23.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما خشم کنیم، سفرهتان برچیده است/
هی سر به سر غیرت ما نگذارید/
#ایران
#شهید
#سپاه_پاسداران
#مدافعان_حرم
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
☘هفدهم ماه رجب☘
🕊#شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)🕊
🔸ولادت: ۲۵ اسفند ۱۳۳۴
🔸شهادت: ۹ بهمن ۱۳۶۲
🔹محل شهادت: فکه
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
4.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدم برای عبور از جاده های سخت زندگی
احتیاج به یه رفیق راه بلد داره
چه رفیقی بهتر از یه شهید
با شهدا مانوس باشیم ♡
با شهدا درد دل کنیم ♡
با شهدا رفیق باشیم ♡
شهدا اهل رفاقتن ♡
شهدا خیلی مشتیَن ، خیلی ♡
🏷 #شهید
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
#خدا خواست
علی در محراب نماز
شهید شود..
تا از آبروی علی دفاع کند
که سالها مردمان شام
تصور میکردند
او تارک الصلاة است...💔
و خدا خواست ابراهیم
در حال خدمت شهید شود
تا به ما بفهماند او در خدمت به مردم کوتاهی نکرد و در همان حال مارا وداع گفت...
#شهید_جمهور
#شهید #رئیسی
#خادم_مردم
✅ برای ظهور دنبال کنید ➖➖👇👇
🔹💠🔹🔹💠🔹
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🏴 منتظران ظهور 🏴
_باشه عزیزم...مشکلی نیست..فقط آدرسش رو بدی من رفتم. -خیلی مزاحمت شدم ها این چند روزه. _همیشه مزا
🕊👣🕊👣🕊❣🕊👣🕊👣🕊👣🕊رمان جذاب، عاشقانه و شهدایی
❣ #قلبم_برای_تو
✍قسمت ۳۳ و ۳۴
+آره...گفتن که میلاد یهویی رفته ترکیه و زنگ زده و گفته اگه پلیس سراغش رو گرفت ما چیزی نگیم و خبری ندیم و نگیم کجاست...پرسیدم پس مریم چی؟!
میگفت میلاد گفت شاید قسمت اینجوری بوده... شاید خواست خدا بود که قبل عقد و رسمی شدن بفهمم...
_پسره ی بی غیرت...
+عصمت خانم خیلی گریه میکرد...میگفت اصلا روی دیدن شما رو نداره...و نمیدونه چی جوابتونو بده...به خاطر همین نیومدن بیمارستان.
_یعنی به این راحتی زد زیر همه چیز؟؟ به نظر منم خواست خدا بود که دخترم رو دست این بی غیرت ندم...
صدای زهرا و مامانم رو شنیدم.
اصلا باورم نمیشد...
یعنی به این راحتیها از من گذشت...
یعنی همه حرفاش دروغ بود؟؟
اشکام داشت در میومد ولی نمیخواستم مامانم بفهمه و حالش بدتر بشه...قلبم درد شدیدی گرفت و یهو ضربانم افتاد و فقط میشنیدم زهرا و مامانم دارن داد میزنن و دکتر رو صدا میکنن....
چشام رو باز کردم و دیدم تو قسمت مراقبتهای ویژه هستم و بهم کلی دستگاه وصله...یکم ترسیده بودم که مامانم از پشت شیشه دید بیدار شدم و اروم اومد تو اتاق.
-دخترم خوبی؟!
_سلام مامان...چی شده؟! من کجام؟!
-هیچی دخترم..یکم ضربانت افتاد دکترا گفتن به مراقبت بیشتری نیاز داری... نگران نباش.
_مامان؟!
-جانم؟!
_خیلی دوستت دارم...
🍃از زبان مادر مریم:🍃
دکتر وارد اتاق شد و مریم رو معاینه کرد...
خیلی استرس داشتم...دستام یخ یخ بود و از شدت نگرانی میلرزید و تسبیح رو به زور تو دستام گرفته بودم...
بعد از اینکه دکتر معاینه کرد باهاش از اتاق خارج شدم...که بهم گفت پشت سرش بیام و با هم وارد اتاق پزشکان شدیم...
_آقای دکتر وضع دخترم چجوریه؟!
+چرا رنگتون پریده خانم؟!
_چیزی نیست از نگرانیه.
+شما باید سعی کنید قوی باشید تا دخترتونم شما رو ببینه و روحیه
بگیره نه اینکه یه لشکر شکست خورده ببینه...
_آقای دکتر هرچی شده به من بگید... اینطوری بدتر دق میکنم...
+مادرم باید بگم فقط دعا کنید برای دخترتون یه مورد پیوندی پیدا بشه و تازه اون موقع میشه گفت چه مقدار امید هست...
_پیوند؟!
+بله...متاسفانه ضربان قلب دخترتون خیلی نامنظم شده و عضله قلب ضعیف شده... انگار که یه شک عصبی بهشون وارد شده... فعلا با دستگاه نگهشون میداریم ولی این پروسه نمیتونه زیاد طول بکشه... فقط دعا کنید...مرگ و زندگی دست خداست...ما فقط وسیله ایم...
_یا خدااا...
🍃از زبان مریم:🍃
گریههای مامانم بیشتر شده بود و از گریههاش میفهمیدم که اوضاعم
بدتر شده و هرچی از مامانم میپرسیدم من چمه جوابم رو نمیداد.
دیگه خسته شده بودم از این مریضی...
تمام بدنم بی حس شده بود و درد میکرد... حتی دیگه پرستارها اجازه نمیدادن که بشینم و نماز بخونم و با هربار شنیدن اذان یه غم عظیمی تو دلم مینشست...
" خدا جون...اینقدر بد بودم که توفیق نمازخوندن هم ازم گرفتی؟ "
روی تخت بیکار بودم و خاطرات این یکسال تو ذهنم مرور میشد...
خاطرات شلمچه...
خاطرات راهیان نور...
خلطرات دانشگاه...
خاطرات اون پسر که #درکش_نکردم...
خاطرات #نقش_بازی_کردنهای میلاد...
خاطرات کلاس های دانشگاه...
خاطرات خل بازیها با زهرا...
باورم نمیشد این منم که افتادم یه گوشه ی تخت....روزها همینطوری میگذشت و تغییر تو وضعم ظاهر نمیشد...
یه روز زهرا پیشم بود ،
و با هم داشتیم حرف میزدیم.از کلاسها برام تعریف میکرد...بازم حال اون پسر رو ازش گرفتم که دیدش یا نه؟؟
_نه مریم...تو دانشگاه دیگه ندیدمش... نمیدونم کجاست...
+حتما سرش جای دیگه گرم شده.
_ولی ای کاش میتونستم قبل مردنم ازش #حلالیت بطلبم.
+زبونتو گاز بگیر دختر این چه حرفیه...خوب میشی باهم میریم عذرخواهی میکنی دیگه...
_فعلا که هر روز دارم بدتر میشم.
+امیدت به خدا باشه...
در حال حرف زدن بودیم که مامانم با گریه اومد تو اتاق...اما معلوم بود گریش از ناراحتی نیست...
_چی شده مامان...
-خدایا شکرت...
_چی شده ...
-ای خدااااا...شکرت...
_مامان میگی یا نه ؟! قلبم اومد تو دهنم...
-دخترم خدا جوابمونو داد.الان دکترت گفت یه مورد پیوندی پیدا شده که کارت اهدای عضو داشت و گروه خونشم بهت میخوره ...
زهرا هم از شدت خوشحالی داشت پر در میاورد...ولی من میترسیدم از فکر این که قراره بدنم شکافته بشه...
باید #وصیتم رو میکردم...شاید دیگه بیرون نیام از اون اتاق...
🍃از زبان سهیل:🍃
شب آخر اردو بود و خبردار شدیم فردا قراره از مرز شلمچه #شهید بیارن..از خوشحالی داشتم بال درمیاوردم..
نفهمیدم چجوری......
👣ادامه دارد....
✍ نویسنده؛ سیدمهدی بنی هاشمی
15.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 برادر جایی برای ای کاشها و اگرها باقی نمانده است...
👌 بخشی از خطبه امام حسین 🌷 علیه السلام از زبان شهید سید حسن نصرالله
🎙 این کلمات #شهید سید مرتضی آوینی، شاید امروز بیش از هر زمانی، زنگ هشداری برای ما باشد.
🌸#امام_زمان
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج
⛔️+۱۴
دیشب ۱ دقیقه بیشتر دلتنگتان شدیم... 💔
#شهید
#سوریه
#یلدا
#وعده_صادق
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
4.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدم برای عبور از جاده های سخت زندگی
احتیاج به یه رفیق راه بلد داره
چه رفیقی بهتر از یه شهید
با شهدا مانوس باشیم ♡
با شهدا درد دل کنیم ♡
با شهدا رفیق باشیم ♡
شهدا اهل رفاقتن ♡
شهدا خیلی مشتیَن ، خیلی ♡
🏷 #شهید
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
3.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم ای از دوران دفاع مقدس و حضور شهید رئیسی.....
جالبه تمام این سخنرانی پیرامون مظلومیت و صبوری کردن و دم بر نیاوردنه .....
مال زمان جنگه
#شهدا
#رئیسی
#شهید_جمهور
#شهید
#خلیج_فارس
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 صحبت خاص #شهید سردار حاجیزاده :
✍ فکر نکنید اگر حاجیزاده و سلامی حاج قاسم نبودن چیزی میشه!!
🇮🇷 ما اسطورههایی داریم که بیشمار و گمنام هستند و کار در دست آنها هست.
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از#شهید سید مجتبی علمدار 🌹
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
30.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا