eitaa logo
🌤 منتظران نور 🌤
1.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
6.7هزار ویدیو
224 فایل
قال رسول الله ..هر کس بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.💫کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤🏴 تبادل و تبلیغ ممنوع🚫 🍀کپی مطالب حلال با ذکر صلوات بر مولایمان مهدی(عج)🍀 ارتباط با مدیر👇 @Ssh999
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپی زیبا درباره فضائل امیر المومنین (علیه السلام) در منابع اهل سنت 💐 ✅مجمع رسمی (حفظه الله) 🔴 @montazeran_nour💔🌤
Kashani-13980231-Sahare-15-Ramazan-Barname-Mahe-Man-Thaqalain_IR_1.mp3
10.06M
📝فضایل مولا امیرالمؤمنین علیه السلام (قسمت پانزدهم بخش اول و دوم ) 🎤 📌ده روز مانده تا عید بزرگ غدیر خم ▫️ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 هدیه به چهارده معصوم montazeran_nour🌤💔
از سینه یا علی می‌جوشه.mp3
3.46M
📝 از سینه یا علی می‌جوشه 🎤حاج‌مهدی 💚 ؛ 📌ده روز مانده تا عید بزرگ غدیر خم montazeran_nour💔🌤 هدیه به چهارده معصوم 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
غدیرخم_امیرالمومنین✨💚 montazeran_nour💔🌤
پیرو ولایت💫: 💠با علی حرکت کن! 🌷پیامبر اسلام (ص): ای عمار! اگر دیدی علی به راهی می‌رود و همه مردم به راهی دیگر،تو با علی حرکت کن که او هرگز تو را به بیراهه نمی‌برد و از هدایت خارج نمی‌سازد. 📚حلیه الاولیاء،ج۱،ص۸۶ حدیث نور montazeran_nour🌤💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 چرا خداوند من را برگرداند !؟ 🔸 اولین نماز جمعه‌ی پس از حادثه ترور و پاسخ ایشان به این سوال که چرا خداوند من را برگرداند ... 🗓 ۶ تیر سالروز ترور نافرجام در مسجد ابوذر ... خدا آقامونو برامون نگه داشت ❤️🙂🤲 🌷🌤️🌷🌤️🌷🌤️🌷🌤️🌷🌤️🌷🌤️ 🌤️منتظران نور🌤️ 🇮🇷@montazeran_nour 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️ ✍🏼برای صدقه دادن توی جیبهایمان به دنبال ڪمترین مبلغ «سڪه» میگردیم! اونوقتـــــ از خداوند بالاترین درجه نعمتها را هم میخواهیم چه ناچیز می بخشیم! وچه بزرگـــــ تمنا میکنیم🚶🏻‍♂💔
🔸صدای اذان میشنویم دلمان تو نمیریزد، غیرت دینی ما کمرنگ شده؛ اما اگر تلفن صدا کند میدویم! 🔸یعنی اگر یه خانمی دو تا استکان میشوید صدای تلفن می‌آید نمیگوید باشد من استکانها را بشویم بعد! فوری شیر را میبندد میدود میگوید: بله! 🔸ولی اذان که آمد یک زن پیدا کنید (؟!) در جمهوری اسلامی که من دو تا استکان [را شستم]، استکان سوم شیر را بستم رفتم نماز خواندم بعداً سومی را شستم. یه زن پیدا کنید!!! 🤲📣🤲📣🤲📣🤲📣🤲📣🤲 🇮🇷@montazeran_nour🌤💔
هدایت شده از پیرو ولایت💫
1623739897_D1kA7.mp3
5.72M
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند🌺 🕌 اذان با صوت زیبا و دلنشین استاد موذن زاده اردبیلی
هدایت شده از پیرو ولایت💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
montazeran_nour💔🌤
هدایت شده از پیرو ولایت💫
1_4520640105.mp3
3.36M
🎧سرود مهدوی دلم در سیاهی گرفتار گشته montazeran_nour🌤💔
✨ امام زمان (ع) در صحرای عرفات‌ 🔖 قسمت اول ⭕️ این تشرّف از مهم‌ترین و روح‌افزاترین رویدادهای زندگانی مرحوم فشندی (ره) است. تشرّف حاضر، به‌سبب بعضی از جنبه‌های منحصر به فرد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد مورد توجّه تعداد زیادی از شیفتگان امام عصر (ع) می‌باشد. ☑️آیت اللّه ناصری دولت‌آبادی ماجرای این تشرّف را خود، مستقیما از زبان حاجی شنیده و در کتاب «آب حیات» آورده است. همچنین جناب قاضی زاهدی نیز آن را از زبان خود آن مرحوم شنیده و در کتاب خود نقل کرده است. ما اینک تلفیق دو روایت را جهت تتمیم آن، برای خوانندگان محترم می‌آوریم. 🔰 حاج محمّد علی فشندی تهرانی می‌گوید: 🕋 سال اوّلی که به «مکّه مکرّمه» مشرّف شدم، از خدای مهربان در آنجا خواستم که توفیق دهد تا در سال‌های بعد نیز، تا بیست سفر به مکّه بیایم تا شاید امیر الحاج و امام زمان (ع) را هم زیارت کنم. خداوند هم توفیقی بخشید و منّتی نهاد که من علاوه بر آن بیست سفر، چند بار دیگر نیز موفّق به زیارت خانه خدا شدم. سالیانی بود که به همراه کاروانی به عنوان خدمه و کمکی کاروان مشرّف می‌شدم تا اینکه در سالی [ظاهرا ۱۳۵۳ ش.] مدیر کاروان به من اطّلاع داد که امسال از بردن من معذور است. شاید تصوّر و پندار او این بود که سنّ من رو به پیری رفته و نگران بود که نتوانم در کارهای خدماتی کاروان به او یاری برسانم. از شنیدن این خبر خیلی افسرده و پژمرده شدم. 🕌 بنابراین به سوی «مشهد مقدّس» حرکت کردم تا دست توسّلی به دامان سلطان طوس، حضرت رضا (ع) بزنم و از ایشان بخواهم که سفر معنوی حج را امسال نیز نصیب من کند. در حرم، خیلی منقلب و مضطرب بودم و به سختی می‌گریستم و از آن حضرت، برآورده شدن حاجت خود را می‌خواستم. پس از زیارت جانانه، به قصد بازگشت به «تهران» با آن حضرت وداع کرده، از حرم خارج‌ شدم. در این حین، سیّدی مرا صدا زد و فرمود: ▫️ آقا! سفر شما را حضرت حجّت (ع) امضا کردند و فرمودند: 🔶 «به حاج محمّد علی بگو برو! منتظر تو هستند!» ▫️ من از سیّد پرسیدم: 🔹 خود حضرت این سخن را فرمودند؟ ▫️ سیّد گفت: 🔸 «بله!» ▫️ من نیز بدون درنگ به منزل خود در «تهران» بازگشتم. به محض آنکه به خانه رسیدم، همسرم با عجله گفت: 🔸 «این چند روز را کجا بودی؟ مرتّب از کاروان زنگ می‌زنند و می‌خواهند شما را همراه خود ببرند.» ▫️ من هم بلافاصله به مدیر کاروان مراجعه کردم و پرسیدم: 🔹 شما که نیّت بردن مرا نداشتید، حالا چه‌شده که می‌خواهید مرا هم در این سفر همراه کنید؟! ▫️ مدیر کاروان سربسته اشاره کرد که از تصمیم قبلی خود پشیمان شده و می‌خواهد من نیز در این سفر طبق معمول سال‌های گذشته به عنوان خدمه با او همراهی کنم. به هر ترتیب، به عنوان کمکی کاروان، به «مکّه» مشرّف شدیم. شب هشتم ماه که فردای آن روز حاجیان می‌باید در «عرفات» باشند، مدیر کاروان مرا خواست و گفت: 🔸 «وسایل کاروان را زودتر از دیگر کاروان‌ها به «منا» منتقل کن و در عرفات در کنار «جبل الرّحمه» خیمه‌ها را برپا ساز تا کاروان ما در بهترین جای ممکن سکنا گزیند.» 🚙 من نیز فورا لوازم و خیمه‌ها را با اتومبیلی به آنجا منتقل کردم؛ ⛺️ چادرها را برافراشتم و فرش‌ها را گستردم. 👮🏽‍♂ در این حال یکی از شرطه‌های سعودی (پلیس‌های عربستان) نزد من آمد و به زبان عربی گفت: 🔸 «چرا حالا آمدی؟ اینجا که کسی نیست!» ▫️ من هم با زبان عربی شکسته بسته که تقریبا در این سفرها آموخته بودم بدو گفتم: 🔹 برای انجام مقدّمات کار، زودتر آمدم. ▫️ گفت: 🔸 پس امشب نباید بخوابی! ▫️ پرسیدم: 🔹 چرا؟ ▫️ گفت: 🔸 «به خاطر اینکه ممکن است دزدانی پیدا شوند و به وسایل حجّاج دستبرد بزنند یا اینکه شما را بکشند. باید خیلی مراقب باشی!» ▫️ با شنیدن این سخنان، ترس عمیقی وجود مرا فرا گرفت. در این حال به یاد حضرت ولیّ عصر (ع) افتادم. به آن حضرت التجا و پناه بردم و پیوسته و پیاپی نام مقدّس آن قبله عالم را بر زبان می‌آوردم. می‌گفتم: 🔹 یا حجّه بن الحسن ادرکنی! یا خلیفه اللّه الاعظم أغثنی! (ادامه دارد ) montazeran_nour🌤💔