🌹 منتظران ظهور 🌹
این دعاهای زیبا تقدیم به همه عزیزان 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌸 🌸 اللّهُمَّ زَیّ
این دعاهای زیبا
تقدیم به همه عزیزان
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌸
🌸 اللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اشْفِ مَرضانا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ ارْحَم مَوْتانا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن 🌸اللّهُمَّ ارْزُقنا حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامَ بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ تَقَبَّل صَلاتَنا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ تَقَبَّل تِلاوَتَنا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اسْتَجِب دُعاءَنا بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُصَلّینِ بِالْقُرآن🌸
🌸اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْمُتَّقینِ بِالْقُرآن🌸
قراربگذاریم هرشب وهرروز برای سلامتی وظهوراقاومولامون صاحب الزمان صلوات بفرستیم....
🌷اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و سهل مخرجهم🌷
🌅🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌅
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
.❣️☺️❣️☺️❣️☺️❣️
*خــیــر مــقــدم بــہ اعــضــاے جــدیــد 🍃🌸*
*و ســپــاس از همــراهان همــیــشــگــے*
*مــقــدمــتــان گــلــبــارانــ🌹🌹🌹*
*هرگــز ادعــا نــڪــردیــم و نــمــیــڪــنــیــم ڪ بــهتــریــنــیــمــ🌸*
امــا ؛
*مــا مــفــتــخــریــم ڪ بــهتــریــنــها ڪــنــارمــون هســتــنــد*
🌹🤲
*🌹* صبحتون متبرك به صلوات*🌹
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🪴🪴🪴🪴🪴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️مرحوم علامه مصباح یزدی رحمت الله علیه:
گول شعارهای غربی را نخوریم
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
کوثر خیر کثیر.mp3
7.4M
✨خداوند حضرت زهرا سلاماللهعلیها را
" کوثر" نامید!
کوثر یعنی خیر کثیر، رزق فراوان
دلیل این خطاب و نامگذاری چیست؟
✨ ولادت حضرت فاطمه الزهرا سلاماللهعلیها مبارک 💞
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🙋♂مسبب خیر خداست🙋♂
اگر کار ثوابی انجام دادیم و خیرمان به دیگران رسید، سبب اصلی خداست.
قصه: هیزم شکن نیازمند
پیر مردی در دامنه کوهی هیزم جمع و در بازار می فروخت، تا ضروریات معاش خویش را رفع کند.
یک روز حضرت سلیمان (ع) پیرمرد را درحالت جمع آوری هیزم دید، دلش برایش بسیار سوخت، تصمیم گرفت، حالت زندگی پیرمرد را تغیبر دهد، یک نگین قیمتی را به پیرمرد داد، تا آنرا بفروشد و در زندگی اش بهبودی حاصل شود.
پیرمرد از حضرت تشکری کرد و بسوی خانه روان شد.
نگین قیمتی را به همسرش داد، او نیز بسیار خوشحال و نگین را در نمکدانی گذاشت.
یک ساعت بعد بکلی فراموش کرد که نگین را کجا گذاشته بود.
زن همسایه نمکدان را قرض گرفت و متوجه گوهر شد، این راز را پنهان کرد.
پیر مرد بسیار مایوس شد و با همسرش قهر کرد، که نگین را گم کرده .
همسرس به جزء گریه کاری از او بر نمی آمد.
چند روز بعد پیر مرد به طرف کوه رفت، در آنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد، جریان گم شدن نگین را به حضرت گفت.
حضرت یک نگین دیگری به او داد و توصیه کرد: احتیاط کن که اینرا گم نکنی.
پیر مرد از حضرت تشکر کرد و بسوی خانه روان شد، در مسیر راه، نگین را از جیب خود کشید، روی سنگی گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تا نگین را خوب ببیند و لذت ببرد.
در این وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت و پرید.
پیر مرد هرچه که دوید و هیاهو کرد فایده نداشت.
پیر مرد چند روز از خانه بیرون نرفت. همسرش گفت: برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه می نشینی؟! پیر مرد دل نادل دوباره طرف کوه رفت، هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت را شنید.
دید که حضرت ایستاده است و با حیرت بسوی او می نگرد.
پیر مرد باز قصه نگین را گفت: پرنده آنرا ربود.
حضرت: می دانم که تو برایم دروغ نمی گویی، بگیر این نگین را از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است، که این را گم نکن و حتمی بفروش که در حالت زندگی ات گشایشی شود.
پیر مرد هم وعده کرد، که به قیمت خوب می فروشد، بار هیزم خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد، خانه پیر مرد کنار دریا بود،
هنگامی به لب دریا رسید، خواست که دستش را بشورد و نگین را از جیب خود کشید، که به آب بشوید، نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد،
هر چه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد.
با حالت یاس به خانه برگشت، از ترس پیغمبر به کوه هم نمی رفت.
همسرش به او اطمینان داد: صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد، اگر دو باره او را دیدی تمام قصه را برایش بگو، من مطمئن هستم چیزی نمی گوید.
پیرمرد با ترس مضاعف بطرف کوه رفت، هیزم را جمع آوری کرد، به طرف خانه روان شد، که تخت حضرت سلیمان (ع )را دید، هیزم را به زمین گذاشت، دوید به سوی حضرت.
ولی حضرت می خواست با او ملاقات نداشته باشد.
که فرستاده خدا جبریل امین بر سرش فریاد کرد: ای سلیمان! خداوند می فرماید، تو کی هستی حالت بنده ام را تغیر میدهی، مرا فراموش کرده ای؟
سلیمان فورا سجده کرد و از اشتباه خود مغفرت خواست.
ولی پیر مرد مایوس رفت.
خداوند بواسطه جبریل فرمود: که تو حال بنده ی مرا تغییر دادن نتوانستی.
حال بیبین چطور من تغییر می دهم. پیرمرد که سریع دور شد و از محل عبور می کرد با ماهی گیری رو برو شد.
ماهیگیر گفت: ای پیر مرد! من امروز بسیار ماهی گرفته ام، بیا چند تا را به تو بدهم.
پیرمرد ماهی ها را گرفت و برایش دعای خیر کرد، خوشحال به خانه رفت، همسرش شکم ماهی ها را پاره کرد، با کمال تعجب در شکم ماهی ها نگین را یافت و به شوهرش مژده داد .
شوهرش از خوشی گفت: تو ماهی را نمک بزن، من به کوه میروم هیزم بیاورم.
هنگامیکه زن نام نمک را شنید، نگین اول بیادش آمد، که در نمکدانی گذاشته بود.
فورا به خانه ی همسایه رفت.
وقتیکه زن همسایه همسر پیر مرد را دید شروع به عذر خواهی کرد و گفت: خیر است نگین ات را بگیر، من غلطی کردم فقط به شوهرم چیزی نگو.
چون شخص پاک نفسی است، اگر خبر شود، مرا از خانه بیرون خواهد کرد.
پیر مرد که برای جمع آوری هیزم از درختی بالا رفت، که شاخه ی خشک را قطع کند، چشمش به نگین قیمتی در آشیانه پرنده خورد، نگین را گرفت به خانه آمد .
زنش ماهی ها را پخته کرد، شکم سیر ماهی ها را خوردند.
فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت.
حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و برایش ثابت شد، که بنده نمی تواند حالت بنده را تغییر دهد مگر اینکه خدا بخواهد.
نتیجه ی قصه: اگر از دست بنده نفعی به شما رسید، این خواست خدا بود، گر چه باید از او تشکر کنید ولی مسبب اصلی خداست و این موضوع را هیچگاه فراموش نکنیم.
وقتی خداوند می فرماید: اگر به نیازمند قرض بدهید، اضافه می کنم، یعنی به خدا قرض دادید و یا کمکی کردید و آن قرض دهنده باید تصور کند، که این مال در اختیار او امانتی بیش نیست و صاحب اصلی اوست.
مسبب ثواب افراد نیز خداست» ۱۴۰۳/۹/۲۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴👤🌴👤 جزءکدام یک ازاین دوگروه هستیم
👤🎥جناب حجت الاسلام بهشتی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
سبک زندگی شاد 32.mp3
16.56M
#سبک_زندگی_شاد ۳۲
قلب سالم، نیّتِ سالم داره!
یعنی برای همه خیر میخواد، حتی اونایی که در حقش بد کردند!
💛 انرژی مثبت که میگن ؛
محصولِ همین قلب هاست!
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
تحلیل سیاسی_1.mp3
5.32M
🔊 تحلیل سیاسی|حجت الاسلام سید محمد جواد وزیری فرد
🔷 برکات وجودی حضرت صدیقه طاهره تمام شدنی نیست، این برکات کوثر و دائم در فزونی است.
🔶 در مراسمی که چند روز پیش توسط دولت به مناسبت گرامیداشت حضرت زهرا و اهمیت جایگاه خانواده برگزار شد، حرفهایی زده شد که خلاف اسلام و سنت اسلامی است.
🔷 ازدواج قانون فطرت و سنت پیامبر است نباید ازدواج نکردن را یک فضیلت تلقی کنیم؛ زیرا که آن ترویج بدعت است.
🔶 مخالفت با سنت پیامبر در یک برنامه رسمی خیلی خطرناک است.
📎#تحلیل_سیاسی
📎#عرفان_و_سیاست
📎#برکات_وجودی_حضرت_زهرا
📎#سنت_ازدواج
•••✾•┈🍃💐🍃┈•✾•••
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
#تفسیر_سوره_مریم۵۵
🔅*«وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِيًّا»*
🔅 *«و از رحمت خويش، برادرش هارونِ پيامبر را به او بخشيديم.»*
📗 سوره مربم، آیه ۵۳
🔷 گاه زبان فصیح هارون در مقابل معجزههای موسی کارآیی بیشتری دارد؛ یعنی قدرت نباید وارد میدان شود، بلکه باید زبان حقگوی، با فصاحت، حق را اظهار کند.
✍🏼 مفسری میفرماید: «حضرت موسی دارای زبان فصیح بود؛ اما فصاحت هارون بیشتر بود؛ بنابراین از خداوند درخواست کرد که برادرش با او همراه شود و خداوند هارون را در معیت موسی قرار داد.»
🔷 اینکه گفته شده زبان حضرت موسی گرفتگی داشت، باورپذیر نیست؛ چون هیچ پیامبری، معیوب، مبعوث نشده است؛ بلکه ظاهر پیامبر باید جاذبه و مقبولیت داشته باشد تا قادر به ابلاغ پیام باشد؛ البته فصاحت درجاتی دارد مثل شجاعت و زیبایی و ...
🔷 گاهی اوقات هبۀ خداوند سلطنت و قدرت است و گاهی یک شخصیت حقیقی و گاه یک شخصیت حقوقی.
🔶 *هبۀ خداوند بر سه نوع است:*
🔸 ۱. گاهی هبۀ خداوند مُلک و سلطنت است: «وَ هَبْ لِی مُلْكاً لا يَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» «و به من فرمانروايى و مُلكى عطا كن كه پس از من سزاوار هيچكس نباشد، همانا تو بسيار بخشندهای.»
🔸 ۲. گاه یک شخص حقیقی را هدیه میکند: «يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ» «به هر كه بخواهد دختران بخشد و به هر كه بخواهد پسران بخشد.»
🔸 ۳. گاهی یک شخصیت حقوقی را هدیه میکند؛ همانطور که هارون را به موسی هدیه کرد:
🔅 *«وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِيًّا»
🔅 *«و از رحمت خويش، برادرش هارونِ پيامبر را به او بخشيديم.»*
🔷 رحمت خداوند اینگونه بود که یک فرد آشنا و خودی را کنار موسی قرار دهد تا زبانش را بفهمد.
📚 «از بیانات استاد بروجردی»