🤍☁️🤍☁️🤍☁️
☁️🤍☁️🤍☁️
🤍☁️🤍☁️
☁️🤍☁️
🤍☁️
☁️
رمان: لبخند بهشتی
𝙿𝚊𝚛𝚝:𝟽𝟸
_....دوباره تصمیم گرفتم بیام خواستگاری .
بعدم اومدم با خانودم و پدرتون صحبت کردم که همه ی اینا رو تو جلسه اول خواستگاری براتون تعریف کردم .
کمی میکث میکند و در فکر فرو میرود و بعد میگوید
_میدونید من یه دوستی داشتم که خیلی برام عزیز بود.تقریبا از سوم، چهارم دبستان با هم رفیق بودیم.۲ سال پیش یه روز اومدم میشم و خیلی ازم حلالیت خواست .
هرچی ازش پرسیدم چرا داره حلالیت میخوا تفره میرفت، میگفت انسان به هوا بنده یهو میبینی فردا مردم، دلم نمیخواد #حقالناس گردنم باشه . ۱۰ روز بعد خبر شهادتش بهم رسید . چند روز بعد از روزی که ازم حلالیت خواست فهمیدم رفته سوریه برای همین ازم حلالیت خواسته بود .
با سکوتش سرم را بلند و نگاهش میکنم .
نگاهی به آسمان می اندازد و چند لحظه به آن خیره میشود و بعد دوباره چشم به زمین میدوزد . بعد از کشیدن نفس عمیقی ادامه میدهد
+رفیقم خیلی واسم عزیز بود. بهترین دوستم بوده و هست . نمیشه اسم دوست روش گذاشت ، یه چیزی فراتر از دوست برام بود.مثل برادر نداشتم بود . تو این ۲ سالی که شهید شده، هر وقت مشکلی برام پیش میاد میرم سر مزارش و باهاش درد و دل میکنم ؛ بعدش به طرز معجزه آسایی مشکلم حل میشه.جلسه اول خواستگاری ، ۳ ساعت قبل از شروع مراسم رفتم سر مزارش و باهاش حرف زدم.ازش خواستم اگه به صلاحمه به شما برسم .نزدیک یک ساعت باهاش درد و دل کردم.من شما رو از رفیق شهیدم گرفتم . میتونم با یقین بگم سرطانم درمان میشه . چون محاله از رفیق شهیدم چیزی بخوام و رومو زمین بندازه .
تا وقتی زنده بود حق برادری رو در حقم اَدا کرد ؛ حالا هم که شهید شده حق برادری رو در حقم اَدا میکنه ، نمیدونم چجوری براش جبران کنم .
با احساس گرمای چیزی روی گونه ام تازه به خودم می آیم دستی به صورتم میکشم . گرمای قطرات اشک هستند که یکی پس از دیگری روی گونه هایم سر میخورند و به آن گرما میبخشند .
آنقدر در حرف هایش فرو رفته بودم که گویی در عالم دیگری به سر میبردم . اشک هایم را پاک میکنم و نگاهی به سجاد می اندازم .چشم هایش پر از اشک و لبخند عمیقی روی لبهایش است . لبخند میزنم و میپرسم
+اسم رفیق شهیدتون چیه ؟
نگاهم میکند
_شهید محمد صادق محمدی
اسم برایم به شدت آشناست . چند باری آن را زیر لب زمزمه میکنم . جرقه ای در ذهنم میخورد و تازه به یاد می آورم .
ادامه دارد....
نویسنده؛ مریم بانو
☁️
🤍☁️
☁️🤍☁️
🤍☁️🤍☁️
☁️🤍☁️🤍☁️
🤍☁️🤍☁️🤍☁️