eitaa logo
🌤 منتظران نور 🌤
1.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
6.7هزار ویدیو
232 فایل
قال رسول الله ..هر کس بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.💫کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤🏴 تبادل و تبلیغ ممنوع🚫 🍀کپی مطالب حلال با ذکر صلوات بر مولایمان مهدی(عج)🍀 ارتباط با مدیر👇 @Ssh999
مشاهده در ایتا
دانلود
باد هم کم نکند سوز دل صحرا را قطره‌ای عشق به آتش بکشد دریا را این ترک خورده دلم، وحشت این را دارد که بمیرد و نبیند پسر زهرا را😔 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند: هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت ها و بلاها.✨ و چنین فرمود مهربان پروردگار آن‌ گاه که در برابر من به نماز می‌ ایستی، شتاب نکن. (‌کافی8/46) ‍ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ 🌸 خـدایا ای که به تو بی نیاز شوند و از تو بی نیاز نباشند به تو رو آورند و از تو رو بر نتابند از سر شور و شوق، آهنگ تو کرده‌ام و با دلی مطمئن به تو امید بسته‌ام تمنای من از تو هر چند زیاده باشد ولی در برابر غنای تو ناچیز و اندک است که دست عطایت از هر دستی گشاده‌تر و برتر است 🌸 خـداوندا تو را ستايش می‌كنم و از تو می‌خواهم که همه چیز را در این زندگی گذرا و زمینی به بهترین وجه تدبیر کنی زیرا تنها تو می‌دانی که چه چیز به صلاح من است ای روزی دهنده بی منت ما را به سمت درهای گشوده از رحمتت هدایت کن تا بهترین‌ها نصیب تک تکمان گردد کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام رضا علیه‌السلام فرمودند: هیچ بنده ‏اى حقیقت ایمانش را کامل نمى ‏کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین‏ شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت‏ها و بلاها.✨ کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
1- كيفر تركِ جبهه، هم عذاب وذلّت دنياست، هم عقوبتِ دوزخ در آخرت است. 2- دست خداوند، براى جايگزين ساختن ديگران به جاى ما باز است و هر لحظه اراده كند، چنان خواهد كرد. 3- زيانِ بى‌تحرّكى و ركود، به خودمان مى‌رسد، نه به خدا. 4- قدرت نامحدود خدا، سبب مى‌شود كه ديگران را به جاى ما جايگزين كند. 5- كسى‌كه قدرت بى‌نهايت دارد، هرگز ضربه و ضرر نمى‌بيند.
💎 تقویم نجومی 💎 ✴️ دوشنبه 👈30 بهمن / دلو 1402 👈9 شعبان 1445👈19 فوریه 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅اغاز به کار و کسب. ✅درختکاری. ✅قرض و وام دادن و گرفتن. ✅و داد و ستد و تجارت خوب است. 🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶زایمان مناسب و نوزاد در همه امور افق موفق باشد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج سرطان و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️بذر پاشی و کاشت. ✳️درختکاری. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️خرید و فروش ملک. ✳️کندن چاه و کانال. ✳️و خرید کردن نیک است. 📛ولی برای امور ازدواجی خوب نیست. 🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب: فرزند دهانی خوشبو دارد و مهربان است. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث درد و بیماری می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ،باعث درد اعضا می شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 10 سوره مبارکه "یونس" علیه السلام است. دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام... و از معنای آن استفاده می شود که از خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 با این دعا روز خود را شروع کنید 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلوات شعبانيه کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
monajat-shabanieh_samavati.mp3
7.55M
حاج مهدی سماواتی التماس دعا کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
مناجات شعبانیه.pdf
297.9K
پی دی اف مناجات شعبانیه کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
امام زمان 012.mp3
4.79M
✍️ همین امروز فرصت پیوستن به امام زنده ای است ؛ که چون حسین هر روز فریاد سرمیدهد‼️ "یالیتناکنامعکم"رارهاکنید؛ امروز؛فرصت معیت است! کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😍😍😍 😘😘😘😘 👌بچه آوردن در شرایط فعلی، جهاده ... 🌸 جهاد این نیست که فقط ما به دنیا بیاریم👇🏻 💜یکی می تونه بیاد خونه ی مادر بچه دار کمکش کنه👇🏻 💜یکی می تونه از لحاظ مالی حمایت کنه👇🏻 💜 یکی می تونه با انرژی دادنش کمک کنه. 💜بالاخره یه سری هم باید پشت جبهه خدمت رسانی کنند. ❌ما در برهه خاصی از شرایط جمعیتی هستیم. واقعا بحث حیات و بقا کشور در میونه. بحث حیات آرمان های ملتی که هزاران شهید بابت حفظ اون داده. 😢مگه اون همه آدم که رفتن و شهید شدند👇🏻 🌷خیلی هاشون پودر شدند و‌ خاکستری هم ازشون برنگشت👇🏻 🙍‍♀🙍‍♂ نمی دونستن بچه هاشون محبت پدر و‌ حمایت پدر نیاز دارن.... کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔅آیا ثواب اعمال در زمان غیبت (عجل الله تعالی فرجه) بیشتر است؟ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🔰استادرفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📩 📃 بند میم وصیت‌نامه امام خمینی: 📡 ⛔️ «باید همه بدانیم که آن، که موجب و و می‌شود، از نظر اسلام و عقل است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی‌ها و کتب و مجلات برخلاف و و مصالح کشور است.❌ و بر همه‌ما و همه مسلمانان از آن‌ها است و از باید جلوگیری شود. ❌ 🔺🔻و اگر از آنچه در نظر و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به‏ طور قاطع جلوگیری نشود، همه می‌‏باشند. 🔻🔺 ♻️ و اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاه‌های مربوطه رجوع کنند و اگر آنان نمودند، خودشان به هستند. 🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 راه اصلاح کشور انتخابات است کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالا برید پایین بیاید رای دادن فایده نداره باور نمی‌کنید ؟؟؟؟ خوب ببینید و ببینانید کمیل کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بشارت هفتم: بشارت آیت الله بهجت‌(ره) درباره زنده بودن سفیانی در حال حاضر 💡 آری، سفیانی هست! (مبشرات بزرگان در مورد نزدیکی ظهور) ✅ آیت الله بهجت(ره): ▫ مرحوم مقدسی مشهدی در عتبات از خدا خواسته بود که بفهمد آیا سفیانی(۱) (الان در دنیا) هست یا خیر. در کاظمین در وسیله نقلیه، عربی که کنار او نشسته بود، وقت پیاده شدن به او فرمود: 🔸 آری، سفیانی هست! ▫ این داستان پیش از پنج شش سال قبل واقع شده است.(۲) ⬅ در محضر بهجت، ج۲، ص۶۳ 💡۱. خروج سفياني يكي از علايم قطعي ظهور است كه در سال منتهي به ظهور اتفاق مي افتد. سفیانی یکی از بزرگترین دشمنان امام زمان (عج) در هنگام ظهور است. 💡۲. البته حضرت استاد مدظله نیز این جریان را بیش از ۱۰، ۱۵ سال قبل (از سال ۱۳۸۳ که سال چاپ اول این جلد کتاب بوده) فرموده‌اند. بنابراين، اين ماجرا حدودا بين سال های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۸ (هجری شمسی) رخ داده است و در سال ۱۴۰۲ سفیانی حداقل ۳۵، ۴۰ سال و یا بیشتر سن دارد. 🏷 (عج)
"مقدمه در یکی از فرازهای زیارت عاشورای امام حسین(ع) می خوانیم: وَ اَسئَلهُ اَن یبَلِّغَنِی المَقامَ المَحمُودَ لَکُم عِندَالله وَ اَن یرزُقَنِی طَلَبَ ثارِکُم مَعَ اِمامٍ هُدَی ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالحَقّ مِنکُم؛ من از خداوند درخواست می کنم که مرا به مقام شایسته و ستوده ای که برای شما در نزد پروردگار است برساند و خون خواهی در رکاب امام هدایت از خاندان شما که ظهور کرده و به حق نطق می کند - حضرت مهدی موعود(عج) - را نصیب من فرماید تا انتقام خون به ناحق ریختۀ شما را بگیرم. با بررسی بیانات امام حسین(ع) درباره مهدویت و امر ظهور می توان به پیوند عمیق و ناگسستنی این دو قیام مهم و سرنوشت ساز واقف شد. آن چه حسین(ع) می دانست و آن را به اصحاب بزرگوارش انتقال داد، هدفی بزرگ بود که آیندۀ جهان را رقم می زند و صد البته ارزش چنین جانفشانی ها را داشته و دارد. عاشورا زمینه ساز قیام و انقلاب منجی بشریت خواهد بود؛ چرا که این واقعه، موجب ایجاد یک اندیشه بنیادین در شیعه شده که مرگ، بهتر از زندگی تحت حکومت ستمگران و قدرت های کافر است. این اندیشه در طول تاریخ با شیعه همراه بوده و چنین عاملی باعث شکل گیری انقلاب هایی مانند انقلاب اسلامی ایران شد. ادامه همین تفکر است که به یاری خدا به انقلاب جهانی مهدی(عج) منجر خواهد شد. شیعه معتقد است مهدی می آید که مأموریت حسین (ع) را تکمیل کند و به سرانجام برساند تا ظلم و ستمی در جهان باقی نماند و عدل و داد سراسر جهان را فراگیرد. امام حسین(ع) در موارد متعددی به امر ظهور و مباحث مهدویت پرداخته است. نوشتار حاضر درصدد طبقه بندی و تحلیل و بررسی این بیانات است. توصیف مهدی(عج) از زبان حسین(ع) امام حسین(ع) در مواردی با بیان ویژگی های امام مهدی(عج) دل ها را به سوی ایشان ترغیب می فرمود و بدین وسیله زمینه ظهور آن بزرگوار را در قرن های آینده آماده می ساخت. امام(ع) در پاسخ به مردی که از آن وجود مقدس سراغ می گرفت، امام زمان(عج) را این طور توصیف فرمود: مِنْ بَنِی هَاشِمٍ مِنْ ذِرْوَةِ طَوْدِ الْعَرَبِ وَ بحْرِ مغِیضِهَا إِذَا وَرَدَتْ وَ مَخْفِرِ أَهْلِهَا إِذَا أُتِیَتْ وَ مَعْدِنِ صَفْوَتِهَا إِذَا اکْتَدَرَتْ لَا یَجْبُنُ إِذَا الْمَنَایَا هَکَعَتْ وَ لَا یَخُورُ إِذَا الْمَنُونُ اکتَنَعَتْ وَ لَا ینْکُلُ إِذَا الْکمَاةُ اصْطَرَعَتْ مُشَمِّرٌ مُغْلَوْلِبٌ ظَفِرٌ ضِرْغَامَةٌ حَصِدٌ مُخْدِشٌ ذِکْرٌ سَیْفٌ مِنْ سُیُوفِ اللَّهِ رَأْسٌ قثَمُ نشُؤَ رَأْسُهُ فِی بَاذِخِ السُّؤْدَدِ وَ عَارِزٌ [غَارِزٌ مَجْدَهُ فِی أَکْرَمِ الْمَحْتِدِ فَلَا یَصْرِفَنَّکَ عنْ بیْعَتِهِ صارِفٌ عَارِضٌ یَنُوصُ إِلَی الْفِتْنَةِ کُلَّ مَنَاصٍ إِنْ قَالَ فَشَرُّ قَائِلٍ وَ إِنْ سَکَتَ فَذُو دَعَائِرَ ثُمَّ رَجعَ إِلَی صفَةِ الْمهدی(عج) فَقَالَ أَوْسَعُکُمْ کَهْفاً وَ أَکْثَرُکُمْ عِلْماً وَ أَوْصَلُکُمْ رَحِماً؛ (نعمانی، 1397: 13/ 214) از بنی هاشم، از قله بلند عرب، از جایگاه ژرف دریای آن او کار آمد، چیره دست، پیروز و سرافراز است. او شیر صحنه پیکار و دشمن شکن نام آور است. او از شمشیرهای خداست و در عین حال سالار بخشنده و بزرگوار است. اندیشه او از دنیا و آخرت رهیده و در عالی ترین جایگاه سیادت و منزلت و قرب خداوندی جای گرفته است. پس هشدار که شیطان از حق برگشته، در هر زمانی به فتنه ای برمی خیزد تا شما را از بیعت با او منصرف کند. سپس حضرت به اوصاف مهدی اشاره کرد و فرمود: پناه دهندگی اش از همه فراگیرتر، علم او از همه فزون تر وصله رحمش از همه بهتر و بیشتر است. ⭐️🌷⭐️همین طور در روایت دیگری در توصیف ایشان می فرماید....... 🌼ادامه دارد.......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازسیم‌خاردارنفست‌عبورکن با آلارم گوشی‌ام برای نماز بیدار شدم، با کمک عصایی که کمیل آورده بود بلند شدم و وضو گرفتم وکنار تختم سجاده ام را پهن کردم و نمازم را خواندم. بعد باخودم فکر کردم کلا گوشی ام را خاموش کنم وکناربگذارمش، تا اگر آرش پیامی فرستاد نبینم. ولی اگر دیگران دلیلش را پرسیدند چه بگویم؟ یا اگرکاری پیش آمدکه مجبوربه استفاده بودم چه... قدیم هاچقدرمردم بدون موبایل راحت زندگی می کردندوآرامش داشتند. یا می توانم یک ترم مرخصی بگیرم و به دانشگاه نروم...آن هم نمی شود باید دلیل محکمی برای مرخصی داشته باشم.. البته این کارها پاک کردن صورت مسئله است. بایدبتوانم مشکلم را حل کنم. پاهایم را دراز کردم و تکیه دادم به تخت و خیره شدم به مهر... خیلی راهها ازذهنم می آمدومی رفت، ولی نتیجه ایی نداشت. قرآن را برداشتم و بازش کردم. سوره جاثیه آمد. نگاهی به معنی آیه انداختم، آیه ی 15 بود. نوشته بود: " هرکس کار شایسته کند به سود خود اوست،وهر که بدی کند به زیانش باشد.سپس به سوی پروردگارتان برگرداننده می شوید." بارها و بارها خواندمش و به این نتیجه رسیدم که باید بیشتر روی خودم کار کنم و صبور باشم. وبرای این صبور بودن باید ذهنم را کنترل کنم، بلند شدم و روی تختم دراز کشیدم و تسبیح به دست شروع به ذکر گفتم. ذکر چقدر راهکار خوبی است برای کنترل ذهن. با احساس حرکت دستی روی موهایم چشم هایم را باز کردم. مادرم بود، با لبخند گفت: –صبحانه نخوردیم که بیدار شی با هم بخوریم. دست هایش را با دو دستم گرفتم و ماچ آبداربه رویشان زدم و گفتم: – سلام صبح بخیر.خیلی خوابیدم؟ او هم با پشت دست صورتم رو ناز کردو گفت: –سلام دخترگلم، ساعت ده به نظرت خیلیه؟ ــ اره خوب، اینجوری حسابی پشتم باد می خوره. نیم خیز شدم و گفتم: – از امروز باید یه برنامه واسه خودم بنویسم که تا آخر تعطیلات یه خروجی خوب داشته باشم. مامان درحال بلند شدن از روی تختم گفت: – چی ازاین بهتر. بعد از صبحانه کتابهایی که باید می خواندم را روی میز کنار تختم گذاشتم همینطور کارهای خیاطی ام و اذکاری که برای صبر بیشتر می خواستم تکرارکنم را نوشتم و کنار کتاب هایم گذاشتم. نزدیک ظهر بود که گوشی‌ام زنگ خورد، سوگند بود، خیلی هم شاکی، چون قرار بود فردای روزی که تصادف کردم به خانه شان بروم و کارم را نشانش دهم. با اعتراض گفتم: –به جای این که من شاکی باشم تو هستی؟ اصلا سراغی می گیری که چه بلایی سرم امده. با نگرانی پرسید: –اتفاقی افتاده؟باور کن راحیل تا نیم ساعت قبل سال تحویل مشغول دوخت و دوز بودم.سرمون خیلی شلوغ بود.دلم برایش سوخت و دیگر چیزی نگفتم، فقط داستان تصادفم را تعریف کردم. خیلی ناراحت شدو گفت: –سارا امده اینجا، خواستم بگم تو هم با سعیده بیا دور هم باشیم.با این اوضاع ما میاییم اونجا. سارا گوشی را گرفت و چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم و بعد دعوتش کردم که با سوگندحتما بیاید. اسرا که وسط تلفن من امده بود داخل اتاق، لبش را به دندان گرفت و گفت: –ناهارو افتادن نه؟ خنده ایی کردم و گفتم: –آره دیگه، به مامان میگی سه تا مهمون داریم. سعیده رو هم زنگ بزن بیاد. اسرا با هیجان نگاهی به اتاق انداخت وبه صورت نمایشی چنگی به صورتش زدو گفت: –وای! خاک برسرم، اتاق رو نگاه کن، حسابی به هم ریخته، بعد با عجله بیرون رفت. طولی نکشیدکه برگشت و شروع به مرتب کردن اتاق کرد. وقتی بچه هاامدند با دیدن انگشت پایم باتعجب گفتند: –چرا گچ نداره؟ ما ماژیک آورده بودیم روش یادگاری بنویسیم. –آخه سخته انگشت رو گچ بستن، واسه همین اینو بستن. موقع نماز همه رفتند برای وضو و من چون وضو داشتم همانجا کنارتختم سجاده ام را انداختم تانمازم را بخوانم. سارا بسته ی کادو شده ایی را از کیفش درآورد و گفت: –راحیل جان قابل تو رو نداره. باتعجب نگاهش کردم و گفتم: –این چه کاریه آخه، کادو واسه چی؟ با مِنو مِن گفت: –دیگه همین جوری گفتم اولین باره میام دست خالی نباشم. اشاره کردم به دسته گل کوچکی که آورده بودو گفتم: – همین بس بود دیگه، اینجوری شرمنده میشم. با خجالت گفت: – نه بابا، دشمنت شرمنده. بعد فوری کادو را برداشت و گفت: –اشکالی نداره بزارم توی کمدت؟ اگه میشه بعدا بازش کن. مشکوکانه نگاهش کردم و گفتم: –نه چه اشکالی داره. دستت درد نکنه. بعد ازخوردن ناهار سوگند گفت: – حالا که تو ناقص شدی و خونه نشین. می خوای چند روز یه بار بیام خونتون وبقیه خیاطی رو بهت بگم؟ ــ نه، اینجوری اذیت میشی، بزار بعد تعطیلات. ــ باشه، هر جور راحتی. سعیده گفت: – اگه خواستی بری من می برمت، اصلا غمت نباشه. ــ نه، سعیده جان، بمونه بعداز تعطیلات بهتره. سارا از وقتی کادو را داده بوددر فکر بود. اشاره ایی کردم و پرسیدم: – خوبی؟ لبخندی زدو گفت: –ممنون بعد یهو بلند شدو گفت: – من دیگه برم. 🍁به‌قلم‌لیلافتحی‌پور🍁
ازسیم‌خاردارنفست‌عبورکن بعد از رفتن بچه ها سعیده ماندومن هم قضیه ی کادو را برایش گفتم، فوری بلندشد وکادو راآورد. می خواست بازش کند که خشکش زد. نگاهش را دنبال کردم دیدم با خودکار روی کاغذ کادو نوشته شده، از طرف آرش. خون به صورتم جهید، آب دهانم را قورت دادم و گفتم: –ولی سارا که گفت از طرف خودشه. با صدای پیام گوشی ام، برداشتمش و بازش کردم. سارا بود.بعد از عذر خواهی گفته بود که آرش خواهش کرده هر طور شده هدیه را به دستم برساند. اوهم اول خانه ی سوگند رفته و ازاو خواسته مرادعوت کندبه خانه شان، ولی وقتی دیده نمی توانم بروم خودش امده. موقع دادن کادوحرفی نزده چون ترسیده قبول نکنم. هنوزپیام را می خواندم که دیدم سعیده کادو را باز کرد و هینی کشیدو گفت: – وای چقدر نازه. سه شاخه گل طلایی رنگ فلزی که درون قاب فلزی سیلوری جای داده شده بود. کنارش هم یک جا کلیدی که دوتا قلب پارچه ایی، که در هم تنیده بودند، آویزان بود. کنارش هم یک پاکت بود. سعیده فوری پاکت را باز کرد، نامه بود.به طرفم گرفت وگفت: – بیا خودت بعدا بخون. حالم بد بود، نامه را گرفتم و با خودم گفتم نباید بخوانمش، ممکن است چیزی نوشته باشد که با خواندنش سست شوم. من که خودم را می شناسم، پس چرا کاری کنم که اوضاع بدتر و دل تنگی ام بیشتر شود. با این فکرها بغض راه گلویم را گرفت و تنها کاری که آن لحظه به ذهنم رسید پاره کردن نامه بود. سعیده هاج و واج به دستهایم نگاه می کرد. –لااقل می ذاشتی من بخونم ببینم چی نوشته، چرا پاره می کنی؟ بعد چشمکی زدو ادامه داد: –شاید اصلا جزوه دانشگاه باشه، روزی که نرفتی رو برات نوشته فرستاده باشه بابا. چرا اینجوری می کنی؟ یعنی تو ذره ایی حس کنجکاوی نداری؟ بعد تکه ایی از کاغذهایی که در دستم بود را گرفت و شروع کرد به خوندن. "راحیل جان ما باید دوباره با هم حرف..."کاغذ را از دستش گرفتم وبا همون بغض گفتم: – سعیده حوصله ندارما. سعیده نچ نچی کرد. –من فکر می کردم مثلث عشقی تو فیلم هاست، بعد کمی فکر کردو گفت: – البته واسه شما از مثلث گذشته، دیگه شده مربع عشقی، راستی اون پسره که باهاش تصادف کردی بهت زنگ نزد؟ کلافه گفتم: –چرا زد، گوشی و دادم مامان، یه جور محترمانه دکش کرد. کاغذهای پاره شده را مچاله کردم و به دستش دادم و گفتم: – اینارو ببر بنداز سطل اشغال، یه نایلون رنگ تیره هم بیاراین خرت وپرت ها روبریز داخلش تا بعدا پسش بدم. کاغذها راگرفت و گفت: –چه سنگ دل. بعد دوباره زیرو روی کاغذها را نگاه کرد. – یعنی جزوه نبوده؟ ولی راحیل پسره زرنگه ها، هدیه فرستاده که توتعطیلات هی نگاهش کنی تا یه وقت فراموشش نکنی. بعد نگاه گنگش رابه چشم هایم چسب کرد. – ما که نفهمیدیم تو چته، یه بار به خاطرش خودت رو میندازی زیر موتور، یه بارم بر می‌داری جزوه پاره می کنی. این پسره هم یه چیزیش میشه ها، مثل زمانهای قدیم، که چاپارها نامه می بردن.نشسته نامه نوشته، داده یکی بیاره. به نظر من که جفتتون خولید باهم دیگه خوشبخت میشید. آنقدر منقلب بودم که انگار حرف های سعیده را متوجه نمی شدم. –بدو سعیده یه وقت اسرا میاد تو اتاقا. بعد از رفتن سعیده، جا کلیدی قلبی رادستم گرفتم، چقدرعاشقانه بود. حس می کردم ذهنم بدون این که خودم متوجه باشم کم‌کم وارد استخری ازیادآرش شده است، برای نجات نیازبه یک غریق ماهروقوی داشتم. 🍁به‌قلم‌لیلافتحی‌ پور🍁