eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.9هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
9.9هزار ویدیو
305 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 🔵 اسلام(ص) فرمودند: امت من در خیر و خوشی هستند، مادامی که امر به معروف و نهی از منکر میکنند... https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃🌸 يابن الحسن! شما شفای تمامِ دردم شوید من به امن يجيب معتقدم... روز و شبم به نام شما شروع می‌شود آقا... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ۵ صلوات به نیابت از ائمه اطهار علیهم السلام برای‌ سلامتی و فرج امام زمان(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الّلهُــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج گذشت جمعـــــہ، ولــــــــــے دعاے ما نگرفتـــــ... دعاے ما نـــــہ، بگو «ادعـــــاے» ما نگرفتـــــ... اگر بـــــہ یاد تو بودم، چــــــــــرا دلم نشکستـــــ؟! چــــــــــرا غروب گذشتـــــ ، و صداے ما نگرفت..!!؟ 🔸امان از غریبی ... امان... بشنو صدای مهدی فاطمه، این صدا 1400ساله ڪه آشناست... آیا کسی هست مرا یاری ڪند؟؟؟ چِه جُمْعِهٔ دِلـْگیرے . . . . . امروز مَهْدے فاطمه نَیٰامد😔 ---------------------------------------- یا اباصالح المهدی ادرکنی ای غریب یا ابن الغریب شرمنده ام که نشسته ام به تماشا... و غربت و تنهایی تو را...😔 ---------------------------------------- آیا ز فــــــراق...، بی قرارے ڪردیم؟ در راه وصـــال، جان نثارے ڪردیم یڪ لحظہ بپرسیم زخود انصافاً این هفتہ براے او چه کاری کردیم یٰارانِ آخِـــرُ الزَّمـانےِ اِمـــــــام زمــــــان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🌷 راه شهدا ؛ کلام شهدا
✍ چهارده قرن است، اسیر دست نَفْســـیم و بازیچه‌ی نمایشنامه‌های کودکانه‌ی شیطان! مسلمانیم اما شباهتی به پیامبرمان نداریم! مسلمانیم اما از لطافت خُلق او بهره‌ای نبرده‌ایم! مسلمانیم اما در تمام دنیا نتوانسته‌ایم این آیه را داد بزنیم که: إنّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عظیم.... چرا دنیا نمی‌شناسد خُلق عظیم پیامبر ما را؟ او را که خدا نشانش داد و گفت: محمّد "ص" الگوی نیکوی شماست ... و لَکُم فی‌ رَسول‌ِالله أسَوه حَسنه💫 و چقدر فاصله بسیار است میان قلب ما و این أسوه‌ی حسنه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
05 Porsesh Va Pasokh Mosianade Soti Shonood (1401-04-28).mp3
18.6M
🔈 📣 پرسش وپاسخ_بخش پنجم * آیا همه مشکلات ما، اقتصادی است؟ * در مسیریم یا در مقصد؟ * در مورد دشمنان هم انصاف داشته باشید. * سنگین ترین تهدید قرآن خطاب به کیست؟ * مبنای کار ما حجت است. * اقسام صدقه * بلاهای معلق و بلاهایی که برای ما نوشتند. * همه اتفاقاتی که برایم افتاد، تفسیر آیات قرآن بود. * ادراکاتی که پیوست دیدن ها می شود. * تنوع فهم یک حقیقیت * صورت ها، رهزن نباشد. * جز خدا نباید چشمت را پر کند * عامل چشم زخم؟ * نعماتی را که خدا داده در چشم دیگران فرو نکن. * اثرات حج حتی برای دشمنان اهل بیت ⏰مدت زمان : ۴۵:۰۱ 📆1401/04/28 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
4_6012361942704851098.mp3
43.76M
هاشمی: 💙سلسله مباحث استادامينی خواه در شرح کتاب سه‌ دقیقه در قیامت *جلسات ۸۶ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
راز پیراهن قسمت پنجم: خانم رمال یا به قول ژینوس زر زری داخل شد و همانطور که با چشم های ریز و کشیده
راز پیراهن قسمت ششم: زر زری از زیر چشم نگاهی به حلما کرد و‌گفت : اسم این پیرزنه که می گی چی چی هست؟ حلما نفسش را آهسته بیرون داد و گفت : خانم جااان...خانمجان اسمشون شمسی بودن... زر زری از جا بلند شد و به سمت کشویی در انتهای اتاق رفت و زیر لب تکرار می کرد شمسی خااانم... از داخل کشو زیر اندازی بیرون آورد که بی شباهت به صفحهٔ شطرنج نبود. زیر انداز را روی زمین پهن کرد باز داخل کشو را جستجو کرد و صفحهٔ چرمی دیگری بیرون آورد که اونم شطرنجی بود و جامی عجیب و غریب هم داخل دست دیگرش داشت حلما با ترس حرکات زر زری را نگاه می کرد و هر چه زمان بیشتر میگذشت ، ترس و اضطراب حلما هم بیشتر و بیشتر میشد. زر زری اشاره ای به دو دختر پیش رویش کرد و گفت : خانم خانما ،تشریف بیارید پایین روی این زیر انداز بنشینید ژینوس سریع بلند شد و حلما با تردیدی در حرکاتش آرام آرام از جا برخواست ،او‌حس می کرد توان رفتن به سمت آن فرش شطرنجی را ندارد ، انگار تمام تن و بدنش رعشه گرفته بود . ژینوس که متوجه رنگ پریدگی حلما شده بود ، کنارش آمد و همانطور که دست حلما را میگرفت با دست دیگر پیشکولی از بازوی حلما گرفت به طوری که سوزشی در بازوی او‌پیچید و سپس گفت : چته دختر ، مگه جن دیدی؟ یه احضار روح ساده است اونم برای رفع مشکل جنابعالی ، این اداها چیه از خودت درمیاری؟ زر زری که کاملا متوجه حال دگرگون حلما بود گفت : دخترک نازک نارنجی ، دل نداری یا به کار من شک داری بفرما مشرررف...‌ کسی زورت نکرده که ،من کلی وقت و نیرو باید بزارم تا یه روح را احضار کنم ، حالا اگر قرار باشه شما اینجور برخورد .... زر زری داشت حرف میزد که ژینوس پرید وسط حرفش و‌گفت : ادامه دارد... 📝ط_حسینی