eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
298 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی #اللّهم_عجِّل_لولیِّک_الفرج مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
نکته‌ها: تلاوت الفاظ و فهم لغات قرآن، براى همه ممکن است؛ اما تماس با روح قرآن، طهارتى مخصوص مى‏خواهد. قرآن مطهر است و تنها پاکان مى‏توانند آن را مسّ کنند. لذا نفرمود: «لایقرئه و لایفهمه إلّا المطهّرون»، بلکه فرمود: لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ چون تماس، معناى خاصی دارد. چنان­که در روایات تصریح شده که تنها مقربان درگاه الهى با قرآن تماس پیدا مى‏کنند. حضرت علی۷در ضمن سخنی فرمود: «القرآن الّذی عندی لا یمسّه إلّا المطهّرون و الأوصیاء من ولدی؛ به قرآنى که نزد من است، جز پاکان و جانشینان از فرزندانم به آن دست نمى‏یابند». عمر پرسید: «آیا زمان معلومى براى ظاهر کردن آن هست؟» آن حضرت فرمود: «نعم، إذا قام القائم من ولدی یظهره و یحمل الناس علیه فتجرى السنّه علیه؛ آرى وقتى قائم از فرزندانم قیام کند، آن را ظاهر مى‏کند و مردم را به عمل کردن به آن وادار مى‏نماید و سنت طبق آن جارى مى‏شود». رسول اکرم در روز غدیر و در ضمن خطبه معروف خود، پس از آنکه حضرت علی و یازده فرزند معصوم وی را جانشین خود معرفی نمود، قرآن کریم را همراه همیشگی آنان خواند: «عَلِیٌّ أَخِی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِی أُمَّتِی وَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی ثُمَّ ابْنِیَ الْحَسَنُ ثُمَّ ابْنِیَ الْحُسَیْنُ ثُمَّ تِسْعَهٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ الْقُرْآنُ‏ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ‏ لَا یُفَارِقُونَهُ وَ لَا یُفَارِقُهُمْ حَتَّى یَرِدُوا عَلَیَّ حَوْضِی‏». امام باقر۷فرمود: «علم به کتاب خداى عزّوجلّ و سنت پیغمبرش در دل مهدى ما رشد می­کند؛ آن­چنان ­که بهترین زراعت­ها به بهترین وجه رشد می­کنند». در خطبه ۱۳۸ نهج­البلاغه ـ که گفته شده امیرالمؤمنین در آن به سیره حکومتی حضرت مهدی۴ اشاره نموده ـ ‌آمده است: «یَعْطِفُ الرَّأْیَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْی؛ حضرت مهدی رأى مردم را به قرآن باز مى‏گرداند، در زمانی‌که آن­ها قرآن را به رأى و اندیشه [خود] مبدل کرده­ اند». هنگامی که مردم از قرآن چشم پوشیده و امور را طبق اندیشه نادرست خود پیش برند، ایشان مردم را از به کار بستن اندیشه‏ هاى نادرست، نهى، و به رجوع به قرآن وا مى‏دارد تا به دستور کتاب خدا رفتار کنند و مخالف آن را دور اندازند.‏ در زمان حکومت امام زمان به آموزش قرآن اهمیت فراوانی داده می‌شود. امیرالمؤمنین در این­ باره فرمود: «إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ ضَرَبَ فَسَاطِیطَ لِمَنْ یُعَلِّمُ النَّاسَ الْقُرْآنَ عَلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُه‏؛ هنگامى که قائم آل محمد: قیام کند، خیمه ‏هایى برپا کند و قرآن را به ترتیبى که فرود آمده، به مردم بیاموزد». متأسفانه قرآن کریم در امت اسلامی مهجور مانده است؛ به گونه‌ای که خود قرآن از قول پیامبر می‌فرماید: وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً  «پیامبر [خدا] گفت: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها کردند». رابطه‏ میان انسان و کتاب آسمانى، باید دائمى و در تمام زمینه‏ ها باشد؛ زیرا کلمه‏ «هجر» در جایى به کار مى‏رود که میان انسان و چیزی رابطه­ ای باشد، ولی از هم جدا شده باشند. بنابراین باید تلاشى همه­ جانبه داشته باشیم تا قرآن را از مهجوریت درآوریم و آن را در همه‏ ابعاد زندگى، محور علمى و عملى خود قرار دهیم و رضایت پیامبر عزیز اسلام را جلب کنیم.
لازم است بدانیم که نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر آن، محور قرار ندادن آن، تدبر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن، از مصادیق مهجور قرار دادن قرآن است. حتى اگر کسى‏ قرآن را فرا گیرد، ولى آن را کنار گذارد و به آن نگاه نکند و تعهدى نسبت به آن نداشته باشد، او نیز قرآن را مهجور کرده است. به نظرم رسید که اقرار بعضى بزرگان را درباره‏ مهجوریت قرآن نقل کنم: ـ ملاصدرا در مقدمه تفسیر سوره واقعه مى‏گوید: «بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آن­جا که گمان کردم کسى هستم؛ ولى وقتی کمى بصیرت پیدا کردم، خودم را از علوم واقعى خالى دیدم. در آخر عمر که به فکر افتادم به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمد و آل‏ محمدصلی الله علیه وآ له: بروم، یقین پیدا کردم که در طول عمر، کارم بى‏اساس بوده است؛ زیرا به جاى نشستن در نور، در سایه ایستاده بودم! از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا وقتی که رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم. درِ خانه‏ وحى را کوبیدم، درها باز شد، پرده‏ ها کنار رفت و دیدم که فرشتگان به من مى‏گویند: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ ـ فیض کاشانى در رساله الانصاف مى‏گوید: «کتاب‏ها و رساله‏ ها نوشتم، تحقیقاتى کردم، ولى در هیچ­یک از علوم، دوایی براى دردم و آبى براى عطشم نیافتم. بر خود ترسیدم و به سوى خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث هدایت کرد». ـ امام خمینى; در گفتارى، از این­که تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسف مى‏خورد و به حوزه‏ ها و دانشگاه‏ ها سفارش مى‏کند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه‏ رشته‏ ها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر، بر ایام جوانى خود تأسف بخورند.🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطلب سوم: ظاهر از عمومات بسیاری که در روایات زیادی وارد گردیده که دلالت دارد بر این که امامان (علیهم السلام) آنچه بوده وخواهد بود تا روز قیامت همه را می دانند وآنچه روایت آمده در توصیف امام (علیه السلام) به این که نسبت به هیچ چیز جاهل نیست، وآنچه وارد شده که علم همه چیز در قرآن است به جهت فرموده خدای تعالی: ونزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء(۷۰۲)؛ وما کتاب (قرآن) را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است. وامام آن ها را از آن استخراج می کند، وخدای تعالی فرمود: وما من غائبة فی السماء والارض الا فی کتاب مبین(۷۰۳)؛ وهیچ امری در آسمان وزمین پنهان نیست مگر این که در کتابی آشکار (مسطور وضبط) است. وفرموده خدای (عزَّ وجلَّ) ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا(۷۰۴)؛ پس از آن کسانی را که از بندگان خود برگزیدیم وارث (علم) کتاب گردانیدیم. وآنان -چنان که در روایت آمده- امامان (علیهم السلام) می باشند، وفرموده خدای (عزَّ وجلَّ) وکل شیء احصیناه فی امام مبین(۷۰۵)؛ وهمه چیز را در امام آشکاری به شماره آوردیم. واو امیر المؤمنین (علیه السلام) است، چنانکه از امامان (علیهم السلام) روایت آمده، به ضمیمه آنچه دلالت دارد بر این که ایشان در علم وشجاعت یکسانند، واین که هر چه را امیر المؤمنین (علیه السلام) دانسته بود امامان پس از او آنها را دانسته اند. و هم چنین فرموده امام صادق (علیه السلام) که: خداوند حجتی را در زمینش قرار ندهد که از چیزی سؤال شود، پس در جواب بگوید: نمی دانم. و فرموده امام باقر (علیه السلام): به درستی که از جمله علمی که به ما داده شده: تفسیر قرآن واحکام آن، وعلم تغییرات وحوادث زمان می باشد، هرگاه خداوند بخواهد خیری را به قومی رساند آنان را شنوا می سازد، وچنانچه کسی که گوش شنوا ندارد چیزی از آن را بشنود پشت می کند واز آن روی می گرداند انگار که نشنیده است. سپس امام باقر (علیه السلام) چند لحظه ای ساکت ماند آنگاه فرمود: واگر ظرف ها یا افراد مورد اطمینانی می یافتیم آنچه را که می دانیم می گفتیم. و غیر این ها از احادیث بسیاری که در بصائر وکافی وغیر آن ها روایت آمده، ظاهر از تمامی این ها آن است که: امام (علیه السلام) وقت ظهورش را می داند، ولی به او اذن داده نشده که آن را اظهار کند، همچنان که امامان پیشین نیز مجاز نبوده اند که آن را اظهار نمایند، زیرا که امامان (علیهم السلام) هر چند که به همه چیز عالم هستند- جز آنچه استثنا شده مانند اسم اعظم که خدای (عزَّ وجلَّ) آن را برای خود اختصاص داده وهیچ کس از مخلوقاتش را بر آن آگاه ننموده است -ولیکن ایشان: (بندگانی گرامی ومقرب هستند که هرگز پیش از امر خدا کاری نکنند وهر چه کنند به فرمان او کنند)(۷۰۶) وبه بندگان خدا خبر ندهند مگر آنچه را خداوند متعال امر فرموده که برایشان اظهار نمایند، چنان که این معنی در روایات متعددی آمده که در بصائر وغیر آن مذکور است.(۷۰۷) و حاصل روایات این که خدای تعالی بندگان را امر فرموده که از ائمه بزرگوار (علیهم السلام) سؤال کنند، چنان که فرماید: فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون(۷۰۸)؛ پس از اهل ذکر بپرسید چنانچه نمی دانید. که بر آنها است که بپرسند، ولی امام (علیه السلام) لزومی ندارد که حتماً پاسخ گوید، بلکه به خواسته اش موکول است که بر اساس مصلحتی که می بیند اگر بخواهد جواب می دهد واگر بخواهد از جواب خودداری می نماید، چنان که خدای (عزَّ وجلَّ) فرماید: هذا عطاؤنا فامنن او امسک بغیر حساب(۷۰۹)؛ این نعمت وقدرت اعطای ماست این که بی حساب به هر که خواهی عطا کن واز هر که خواهی بازدار. پس امام به مقتضای آنچه صلاح است از جواب وتقیه وکتمان وتوریه عمل می کند. واگر بخواهیم روایاتی که در هر باب از این امور وارد گردیده را یاد کنیم، کتاب طولانی شده، واز مقصود اصلی باز خواهیم ماند، ومایه اطناب خواهد شد، وشخص عارف دانا را اشاره کافی است، ودر اخبار چیزی که احتمال منافات با این معنی را داشته باشد نیافتم مگر دو حدیث:
حدیث اول: آنچه از امیر المؤمنین (علیه السلام) روایت گردیده که آن حضرت فرمود: لو لا آیة فی کتاب الله لأخبرتکم بما یکون الی یوم القیامة، والآیة قوله تعالی: یمحو الله ما یشاء ویثبت وعنده ام الکتاب(۷۱۰)؛ اگر یک آیه در کتاب خدا نبود هر آینه شما را خبر می دادم از آنچه خواهد شد تا روز قیامت، آن آیه فرموده خدای تعالی است، خدا هر چه خواهد (از احکام یا حوادث عالم) محو وهر چه را خواهد اثبات می کند ودر ام الکتاب (آفرینش) مشیت اوست. ونظیر این از دیگر امامان (علیهم السلام) نیز روایت آمده است. حدیث دوم: خبر ابو حمزه ثمالی است که در تذکر اول گذشت، از مولایمان حضرت ابو جعفر باقر (علیه السلام) که در آخر آن فرموده: وپس از آن نزد ما وقتی برای آن قرار نداد، یمحو الله ما یشاء ویثبت وعنده ام الکتاب. وبا تأمل کامل در این دو حدیث واضح می شود که هیچ دلالتی بر نفی علم امام علیه الصلاة والسلام به وقت ظهورش نیست. حدیث اول: چون معنایش آن است که فرموده خدای تعالی: یمحو الله ما یشاء... مانع از آن است که مردم را از آنچه تا روز قیامت واقع خواهد شد خبردار سازند، زیرا که آن حضرت (علیه السلام) نفرمودند: اگر یک آیه در کتاب خدا نبود آنچه خواهد شد را می دانستیم، بلکه فرمود: اگر آن آیه نبود به شما خبر می دادم از آنچه خواهد شد. وکلمه لولا واقع است، وآن را لو لای امتناعیه خوانند. وتحقیق سخن در اینجا این است که مقتضای حکمت الهی آن است که بسیاری از امور از بندگان مخفی بماند، وقسمتی از آن ها پس از مخفی ظاهر گردد، وبسیاری از تقدیرات را متوقف بر وقوع یا عدم وقوع اموری قرار داده است، ودر این گونه تقدیرات است که محو واثبات راه می یابد، وخداوند از ازل دانسته است که چه چیز را محو کند وچه چیز را ثبت نماید، وام الکتاب نزد او است، وآن لوح محفوظ می باشد که قلم به امر خدای (عزَّ وجلَّ) به تمامی آنچه می شود وآن چنان که واقع می شود جاری گردیده است، وبه جهت حکمت های بسیار ومصالح متعددی وقوع محو واثبات را به بندگان خبر داده است، از جمله: ۱- راهنمایی کردن آنان به عموم قدرت ونفوذ مشیت واراده خود، تا همچون یهود وزنادقه نگویند، دست خداوند بسته است. ۲- این که؛ نسبت به خداوند تعبد کنند وبه درگاهش تضرع وزاری نمایند ودعا کنند تا به یکی از دو نیکی نایل آیند، یعنی: یا در همین دنیا به مقاصدشان برسند چنانچه از امور موقوف باشد، ویا به ثواب دعا وتعبد وتضرع در آخرت رسند چنانچه از امور حتمی وتخلف ناپذیر باشد. ۳- بررسی عده ای وامتحان عده ای دیگر تا خداوند بدان را از خوبان جدا ومتمایز کند، واین بررسی وامتحان گاهی در اصل باور داشتن محو واثبات انجام می شود، که عده ای به آن ایمان می آورند وعده ای دیگر آن را انکار می نماید، چنان که عده ای از فلاسفه زندیق پنداشته اند، وگاهی در تصدیق کردن ائمه اطهار وحجت های الهی بر عالمیان واقع می گردد، در آنچه خبر داده اند، به این که بداء در آن واقع شود به جهت این که از امور موقوفی باشد که محو واثبات در آن جاری است، پس مؤمنین آن ها را تصدیق کرده اند به خاطر اعتقادشان نسبت به آن وبه راستگویی امامانشان (علیهم السلام). ومولایمان امام باقر (علیه السلام) به این معنی اشاره فرموده ودر حدیث فضیل بن یسار که در وجه چهارم گذشت، آن را غنیمت شمرده، به آن مراجعه کنید. ولی معاندین آنان را تکذیب کرده وآنان را به افترا بستن بر خدای -جل شأنه- در این مورد نسبت داده اند، وچنین پنداشته اند که این را امامان (علیهم السلام) وضع وجعل کرده اند تا را فراری برایشان باشد در آنچه به شیعیانشان خبر می دهند سپس بر خلاف آن واقع گردد. ولی خداوند -جل وعز- در کتاب کریم خود بر وقوع محو واثبات دلالت فرموده تا آنچه را حجت ها وبینات ا (امامان بر حق (علیهم السلام)) می گویند وبیان می نمایند وجاهلان ومعصیتکاران انکار می کنند را تصدیق نماید که خداوند از آنچه ظالمین گویند بسی بزرگتر وبالاتر است.
- گاهی بررسی وامتحان در آثاری است که بر اعتقاد به وقوع محو واثبات مترتب می گردد، در مرحله توکل وتعبد وتضرع ودعا واهتمام به اموری که مایه تبدیل وتغییر در تقدیرات موقوف که قابلیت محو واثبات را دارند می باشند. ودر بررسی وامتحان نیز حکمت ها ومصالح بسیار مخفی وآشکاری هست که باپژوهش وتدبر در آیات قرآن وروایات رسیده از اهل بیت عصمت (علیهم السلام) برای اهل نظر معلوم می شود، وتحقیق سخن در این باره جای دیگر دارد. حاصل این که خدای (عزَّ وجلَّ) به وقوع محو واثبات خبر داده به خاطر مصالح وحکمت های بسیاری که بعضی مخفی وبعضی آشکار است، وبه قسمتی از آن ها اشاره کردیم، وکسی که در آیات وروایات تدبر نماید بر امور دیگری غیر از آنچه یاد آوردیم ان شاء الله تعالی مطلع خواهد شد، پس اگر امام (علیه السلام) به هر کسی خبر می داد که عاقبت کارش به کجا می انجامد، واین که در عالم تا ابد چه پدیده هایی واقع می شود، نقض غرض می شد، وحکمت های بسیاری که موجب جعل محو واثبات است باطل می گشت، لذا امام (علیه السلام) فرمود: اگر آن نبود شما را خبر می دادم به آنچه تا روز قیامت خواهد شد. واز آنچه بیان کردیم معلوم گشت که آیه محو واثبات مقتضی منع امامان (علیهم السلام) از خبر دادن به آنچه خواهد شد تا روز قیامت می باشد، نه نفی علم آنان -صلوات الله علیهم اجمعین🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌺قسمت 5⃣8⃣ 🟢جلددوم المکارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمان 055.mp3
2.11M
✔️واقعاً منتظری؟ یا... مشکلاتِ امامت،به تو هیچ ربطی نداره؟ یا اونقدر به خودت گره خوردی، که امامت، هیچ سهمی از زندگیت نداره؟ صادقانه بگو؛ واقعاً منتظری؟ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کفش بهتره یا حجاب؟؟ چقدر زیبا منطق حجاب را بیان کرد مثالها چقدر به روز .👏
خانواده آسمانی 47.mp3
12.15M
۴۷ 🎤 🔮 افکار و خیال های زیبا عامل رشددهنده انسان است. و با این حساب؛ ↓ افکار بد، خواب‌های بد، کابوس‌ها، اضطراب، چیزهای منفی... محصول خیال های بدون ارزش است. ※ چطور میتوان به افکار قیمت داد و آن را بزرگ کرد ؟ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
انسان شناسی ۲۲۳.mp3
12.17M
۲۲۳ 📌 تا نطفه در رحم مادر جایگزین نشده ، و در این "قرار مکین" آرام نگیرد، محال است بتواند مراحل رشد را طی کرده و برای تولد سالم به دنیا آماده گردد. - انسان‌ها بعد از تولد به دنیا نیز، تا در یک "قرار مکین" آرام نگیرند، محال است بتوانند مراحل رشد انسانی را طی کرده و به هدف خلقتشان برسند. - این قرار مکین چیست؟ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀 🌼🍀 🍀 #ادامه_قسمت_هشتم #نویسنده_محمد_313 -دوسال پیش سکته کرد
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀 🌼🍀 🍀 صبح با شنیدن صدای گنجشک ها سرش را از روی پاهایش برداشت هنوز مانتوی رنگ و رو رفته ی دیروزش تنش بود موهایش را تماما داخل شال فربرد روی پا ایستاد و به ساعت روی دیوار نگاهی انداخت:7:30 سینی شام دیشب را برداشت و از اتاق بیرون رفت در پشت سرش با صدای قیژ قیژ بلندی بسته شد توجه اعضای منزل که درحال خوردن صبحانه بودند سمت او جلب شد حوریه خانوم طبق معمول اخمی تحویل او داد و رویش را چرخاند کمیل سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت سینی را روی ظرفشویی گذاشت و به اتاق بازگشت صدای کمیل را شنید که گفت:من رفتم خدانگهدار -خدافظ پسرم با تنها شدن او و مادرکمیل ترسی به دلش نشست مدتی گذشت که در اتاقش به شدت باز شد با دیدن چهره ی اخمو حوریه خانوم سرجایش ایستاد و تته پته کنان گفت:سسلام -علیک امروز من خیلی خستم ناهار رو درست میکنی و خونه رو مرتب میکنی خیال نکن از اون خونه خلاص شدی و اومدی یه خونه بزرگتر راحت میخوری و میخوابی و پسرمو تیغ میزنی باید قد خورد خوراکت کار کنی نمیزارم از مهربونی پسرم سواستفاده کنی فهمیدی؟ سرش را تکان داد و گفت:من همچین دختری نیستم -از سرووضع خودت و پدرت معلومه! خیلی خوش شانسی دختر خیلی خوش شانسی که پسر من توی تورت افتاده. دوباره بغض کرد قوی باش آزاده تو باید قوی باشی نباید گریه کنی تو دیگر دختربچه نیستی که پشت سر مادرت قایم شوی -خانوم... من اصلا پسر شمارو نمیشناختم منم مثل پسر شما قربونی شدم این وسط -آخی دلم برات کباب شد چه قربونیی! پسرم از تیپ و قیافه که چیزی کم نداره یه پارچه آقا اون کسی که قربونی شد پسر من بود، گیر همچین خانواده ای افتاد! خداروشکر به پسرم گفتم پای پدرتو از خانواده ما قطع کنه اشک های آزاده بی اختیار جاری شد بازهم همان مانع لعنتی همیشگی راه گلویش را بست بازهم حرفش را خورد! با رفتن حوریه خانوم بغضش ترکید و هق هق کنان گریه کرد -گریه زاری رو بس کن فکر نکن جلوی پسرمم اینجوری اشک تمساح بریزی رامت میشه دستش را جلوی دهانش گرفت و با صدای خفه بغضش را فروخورد بی زبان تر از آن بود که از خودش دفاع کند                               ...