2.38M
⭕️ تبیین فوری جامعه درباره حملات دیشب👌
❓ در شرایط فعلی وظیفه ما چیست؟
🚨 خیلی فوری و مهم، لطفا به صورت حداکثری منتشر شود.
🏷 #وعده_صادق۳ #وعده_صادق #پدافند_متشکریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 وقایع دوران آخـــــــرالزمان
آیا برای امام زمان (ارواحنافداه) کاری کرده ایم؟!
✍در این عصر شدیداً دشمنان دین اسلام و انقلاب و دشمنان امام زمان (ارواحنافداه) در حال تخریب هستند...
⏱عقب نمانیم یه کلیپ یا حدیث مهدوی و... یه باز نشر و یه تبلیغ برای امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف)، باعث شناخت بهتر او میشه هر جوری میتوانید کار کنید.
--------------------
اللﮩـم عجل لولیڪ الفـــرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رزمایش بود یا نمایش؟
نظر کارشناس بیبیسی فارسی:
🔻اسرائیلیها گفتند که چند صد هواپیما در این حمله مشارکت داشتند اما همه از شنیدن صدای انفجار میگفتند و کسی از لرزش زمین که نشانه اصابت باشد چیزی نگفت؛ اگر در جای مهمی که تاسیستان نظامی هست اصابتی وجود داشت قطعا فیلم یا عکسی منتشر میشد ولی چنین روایت هایی ندیدیم
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌لطفاً لطفاً لطفاً، با دقت این فایل را ببینید☝️
مطمئنا پشیمان نمیشوید...
واقعاً بسیار قابل تأمل و عالی است.
✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ویرانه شود شهر تل آویو بزودی ...
🇮🇷 مطالبه ملی: #وعده_صادق۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ بدون تعارف با زن تبریزی که سرویس میلیاردیاش را به جبهۀ مقاومت هدیه کرد
🔹ماجرای زن خانهداری که بیش از هزینۀ این سرویس به هموطنانش هم کمک کرده است.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
🕊👣🕊👣🕊❣🕊👣🕊👣🕊👣🕊رمان جذاب، عاشقانه و شهدایی ❣ #قلبم_برای_تو ✍قسمت ۱۵ و ۱۶ +ای بابا...چرا آخه؟؟ تازه
🕊👣🕊👣🕊❣🕊👣🕊👣🕊👣🕊رمان جذاب، عاشقانه و شهدایی
❣ #قلبم_برای_تو
✍قسمت ۱۷ و ۱۸
(خاله عصمت از دوستهای قدیم مامانمه و ما سالهاست باهاشون رفت و آمد خونوادگی داریم.)
+ااااا...به سلامتی خوب بودن؟؟چی میگفتن که؟؟
_هیچی...دلش تنگ شده بود...در ضمن میگفتن برا پسرش میلاد
خواستگاری رفتن منتظر جواب دختره ان .
+به به...پس خوش خبر بودن انشاءالله خوشبخت بشن؟؟ دختره کیه؟؟همکلاسیش بود؟!
_نه گفت همبازیشه...
+همبازی؟!
_همبازی بچگی دیگه...گویا همسایه اون خونه قدیمیشونه...
+آها...اره یه چیزایی یادم میاد...اون موقع ما هم هر وقت میرفتیم خونشون بچههای همسایه تو حیاطشون بودن...
_خب حالا میلاد رو ولش...ندیدی معصومه چه خانمی شده.
+به سلامتی.
_بی ذوق...الکی خودت رو به اون راه نزن که کم کم باید آستین برات بالا
بزنم... راستیتش قبلا که اونجوری بودی دلم نمیومد دختری رو بسپرم دست تو ولی الان که آقایی.
+پس ای کاش اونجوری میموندم.
_خدا نکنه...حرف اضافه نزن.
+مادر جان بیخودی دلتون رو خوش نکنین... من قصد ازدواج با معصومه رو ندارم.
_وقتی پسری ندیده رد میکنه یعنی کس دیگهای رو زیر سر داره؟! نکنه...؟!
+مادر!!!
_دختره کیه...چه شکلیه؟؟
+لاالهالاالله
_خب حالا....این معصومه رو ببین شاید پسندیدی... حالا انشاءالله بلهبرون میلاد میبینیش.
-انشاالله...
خلاصه مامانم در این رابطه ها باهام حرف زد و بیرون رفت...میخواستم حرف دلم رو بهش بزنم ولی خجالت کشیدم.
شاید هنوز موقعش نشده... شایدم هیچوقت موقعش نشه.
مشغول به خوندن ادامه کتاب ها شدم،
و واقعا بعضی جاهاش قلبم میلرزید و خجالت میکشیدم از #خودم....
🍃از زبان مریم:🍃
اقا میلاد اومد پایین و در ماشین رو برام باز کرد تا سوار بشم...رفتم عقب ماشین نشستم .
و آقا میلاد گفت:
+بفرمایید جلو بشینین مریم خانم.
_ممنونم... فعلا عقب بشینم بهتره.
+هر جور راحتین ولی اخه سختتونه تنهایی... آژانس نیست که عقب بشینین.
_تنها نیستم که...
+چطور؟؟
_الان مامانمم میاد.
+مامانتون؟!
_بله دیگه آقا میلاد...هم اینکه مردم حرف درنیارن هم اینکه خوبیت نداره دوتا نامحرم تنهایی بیرون برن.
+درسته...هرچی شما بگین مریم خانم...ما سربازیم.
چند دقیقه بعد مامانمم اومد و سوار ماشین شد و به سمت یکی از کافههای شهر حرکت کردیم...
اولین بار بود تو همچین کافی شاپ باکلاسی میرفتم. هم خیلی ذوق داشتم هم استرس داشتم...آقا میلاد برامون کلی چیز میز سفارش داد و ازمون پذیرایی کرد. همیشه دوست داشتم شوهرم دست و دلباز باشه و با دیدن این حرکتهای میلاد ته دلم قرص تر میشد.
قرار شد فردا خانواده آقا میلاد برای صحبتهای نهایی و حرفهای آخر بیان
خونه ما. خیلی استرس داشتم...
اصلا باورم نمیشد که همه چیز اینقدر زود پیش بره...اونم برای منی که تا یک ماه پیش اصلا به ازدواج فکر نمیکردم...شاید اگه اقا میلاد رو از بچگی نمیشناختم اصلا قصد ازدواج پیدا نمیکردم...
ولی بودن کنار اقا میلاد یه جورایی حس خوب بچگی رو برام زنده میکرد...
امروز بعد مدتها دانشگاه رفتم و سر کلاسم حاضر شدم...بعد کلاس با زهرا اومدیم یه گوشه از حیاط دانشگاه نشستیم و مشغول صحبت شدیم تا کلاس بعدی شروع بشه...
_خب عروس خانم...تعریف کن بگو چجوریا شد افتادی تو تله؟!
+زهرا اصلا فکرش رو نمیکردم ولی میلاد واقعا پسر خوبیه...درسته ظاهرش مذهبی نیست زیاد و اعتقاداتش زیاد شبیه ما نیست ولی اونم کمکم درست میشه...
_انشاالله...ولی خب برام عجیبه یکم...من همش فکر میکردم تو با یکی از این بسیجیهای سفت و سخت ازدواج کنی... اون روز اون پسره یادت میاد چی بهش گفته بودی؟!
+کدوم پسره؟!
_بابا همون جلو در نمازخونه اومده بود ...
+آها...زهرا تو داری میلاد رو با اون مقایسه میکنی؟! اون معلومه داره فیلم بازی میکنه... ولی میلاد رو از بچگی میشناسم من.
_اها راستی گفتم پسره یادم اومد چند روز پیش اومده بود جلو در کلاسمون.
+چی میگفت؟!
_منتظر تو بود...مثل اینکه کارت داشت.
+ای بابا...این چرا ول کن نیست...آدم اینقدر سیریش...اسمشم نمیدونم برم به حراست بگم حسابشو برسه.
_حالا شاید کار دیگه داشته باشه باهات
+اخه من چه کاری دارم با اون؟
_به نظرم باهاش حرف بزن...زندگی صد جور چرخش داره...میترسم یه روز #پشیمون بشیا خدای نکرده.
+تو نگران نباش.
فردا شد و آقامیلاد و خانواده اومدن خونمون. بعد از صحبت های اولیه قرار شد من و اقا میلاد دوباره بریم تو اتاق و حرفامون روبزنیم. وارد اتاق شدیم و اقا میلاد گفت:
_خب مریم خانم...سوالی..حرفی... چیزی....
👣ادامه دارد....
✍ نویسنده؛ سیدمهدی بنی هاشمی
🕊👣🕊👣🕊❣🕊👣🕊👣🕊👣🕊رمان جذاب، عاشقانه و شهدایی
❣ #قلبم_برای_تو
✍قسمت ۱۹ و ۲۰
اقا میلاد گفت:
_خب مریم خانم...سئوالی..حرفی...چیزی اگه هست درخدمتم.
سرمو پایین انداختم...قبل اومدنشون کلی سئوال تو ذهنم بود ولی الان همه رو یادم رفته بود.
_خب مریم خانم من یه سورپرایز براتون دارم.
+سورپرایز؟! چی هست؟!
یهو از جیبش یه عکس قدیمی از بچگیامون بیرون آورد...من از اون موقعها زیاد عکسی نداشتم و دیدن این عکس برام خیلی جالب بود:
+واییی اقا میلاد عالیه این عکس.
_قابل شما رو نداره.
کلی خاطره برام زنده شد...
+اوخییی این پسره که دستشو تو عکس گرفتم... چه قدر مظلوم و با نمک بود اون موقع...الانم میشناسیدش؟!
_کی؟! اها سهیل رو میگین...چند ساله ندیدمش ولی مامانم چند روز پیش خونشون رفته بود...
+ارررره...اسمش سهیل بود...همش اذیتش میکردین شما.
_آرررره..یادش بخیر...حقش بود ولی...
یه سری دیگه از حرفامون رو زدیم و تو پذیرایی پیش خانواده ها رفتیم و حرفهای نهایی رو زدیم...
قرار شد یک ماه دیگه یه عقد خصوصی انجام بدیم و یه مدت بعدش جشن بگیریم...
اصلا باورم نمیشد به همین راحتی دارم عروس میشم و همه چیز به این زودی داره جور میشه.
شاید از برکت شهدا باشه...
🍃از زبان سهیل:🍃
چند روز درگیر خودم بودم ،
و کتاب ها رو خوندم...حس میکردم هنوز خیلی چیزا از #شهدا نمیدونم و هنوز خیلی عقبم...
کارم شده بود روز و شب خوندن وصیت نامه و زندگی نامه ی شهدا...
بعد از چند روز دانشگاه رفتم و مستقیم رفتم دفتر بسیج پیش بچه ها...
_به به آقا سهیل...کجایی داداش؟! پیدات نیست چرا؟!
+سلام..هستیم گوشه کنار...زیر سایه شما.
_شما آقایی...اتفاقا خوب شد اومدی... امروز میخواستم بهت زنگ بزنم...یه
کاری باهات داشتم.
+اره دیگه...مگر اینکه کاری داشته باشین به ما زنگ بزنین.
_دستت درد نکنه دیگه...خودت که میدونی چه قدر سر ما شلوغه..
+میدونم...شوخی میکنم برادر...خب حالا چیکار داشتین؟!
_مسعود رو که میشناختی؟؟ مسئول دفاع مقدسمون؟!
+آره آره...خب چی شده؟!
_هیچی...ترم آخره و سرش شلوغه گفته نمیتونه به کارا برسه...میخواستم بگم تو جایگزینش میشی؟!
+من؟!اخه من که چیزی بلد نیستم.
_اشکال نداره...یاد میگیری دیگه کمکم...ما هم که هستیم.
+آخه من کجا و دفاع مقدس و شهدا کجا؟!
_من مطمئنم شهدا دوستت دارن...
+آخه...
_دیگه آخه و اما نیار دیگه...
+باشه...پناه بر خدا...
اومدم تو حیاط دانشگاه و داشتم قدم میزدم که دیدم باز اون خانم داره با دوستش راه میره...
رفتم جلو...دیگه باید حرفم رو میزدم...
دیگه صبر کردن و موندن بسته...رفتم جلو و دلم رو به دریا زدم...
_سلام
+باز هم شما؟! شما دست بردار نیستین،؟
_ببخشید... اصلا من قصد مزاحمت ندارم... ولی حرفم رو باید بزنم...
+چه حرفی آخه؟!من حرفی ندارم...
_اما من دارم.اجازه بدین بگم..
+گرچه مایل نیستم بشنوم ولی بفرمایین...
_راستیتش من به شما...
+نمیخواد ادامش رو بگین...پس حدسم درست بود این همه نقش بازی کردنها همه با هدف بود.
_چه نقش بازی کردنی؟!
+انتظار ندارین باور کنم یه شبه به راه راست هدایت شدین و...
_نمیدونم شما چرا اینقدر #بدبین هستین ولی من تغییرم اصلا به خاطر
شما نبود...به خاطر #شهدا بود...
+بیچاره شهدا...چه کسایی ازشون دم میزنن... آقای به اصطلاح مذهبی...توی طلاییه شما و دوستاتون پشت سر ما بودین و من همه
حرفاتون رو شنیدم...شاید خواست خدا بود که بشنوم و گولتون رو نخورم.
_میدونم چی میگید ولی من اون روز هنوز عوض نشده بودم.
+شما دقیقا فرداش اومدین جلوم رو گرفتین...
_میدونم...چجوری بگم...من درست همون شب خواب دیده بودم.
+خواب؟؟؟؟چه خوابی؟!
_خواب شهدا رو.
+یعنی انتظار دارین من این حرفها رو باور کنم؟! ببینید شهدا خیلی احترام دارن و بهتره مسخره دست ما نشن...چطور بگم.. ولی بین شما و
شهدا هیچ وجه اشتراکی نیست...پس سعی نکنید خودتونو به دروغ بهشون بچسبونید.
_اما...
+من دیگه حرفی ندارم باهاتون...
نذاشت حرفم رو ادامه بدم و سریع به سمت در دانشگاه حرکت کرد.
بغضم گرفته بود...میخواست اشکم دربیاد ولی به زور جلوی خودم رو گرفتم...
از خودم...از دنیا...از همه چیز داشت حالم بهم میخورد.
شاید راست میگفت...بین من و شهدا هیچ وجه اشتراکی نیست.
🍃از زبان مریم:🍃
بعد از صحبت با اون پسر سریع به سمت در خروجی حرکت کردم...منتظر تاکسی بودم که دیدم یه ماشین از اونور بوق میزنه...اول بی اعتنا بودم که دیدم در عقب باز شد و معصومه اومد بیرون.
-مریم جوون...مریم جوون بیا اینور...
نگاه کردم دیدم......
👣ادامه دارد....
✍ نویسنده؛ سیدمهدی بنی هاشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
💠 بسته ی معنوی کانال منتظران ظهور در روز یکشنبه 💠
🔹سلام بر چهارده معصوم علیهم السلام
🔸صلوات بر حضرت زهرا(س)
🔹دعای عهد با امام زمان (عج)
🔸سلام ها و دعاهای مجرب و کوتاه روزانه
🔹نکند شب و روزی از شما بگذرد و این چهار آیه را نخوانید
🔸عهد ثابت یکشنبه ها
🔹زیارت مخصوص روز یکشنبه
☘با منتظران ظهور همراه باشید☘
"لاٰ حَولَ وَلاٰ قُوَّةَ اِلّاٰ بِاللّٰهِ الْعَلیٌِ الْعَظیم"
🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم:
📖حدیث امروز :
✳️ امام صادق (علیه السلام) :
اگر به کسی خوبی کردی آن را با منت گذاشتن زیاد و به رخ کشیدن تباه مساز .
📗بحارالانوار ج ۷۸، ص ۲۸۳
🪧تقویم امروز:
📌یکشنبه
☀️ ۶ آبان ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۲۳ ربیعالثانی ۱۴۴۶ هجری قمری
🎄 27 اکتبر 2024 میلادی
🌼 اللهم عجل لولیک الفرج الهی آمین
سلام امام زمانم✋🌸
غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد
دل نیست هر ان دل که ترا یار نباشد
شادم که غم هجر تو گردیده نصیبم
بهتر زغم هجر تو غمخوار نباشد
دنیا بنگر تاب و توانی که ندارد
امید به جز لطف تو انگار نباشد
یک جمعه ز لطفت بنمائی تو به شیعه
جز ندبه به جمعه که دگر کار نباشد
قرنها که سپری شد ز غم و درد فراق
بر لب ما همه جز شکوه ی دیدار نباشد
تا به کی تکیه زنی بر در کعبه
که به جز شوقِ تکبیر به افکار نباشد
نادمم مثل دل حر شده در پای محبّت
عشق جز دادن جان در برِ دلدار نباشد
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام رضا(علیهالسلام) فرمودند:
اين (امام جواد(علیه السلام))مولودى است كه پر بركت تر از او براى شيعه ما به دنيا نيامده است.✨
#جهت_بدست_آوردن_مال_و_علم_زیاد
حضرت امام صادق علیـہ السلام فرمودند :
💢هر ڪس این دعا را دو ماه پیاپے هر روز صد مرتبـہ ( بـہ روایتے چهارصد مرتبـہ ) بخواند خداوند گنجے از مال یا گنجے از علم روزے مے رساند :
🌿 أسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَ جُرْمِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ 🌿
📚 بحارالانوار ج 87 ص 20 ح 21
#کلید_اجابت_حاجات
🌸✨مرحوم نائینے صاحب کتاب
گوهر شب چراغ گفتہ↻ قرائت
《سوره منافقون》براے هر حاجت
و گشایشے نافع و مجرب
اسـت✨
📚 گوهر شب چراغ ۶۳
🔭🔮🔭🔮🔭🔮🔭🔮
🔮🔭
🔭
💎 تقویم نجومی 💎
👈 یکشنبه 👈 6 آبان / عقرب 1403
👈23 ربیع الثانی 1446 👈27 اکتبر 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری و عقد و عروسی.
✅خرید کردن.
✅جابجایی و نقل انتقال.
✅بردن جهیزیه.
✅و دیدار با بزرگان و روسا و مسئولین.
🚘مسافرت : مسافرت سلامتی و سود و خیر دارد.
👶مناسب زایمان و نوزاد خوشبخت و با خیال راحت و آسوده زندگی کند.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج سنبله است و امور زیر خوب است :
✳️ارسال کالا به مشتری.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️داد و ستد و تجارت.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️و تعلیم و تعلم خوب است.
🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب شب دوشنبه: فرزند به قسمت و روزی خود قانع باشد.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث روبراه شدن امور می شود.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث شادی دل می شود.
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب دو شنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 24 سوره مبارکه " نور " است.
یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم...
و مفهوم آن این است که خواب بیننده را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش آید و دلیل و شاهد بیاورد و بر وی غلبه کند و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
📖 تقویم شیعه
شمسی: یکشنبه ۰۶آبان ۱۴۰۳ شمسی
میلادیSunday 27 october 2024
قمری: الأحد ۲۳ ربیع الثانی ۱۴۴۶ هجری قمری
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
📿 اذکار روز:
👈صد مرتبه یا ذَالجَلالِ و الاِکرام تا به فتح و نصرت برسی
🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن
✅تقویم روز:
مناسبت خاصی ثبت نشده است
🗓روز شمار تقویم:
💐⏳۱۱ روز تا ولادت باسعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها (۰۵ ه ق) روز پرستار
⬛️⏳۱۹ روز مانده به سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها (۱۱ ه ق) به روایتی
💐⏳۲۱ روز مانده به ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام به روایتی (۳۸ه ق)
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀اللهم صل على محمد و آل محمد
📜 تلاوت امروز یکشنبه هدیه به محضر امیرالمومنین، حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها
💎 قرآن ص ۴۴۸ عثمان طه
💎 آیات نورانی:
صوت ترتیل و ترجمه وتفسیر قرآن کریم
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c