⛔️اعتراف گیری به روش زینب خانم🤌🏻😈❤️🔥⛔️
کفشامو از پام در آوردم و پاهامو گذاشتم رو صندلی .
چه نقشه ای کشیدم مـــــن
اون سرش مفقود . 😈
گوشیمو از تو کیفم در آوردم و حسن و کردم تو سرش بعدشم کردم تو گوشم .
ی آهنگ خالی .. اهم یعنی هیشی!
حاجی بنفش شده بود داشت از بنفش می رفت به سبز .
ی لبخند خبیث زدم که پنجره رو کشید پایین و ی نفس عمییییق کشید .
یکم گذشت .
دید نه . نمشه.
ی هو گفت : زینب خانم تو رو خدا بپوش کفشاتو) 🔥
نوچی کردم و به پاهام نیگا کردم .
به به چه بوی دل انگیزی از جورابم بلند میشه. قاه قاه .😂
پای چپ مو بلند کردم بردم سمتش ، که سرش و چسبوند به صندلی لب زد : تو رو خدا)
ی لبخند خبیث زدم گفتم : بگو دوست دارم🔥🔥)
با چشای گرد بهم نیگا کرد ک بردم نزدیک تر ، ناچار بلند گفت : غلط کردم . دوست دارم) 🔥🔥
🤣🤣🤣
اعترافگیریبهروش#زینب_خانوم 🙊
آبقندهمراهتون باشه🤌🏻
❌خطرغشازخنده❌
https://eitaa.com/joinchat/1372127735C77062d3dac