تلاوت میشود فرار می کند.
🌺 8 : هر کس آیه الکرسی را بعد از هر نماز فرض بخواند فاصله او تا بهشت فقط مرگ است.
🍀 9 : هرکس ده آیه اول سوره کهف را حفظ نماید از فتنه دجال نجات مییابد
🌺 10 : هرکس سوره اخلاص را ده بار بخواند خدا قصری در بهشت برایش میسازد.
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🔶عهد ثابت چهارشنبه ها🔶🌸
🔸⤵️اذکار روز،،،
🔶 یا حی یاقیوم 👈 100 مرتبہ
🔶یا متعال 👈 541 مرتبہ
⭐️⤵️ سوره روز،،،
✨ سوره مبارکہ حشر✨
🌟 تمام کائنات براو درود فرستد و برای او استغفار میکند🌟
💦💠💦 ادعیه و زیارت روز،،،
🔹 #دعای_روز_چهار_شنبه
💠#زیارت_ائمه_معصومین_علیهم_السّلام_در_روز_چهارشنبه
🔷 #دعای_فرج
🌸🍃نماز روز ⤵️ ،،،
🍃 #نماز روز چهار شنبہ↩️ هر کس چهار رکعت نماز بجا آورد و بخواند در هر رکعت بعد از حمد یک مرتبه سوره توحید و سوره قدر خداوند قبول فرماید توبه او را از هر گناهی.
🍃🍂ختـــــومـات روزانـــه🍃🍂
1⃣🌸✨ ختم 200،000 صلوات
2⃣🌸✨ ختم 20،000 تسبیحات اربعہ
3⃣🌸✨ ختم 7،000 توحید
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
💎 تقویم نجومی 💎
✴️ چهارشنبه 👈9 خرداد /جوزا 1403
👈20 ذی القعده 1445 👈29 می 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅شروع بنایی و خشت بنا نهادن.
✅دیدارهای سیاسی.
✅برداشت محصولات کشاورزی.
✅خرید کردن.
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅شروع به کسب و کار.
✅معالجه و درمان.
✅و آغاز چله گرفتن و ریاضت های معنوی خوب است.
👶 زایمان خوب و نوزاد صبور و فاضل و عمری طولانی دارد.
🚘مسافرت: مسافرت مکروه و همراه صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج دلو و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️رفتن به خانه نو.
✳️نام گذاری و ختنه اطفال.
✳️شراکت و امور شراکتی.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️معامله خانه و مسکن.
✳️درختکاری.
✳️و حفاری ها نیک است.
🟣 نگارش ادعیه و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب.
( شب پنج شنبه )، برای سلامتی جسم مفید و فرزند عالم گردد.
💉حجامت.
خون دادن و فصد باعث صحت می شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث ایمنی از بلا می شود.
😴😴تعبیر خواب.
خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق آیه ی 21 سوره مبارکه "انبیاء علیهم السلام" است.
اتخذوا الهه من الارض هم ینشرون...
و چنین استفاده میشود که اگر کسی با خواب بیننده کدورت و مشکلی داشت برطرف می شود. ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت و دوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️ #نماز_حاجت بسیار مجرب امام جواد [علیه السلام] در روز چهارشنبه
این ویدیو رو در گروه ها و برای اطرافیانتون ارسال کنید. براتون ثواب کسی که گره از کار نیازمندی باز کرده، نوشته میشه.
https://eitaa.com/joinchat/3978952937C0dd5be9a4c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 اللهم صل على محمد و آل محمد
📜 تلاوت امروزمان را هدیه می نماییم به ساحت مقدس 4 امام معصوم علیهم السلام :
موسی بن جعفر (علیه السلام)، امام رضا (علیه السلام)، امام جواد (علیه السلام) وامام هادی (علیه السلام)
📗 قرآن ص ۳۲۴ عثمان طه📖
📗 آیات نورانی قرآن 📖
صوت ترتیل و ترجمه وتفسیر
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c