eitaa logo
🍃 🌹 منتظران ظهور 🌹🍃
3هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
12هزار ویدیو
320 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی نشر مطالب حلال باذکر صلوات برامام زمان عج. ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ تشرف ملا ابوالقاسم قندهاری و جمعی از اهل سنت 🗂 قسمت دوم: ▫️ ... فردای آن روز برای درس رفتم. ملا عبدالرحیم مرا به کتابخانه خود خواست و در آنجا تنها نشستیم. ایشان فرمود: 🔸 دیدی دیروز چه شد؟ حضرت قائم آل محمد (ع) تشریف آوردند و چنان تصرفی در اهل مجلس نمودند که قدرت سخن گفتن و نگاه کردن را از آنها گرفته و همگی شرمنده و درهم و پریشان شدند و بدون خداحافظی رفتند. ▫️ من این قضیه را به دو دلیل انکار کردم: یکی این که از ترس، تقیه کرده و دیگر آن که، یقین کنم آنچه را دیده ام خیال نبوده است، لذا گفتم: 🔹 من کسی را ندیدم و از اهل مجلس هم چنین حالتی را مشاهده نکردم. ▫️ گفت: 🔸 مطلب از آن روشن تر است که تو بخواهی آن را انکار کنی. بسیاری از مردم دیشب و امروز برای من نوشتند. برخی هم آمدند و شفاها جریان را نقل کردند. ▫️ روز بعد پزشک سردار محمد را که شیعه بود دیدم، گفت: 🔸 چشم ما از این کرامت روشن باد. سردار محمد علم خان هم از دین خود سست شده و نزدیک است او را شیعه کنم. ▫️ چند روز بعد، اتفاقا پسر قاضی القضات را دیدم. گفت: 🔹 پدرم تو را ‌می‌خواهد. ▫️ هر قدر عذر آوردم که نروم، نپذیرفت. ناچار با او به حضور قاضی القضات رفتم. در آن جا جمعی از مفتی‌ها و آن عالم مصری و افراد دیگر حضور داشتند. بعد از سلام و تحیت با قاضی القضات، ایشان چگونگی آن مجلس را از من پرسید. گفتم: 🔸 من چیزی ندیده ام و غیر از سکوت اهل مجلس و پراکنده شدن بدون خداحافظی، متوجه مطلب دیگری نشدم. ▫️ آن‌هایی که در حضور قاضی القضات بودند، گفتند: 🔹این مرد دروغ ‌می‌گوید، چطور می‌شود که در یک مجلس در روز روشن، همه حاضرین ببینند و این آقا نبیند؟ ▫️ قاضی القضات گفت: 🔸 چون طالب علم است، دروغ نمی‌گوید. شاید آن حضرت فقط خود را برای منکرین وجودش جلوه گر ساخته باشد، تا موجب رفع انکار ایشان شود. و چون آن که مردم فارسی زبان این نواحی، نیاکانشان شیعه بوده اند و از عقاید شیعه، اعتقاد کمی به وجود امام عصر (ع) برای آنها باقی مانده است، ممکن است او هم ندیده باشد. ▫️ اهل مجلس بعضی از روی اکراه و برخی بدون آن، سخن قاضی القضات را تصدیق کردند. حتی بعضی مطلب او را تحسین نمودند. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر(عليه السلام)، صفحه ۷۳ 🏷
❇️ تشرف سيد جعفر قزوينى با پدر بزرگوار خود در مسجد سهله ✅ سيد جليل , آقا سيد جعفر قزوينى مى‌گويد: ▫️بـا پدرم - مرحوم آقاى سيد باقر قزوينى - به مسجد سهله مى‌رفتيم. وقتى نزديك مسجد رسيديم، به او گفتم: 🔹 اين حرفهايى كه از مردم مى شنوم، يعنى هر كس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله بيايد حضرت مهدى (ع) را مى بيند، پايه و اساسى ندارد. ▫️ پدرم غضبناک متوجه من شد و گفت: 🔸 چرا اساسى نداشته باشد؟ فقط به خاطر آن كه تو نديده اى؟ آيـا هـر چيزى كه تو نديده اى اصل ندارد؟ ▫️ و خيلى مرا سرزنش كرد، به طورى كه از گفته خويش پشيمان شدم. داخل مسجد شديم. هيچ كس در آن جا نبود. وقتى پدرم در وسط مسجد، براى خواندن دو ركعت نـمـاز اسـتـجاره ايستاد، شخصى از طرف مقام حضرت حجت (ع) متوجه او شد و از كنارش عبور نـمـود. بـه او سلام كرد و با ايشان مصافحه نمود. در اين جا پدرم به من توجه كرد و پرسيد: 🔸 اين آقا كيست؟ ▫️ گفتم: 🔹 آيا او حضرت مهدى (ع) است؟ ▫️ فرمود: 🔸 پس كيست؟ ▫️ من به دنبال آن حضرت دويدم، ولى احدى را نه در مسجد و نه در خارج آن نديدم. ⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، 🏷 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌸 تشرف غانم هندی در غیبت صغری (بخش اول) ✅ ابوسعید غانم هندی می‌گوید: ◽️مـن در یكی از شهرهای هند (كشمیر) بودم و دوستانی داشتم كه چهل نفر بودند. ⚖ ما بر كرسی‌هایی كـه در طـرف راسـت سـلـطان بود، می‌نشستیم و همه كتب اربعه (تورات، انجیل، زبور و صحف ابراهیم) را خوانده، با آنها در میان مردم حكم می‌كردیم و مسائل دین را به ایشان تعلیم و در حلال و حرام نظر می‌دادیم. سلطان و رعیت هم به ما رجوع می‌كردند. 💡روزی در خصوص سید انبیاء، رسول اللّه(ص)، صحبتی شد و بین خودمان گفتیم، این پیغمبر كه در كـتـاب‌ها نامش برده شده وضعش بر ما مخفی می‌باشد، پس واجب است كه به دنبال او باشیم و آثارش را جستجو كنیم. در آن مـجـلـس نـظـر تـمام ایشان بر این موضوع قرار گرفت كه من برای جستجو خارج شده و سـیـاحـت كـنـم. 💰مـن هـم بـا ایـن عزم در حالی كه با خود، مال و ثروت زیادی برداشته بودم، از هندوستان، خارج شدم. دوازده ماه سیر نمودم، تا آن كه به نزدیكی شهر كابل رسیدم. به طایفه ای از تركمن ها برخورد نمودم. 🗡🩸 آنها مرا غارت و جراحات شدیدی بر من وارد آوردند. به كابل وارد شدم. حاكم كابل از حال من مطلع شد و مرا روانه بلخ ‌كرد. والی در آن زمان، داوود بن عباس بن ابی الاسود بود. مطلع شد كه من از هندوستان برای تحقیق از دیـن اسـلام بـیـرون آمده و در این باره با فقهاء و علماء علم كلام مناظره كرده ام و زبان فارسی را آموخته ام، لذا كسی را فرستاد و مرا در مجلس خود احضار كرد. 👳‍♂فقهاء را هم حاضر كرد و آنها با من مناظره نمودند و من هم به آنها خبر دادم كه از هند برای یافتن این پیغمبری كه در كتابهای خود نام او را دیده ام، خارج شده ام. ◽️گفتند: 🔹نام آن پیامبر چه می‌باشد؟ ◽️گفتم: 🔸نام او محمد است. ◽️گفتند: 🔹این شخص، پیغمبر ما است. ◽️از شـریـعـت و دیـن او سـؤال كردم. آنها تا حدی مرا آگاه نمودند. گفتم: 🔸من می‌دانم كه محمد پیغمبر است، اما نمی‌دانم این كه شما می‌گویید، همان است یا نه. جایش را به من بگویید تا نزد او بـروم و از علائمی كه به یاد دارم، جویا شوم. اگر او همان پیغمبری بود كه می‌شناسم، به او ایمان می‌آورم. ◽️گفتند: 🔹او از دنیا رفته است. ◽️گفتم: 🔸وصی و خلیفه او كیست؟ ◽️گفتند: 🔹ابوبكر. ◽️گفتم: 🔸این كنیه است، نام او را بگویید. ◽️گفتند: 🔹عبداللّه بن عثمان و او از قریش است. ◽️گفتم: 🔸نسب پیغمبر خود محمد(ص) را بگویید. ◽️نسب او را بیان كردند. گـفـتـم: 🔸آن پـیـغمبری كه من به دنبال او هستم، این شخص نیست، زیرا آن كه در پی او هستم، خـلـیـفـه اش برادر او در دین، پسر عموی او در نسب، شوهر دخترش در سبب می‌باشد. ایشان پدر اولاد او است و آن پیغمبر در روی زمین اولادی غیر از اولاد خلیفه خود ندارد. ◽️وقـتـی این سخنان را شنیدند، آشوبی به پا شد و گفتند: 🔹ایها الامیر این مرد از شرك خارج و وارد كفر گردیده و خون او حلال است. (ادامه دارد) ⬅️ بركات حضرت ولی عصر(عج)، اثر سید جواد معلم، صفحه 51
🌸 تشرف غانم هندی در غیبت صغری (بخش دوم) ◽️... گـفتم: 🔸ای مردم، من خود دینی دارم و از آن دست بر نمی‌دارم تا آن كه دین بهتری بدست آورم. مـن اوصاف این مرد را در كتب پیغمبران گذشته این طور دیده ام و از شهر و دیار و عزت و دولت خود بیرون نیامدم، مگر برای یافتن او، و این كه شما می‌گویید مطابق با اوصاف این پیغمبر موعود نیست، دست از سر من بردارید. ◽️والـی وقـتـی ایـن مـطلب را دید، حسین بن اسكیب را كه از اصحاب امام حسن عسكری(ع) بود، خواست و به او گفت: 🔹با این مرد هندی مناظره كن. ◽️حسین گفت: 🔸خدا امیر را حفظ كند، فقهاء و علماء در محضر تو هستند و از من داناتر و بیناترند. ◽️گـفت: 🔹نه، بلكه همان طوری كه می‌گویم در خلوت با او مناظره كن و كمال ملاطفت را رعایت نما. ◽️حسین مرا به خلوت برده و با من مدارا نمود و گفت: 🔸آن كس كه تو می‌خواهی همین محمد است كـه ایـنـها گفتند. وصی و خلیفه او علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب (ع) است. او همسر فاطمه(س)، - دختر آن حضرت - و پدر حسن و حسین - دو فرزند پیامبر - است. ▪️غـانـم می‌گـویـد: ◽️وقـتی این سخنان را شنیدم، گفتم: 🔸اللّه اكبر، این شخص همان است كه من می‌خـواهـم. ◽️لذا به نزد داوود بن عباس آمدم و گفتم: 🔸ایها الامیر آن كس را كه می‌خواستم، پیدا كردم. اشهد ان لااله الا اللّه و ان محمدا رسول اللّه. ◽️داوود به من احسان و اكرام نمود و متوجه حسین شد و گفت: 🔹مراقب حال او باش. ◽️هـمـراه حـسـیـن رفتم و با او انس گرفتم و مسائل دین خود را از او آموختم. نماز و روزه و سایر واجـبـات را به من آموخت. تا آن كه روزی به او گفتم: 🔸ما در كتابهای خود دیده ایم كه این محمد خـاتـم پیغمبران می‌باشد و بعد از او پیغمبری نیست. دیگر آن كه كارها بعد از او با وصی و وارث و خـلیفه او است. پس از آن با وصی بعد از وصی، یعنی این امر در اعقاب و فرزندانش تا قیامت هست. حال بگو وصی وصی محمد چه كسی است؟ ◽️گـفـت: 🔹حسن و بعد از او حسین می‌باشد و بعد از او پسران حسین (ع) ◽️و خلاصه نام ایشان را ذكر كـرد، تـا آن كـه بـه صاحب الزمان (ع) رسید. بعد هم مرا از آنچه واقع گشته، خبر داد، لذا فكری نداشتم، مگر آن كه به دنبال ناحیه مقدسه به راه بیفتم. (ادامه دارد) ⬅️ بركات حضرت ولی عصر(عج)، اثر سید جواد معلم، صفحه ۵۱ 🏷
🌸 تشرف غانم هندی در غیبت صغری (بخش سوم) ▪️ ... بـعـد از آن در سـال ۲۶۴، غـانم به شهر قم آمد و با اهل قم و طایفه امامیه بود تا آن كه با برخی از ایشان روانه بغداد شد و با او رفیقی از اهل سنت بود كه ابتدا هم مذهب بودند. ▪️ غـانـم می‌گوید: ◽️بعضی از اخلاق آن رفیق را نپسندیدم، لذا از او جدا شده و سفر می‌كردم، تا وارد سامرا شدم و از آن جا به سوی عباسیه (مسجد بنی عباس كه حالا مخروبه و معروف به خلفاء است و سابقا دارالحكومة بوده است) رفتم. در آن جا نماز را خوانده و درباره چیزی كه قصد داشتم به فكر فرو رفتم. ناگهان دیدم كسی نزد من آمد و گفت: 🔸تو فلانی هستی؟ ◽️و مرا به آن اسمی كه در هند داشتم، نام برد. گفتم: 🔹بله. ◽️گـفـت: 🔸مولای خود را اجابت كن. ◽️وقتی این مطلب را شنیدم، به همراهش روانه شدم. او در میان كوچه ها می‌رفت و من به دنبالش بودم. تا آن كه وارد خانه و باغی شد. من هم داخل شدم. در آن جا مـولای خـود را دیـدم كه نشسته اند و به من توجه كردند و به زبان هندی فرمودند: 🔶 مرحبا یا فلان (خوش آمدی) ، حالت چطور است؟ حال فلان و فلان (تمام چهل نفر از دوستان مرا نام برد) چطور است؟ ◽️و راجع به هر یك از ایشان جداگانه سوال فرمود. بعد هم مرا به وقایعی كه برایم اتفاق افتاده بود، خبر داد و تمام این سخنان را به زبان هندی فرمود. بعد فرمود: 🔶 می‌خواهی با اهل قم به حج بروی؟ ◽️عرض كردم: 🔹آری، مولای من. ◽️فـرمـود: بـا ایـشان مرو، امسال صبر كن و سال آینده برو. ◽️پس از آن كیسه ای كه نزد حضرتش بود، بـرداشت و به من مرحمت كرد و فرمود: 🔶 این را برای مخارجت بردار و در بغداد بر فلانی - نام او را ذكر فرمود - وارد شو و او را بر چیزی مطلع نكن. ▪️ بعد از آن غانم برگشت و به حج نرفت. پس از آن قاصدها آمدند و خبر آوردند كه حجاج در آن سال از عقبه (محلی است) برگشته اند. و به این وسیله، علت منع حضرت از تشرف به حج، دانسته شد. 🕋 غـانـم هـم بـه خـراسـان مراجعت كرده و در سال بعد به حج مشرف شد و برای ما هدیه فرستاد و برگشت. بعد به خراسان رفته و همان جا توقف نمود، تا آن كه وفات كرد. ⬅️ بركات حضرت ولی عصر(عج)، اثر سید جواد معلم، صفحه ۵۱
❇️ تشرف محمد بن عيسى بحرينى 🪧 قسمت اول ✅ جمعى از موثقين نقل كردند: ▫️مـدتـى بـحرين تحت نفوذ خارجيان بود. آنها مردى از مسلمانان را حاكم بحرين كردند تا شايد به علت حكومت كردن شخصى مسلمان، آن جا آبادتر شود و به حالشان مفيدتر واقع گردد. آن حـاكـم از نـاصـبـيان (كسانى كه با اهل بيت پيامبر اكرم (ع) دشمنى مى‌ورزند) بود. 👿 او وزيرى داشـت كـه در عـداوت و دشـمنى از خودش شديدتر بود و پيوسته نسبت به اهل بحرين، به خاطر مـحـبـتشان به اهل بيت رسالت(ع)، دشمنى مى‌نمود و هميشه به فكر حيله و مكر براى كشتن و ضرر رساندن به آنها بود. روزى وزيـر بر حاكم وارد شد و انارى كه در دست داشت به حاكم داد. حاكم وقتى دقت كرد، ديد بر آن انار اين جملات نوشته شده است: لااله الا اللّه محمد رسول اللّه و ابوبكر و عمر و عثمان و على خلفاء رسول اللّه. اين نوشته بر پوست انار بود، نه آن كه كسى با دست نوشته باشد. حاكم از اين امر تعجب كرد و به وزير گفت: 🔸اين انار نشانه اى روشن و دليلى قوى بر ابطال مذهب رافضه (نام شيعيان در نزد اهل سنت) است. حال نظر تو درباره اهل بحرين چيست؟ ▫️وزير گفت: 🔹اينها جمعى متعصب هستند كه دليل و براهين را انكار مى‌كنند، سزاوار است ايشان را حـاضـر كنى و انار را به آنها نشان دهى. اگر قبول كردند و از مذهب خود دست كشيدند، براى تو ثواب و اجر اخروى عظيمى خواهد داشت و اگر از برگشتن سر باز زدند و بر گمراهى خود باقى ماندند، يكى از سه كار را با آنها انجام بده: ⭕️ يا با ذلت جزيه بدهند، ⭕️ يا جوابى بياورند - اگر چه جوابى نـدارنـد - ⭕️ يـا آن كـه مردان ايشان رابكش و زنان و اولادشان را اسير كن و اموال آنها را به غنيمت بردار. ▫️حـاكـم نـظر وزير را تحسين نمود و به دنبال علماء و دانشمندان و نيكان شيعه فرستاد و ايشان را حاضر كرد. انار را به آنها نشان داد و گفت: 🔹اگر جواب كافى در اين زمينه نياورديد، مردان شما را مـى‌كـشم و زنان و فرزندانتان را اسير مى‌كنم و اموال شما را مصادره مى‌كنم و يا آن كه بايد جزيه بدهيد. ▫️وقتى شيعيان اين مطالب را شنيدند، متحير گشته و جوابى نداشتند، لذا رنگ چهره‌هايشان تغيير كـرد و بـدنـشـان به لرزه درآمد، با اين حال گفتند: 🔸اى امير سه روز به ما مهلت بده، شايد جوابى بـياوريم كه تو به آن راضى شوى. اگر نياورديم، آنچه رامى خواهى، انجام بده. ▫️حاكم هم تا سه روز ايشان را مهلت داد. آنها با ترس و تحير از نزد او خارج شدند و در مجلسى جمع شدند تا شايد راه حلى پيدا كنند. در آن مجلس بر اين موضوع نظر دادند كه از صلحاء بحرين ده نفر را انتخاب كنند. اين كار را انجام دادند. آنـگاه از بين ده نفر، سه نفر را انتخاب نمودند. بعد به يكى از آن سه نفر گفتند: 🔸تو امشب به طرف صـحـرا برو و خدا را عبادت كن و به امام زمان حضرت صاحب الامر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف اسـتـغاثه نما، كه او حجت خداوند عالم و امام زمان ماست. شايد آن حضرت راه چاره را به تو نشان دهند. (ادامه دارد) ⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم 🏷
❇️ تشرف محمد بن عيسى بحرينى 🪧 قسمت دوم: ▫️... آن مـرد از شـهـر خارج شد و تمام شب، خدا را عبادت كرد و گريه و تضرع نمود و او را خواند و به حضرت صاحب الامر (ع) استغاثه نمود تا صبح شد، ولى چيزى نديد. به نزد شيعيان آمد و ايشان را خبر داد. شـب دوم ديگرى را فرستادند. او هم مثل نفر اول، تمام شب را دعا و تضرع نمود اما چيزى نديد، و برگشت، لذا ترس و اضطرابشان زيادتر شد. سومى را احضار كردند. او مردى پرهيزگار به نام محمد بن عيسى بود. شب سوم با سر و پاى برهنه به صحرا رفت. 🌑 آن شب، شبى بسيار تاريك بود. ايشان به دعا و گريه مشغول و به حق تعالى متوسل گـرديد و درخواست كرد كه آن بلا و مصيبت را از سرمؤمنين رفع كند و به حضرت صاحب الامر (ع) استغاثه نمود. وقتى آخر شب شد، شنيد كه مردى با او صحبت مى كند و مى گويد: 🔸اى محمد بن عيسى چرا تو را به اين حال مى بينم؟ و چرا به اين بيابان آمده اى؟ گفت: 🔹اى مرد مرا رها كن، كه براى امر عظيمى بيرون آمده ام و آن را جز به امام خود، نمى‌گويم و جز نزد كسى كه قدرت بر رفع آن داشته باشد، شكايت نمى كنم. ▫️فرمود: 🔸اى محمد بن عيسى، من صاحب الامر هستم، حاجت خود را ذكر كن. ▫️محمد بن عيسى گفت: 🔹اگر تو صاحب الامرى، قصه ام را مى‌دانى و احتياج به گفتن من نيست. ▫️فرمود: 🔸بلى، راست مى گويى. تو به خاطر بلايى كه در خصوص آن انار بر شما وارد شده است و آن تهديداتى كه حاكم نسبت به شما انجام داده، به اين جا آمده اى. ▫️مـحـمد بن عيسى مى گويد: وقتى اين سخنان را شنيدم، متوجه آن طرفى شدم كه صدا مى آمد. عرض كردم: 🔹بلى، اى مولاى من. تو مى دانى كه چه بلايى به ما وارد شده است. تويى امام و پناهگاه ما و تو قدرت برطرف كردن آن بلا را دارى. (ادامه دارد) ⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم 🏷
پادپخش مناهجگزیده دجال بصره.mp3
زمان: حجم: 3.92M
🌀 پادپخش دجال بصره 🎧 درباره احمد الحسن 🎙 عطا یاوری 📻 صوت کامل پادپخش👇 Manahej.ir/?p=9202 🔹 اجمالی از تاریخچه مدعیان دروغین مهدویت 🔹 احمد اسماعیل کیست؟ 🔹 شروع ادعای احمد الحسن چه بود؟ 🔹 قیام مسلحانه جریان مدعی یمانی در عراق 🔹 چه کسانی جذب این جریان می‌شوند؟ 🔹ارتباطات جریان احمد الحسن با سرویس‌های اطلاعاتی خارجی 🔹 روش‌های جذب جریان احمد الحسن 🔹 سوءِ استفاده از احادیث برای جذب مردم 🔹استخاره و خواب روش جذب در جریان احمد الحسن 〰️〰️〰️〰️〰️ 📌 منابع پادپخش: کتاب نقد و بررسی جریان احمد اسماعیل (حجت الاسلام حسین حجامی) کتاب دجال بصره (آیت الله علی کورانی) کتاب مدعیان دروغین (حجت الاسلام رسول جعفریان) دانشنامه امام مهدی عج (آیت الله ری‌شهری) https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
14.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دلت شلوغه یا نه؟ 🔸️خسران واقعی اینه که تو، زنده باشی امامت هم زنده باشه؛ اما هیچ ارتباطی بین شما وجود نداشته باشه! مرشد چلویی
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ سبحان الله پناه برخدا😭 💥 به خاطر امام زمان تا می‌تونید انتشار دهید!! 🏴 🚩 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c برای عضویت کانال روی لینک بزنید⏫