eitaa logo
🌤 🏴منتظران نور 🌤🏴
1.7هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
10.9هزار ویدیو
454 فایل
قال رسول الله ..هر کس بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.💫کانال منتظران نور ‌‌‌•••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤🏴 🍀کپی مطالب کانال حلال با ذکر صلوات بر مولایمان مهدی(عج)🍀 ارتباط با مدیر👇 @Ssh999
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ *درجامعه‌ای‌که‌مردمش‌میلنگند به‌کسی‌که‌راه‌راست‌میرودمی‌خندند* 🚶🏾‍♂️!' •••⊰⃟🖤🕯࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour
24.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤚🏻 قول می دهم تا جایی که می توانم از محرمات دوری نمایم و دلبستگی های خویش را به ایشان و خانواده بزرگوارش بیشتر نمایم.  چشای خیس من😭 گواه این غمه.... 💔 هرچی صدات کنم😔 دلم میگه کمه.... 💔 نگاه کنی به من...💚 تو این شلوغیا.... 🦋 تو رو قسم میدم..💖 به مادرت بیاااا.....🤎 🌱 امام مهربونم دوستت دارم💖
سن سربازی پایین امده؟ بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم یک پسربچه کم سن و سال را اسیر کرده بودیم. وقتی او را وارد سنگر من کردند و متوجه سن و سال کم او شدم، تصمیم گرفتم از او حرف بکشم و اطلاعات بگیرم، پرسیدم؛ «مگر سن سربازی در ایران هجده‌ سال تمام نیست»؟ ... سرش را تکان داد و حرفم را تائید کرد. گفتم؛ «ولی تو که هنوز هجده سالت نشده است»؟! حرفی نزد. به فکر افتادم که مسخره‌اش کنم و گفتم؛ «شاید [امام] خمینی به خاطر جنگ کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما بچه‌ها شده است و سن سربازی را کم کرده؟... » جوابش مرا تکان داد. با لحن آرام و مطمئن گفت؛ «سن سربازی پائین نیومده، سن عاشقی پائین اومده»....
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 اللهم صلی علی محمد و آل محمد بعدد ما احاط به علمک و عجل فرجهم خاطره ای جالب از استاد شفیعی کدکنی نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح رفتم آب انبار تا آب بیاورم. از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد،می گفت: آقا! خدا بزرگ است... خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم! ماجرا را فهمیدم، دست کردم توی جیبم، ۱۰۰ تومان بود..کل پولی که از حقوق معلمی گرفته بودم روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوهایش را بوسیدم. آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه هایشان ... پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها ۱۰ تومان عیدی داد؛ ۱۰ تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس آقای مدیر بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد. گفتم: این چیست؟ گفت: باز کنید باز کردم، ۹۰۰ تومان پول نقد بود! گفتم: این برای چیست؟ گفت: از مرکز آمده است من از مرکز خواسته بودم تشویقت کنن فقط در آن موقع ناخودآگاه به مدیر گفتم: این باید ۱۰۰۰ تومان باشد، نه ۹۰۰ تومان! مدیر گفت: از کجا می دانی؟ گفتم: حدس می زنم مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد ... روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود که خودم رفتم از او گرفتم... گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟ گفتم: هیچ، فقط شنیده بودم که خدا ده برابر کار خیرت را به تو بر می گرداند... "مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا" (قرآن کریم؛ سوره مبارکه انعام، آیه شریفه ۱۶۰) 🇵🇸 لطفا به ثواب حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه نشر دهید ☝️ 💠کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
🌸‌میرزااسماعیل‌دولابی‌میفرمادکہ: بزرگترین‌آزمون‌ایمــان‌زمانی‌ست کہ‌چیزی‌رامیخواهیدوبہ‌دست‌نمی‌آورید بااین‌حال‌قادرباشیدکه‌بگویید : +خدایا‌شڪرت...
🧩✍ طرف رییس شرکتش یا صاحبکارش ی تومن پاداشی پولی بهش میده تا شش ماه یک سال از رییسش تشکر میکنه و قربون صدقش میره دیگه رییسش رو بهترین آدم رو میدونه همه جاهم با افتخار ازش میگه اگرم رییس بگه دو تا کار بیشتر انجام بده با تمام وجود انجام میده !😐 🧩 بعد این طرف یه خدایی داریم که به انسان نعمت دیدن ، صحبت کردن ، شنیدن ، راه رفتن ، نفس کشیدن ، دست و پا ، زندگی ، لذت ، سلامتی ، خوردن ، خوابیدن ، کار کردن و هزار هزار نعمت دیگه داده بعد طرف نه تنها شکرش رو به جا نمیاره که خیلی جاها اصلا باهاش گلاویز میشه و بحث و دعوا میکنه هیچ جاهم ازش حمایت نمیکنه !😐 🧩 نمیدونم این خدا چه هیزم تری به بعضی بندهاش فروخته که اینجوری نعمتاشو نمیبینن نمیکنن قدر نمیدونن این همه نعمت این همه برکت این همه عشق این همه قشنگی این همه لذت ، هزاران نعمت نمیبینن و تشکر نمیکنن بعد کوچکترین مشکلی که پیش میاد فورا میپرن به خدا و داد بیداد که چرا اینجور چرا اونجور همه چی هم مقصر خدا رو میدونن که نمیده نداده گرفته فلان !😐 🧩 یخورده چشماتونو باز کنید به جای این همه ندیدن یخورده دیدن رو تمرین کنید دیدن چیزایی که دارید ، دیدن توانایی ها داشته ها ، اگه تمام ۲۴ ساعت روز رو به شکر خدا بپردازیم بازم وقت کم میاریم بازم نمیتونیم شکر تمام نعمتاشو به جا بیاریم اینقدر که زیاده ، یخورده معرفت داشته باشیم نسبت به خدا و نعمتاش ... 👇 💠کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
🌠☫﷽☫🌠 . 🔻 وظیفه یک : آماده نگه داشتن خودش و است ، گناه نکردن است ، پیدا کردن ارتباط قلبی با (عجل الله) است
🌱از‌آیت‌الله‌بھجت‌پرسیدند↓ برای‌زیاد‌شدن‌محبت‌،نسبت‌به امام‌زمان"عـج"چه‌کنیم؟!‌ ایشون‌فرمودند : ﴿گناه‌نکنید‌و‌نماز‌اول‌وقت‌بخوانید﴾ :) 💫کانال منتظران نور🏴 •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
پرسیدم: چرا نماز نمیخوانی؟! 🤲گفت: برایم دعای هدایت کن... گفتم: سرِ کار نرو! گفت: چرا؟ گفتم: برایت دعای روزی میکنم. 🌹 را عاشقانه بخوانیم ✨
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 اللهم صلی علی محمد و آل محمد بعدد ما احاط به علمک و عجل فرجهم خاطره ای جالب از استاد شفیعی کدکنی نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح رفتم آب انبار تا آب بیاورم. از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد،می گفت: آقا! خدا بزرگ است... خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم! ماجرا را فهمیدم، دست کردم توی جیبم، ۱۰۰ تومان بود..کل پولی که از حقوق معلمی گرفته بودم روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوهایش را بوسیدم. آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه هایشان ... پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها ۱۰ تومان عیدی داد؛ ۱۰ تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس آقای مدیر بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد. گفتم: این چیست؟ گفت: باز کنید باز کردم، ۹۰۰ تومان پول نقد بود! گفتم: این برای چیست؟ گفت: از مرکز آمده است من از مرکز خواسته بودم تشویقت کنن فقط در آن موقع ناخودآگاه به مدیر گفتم: این باید ۱۰۰۰ تومان باشد، نه ۹۰۰ تومان! مدیر گفت: از کجا می دانی؟ گفتم: حدس می زنم مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد ... روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود که خودم رفتم از او گرفتم... گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟ گفتم: هیچ، فقط شنیده بودم که خدا ده برابر کار خیرت را به تو بر می گرداند... "مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا" (قرآن کریم؛ سوره مبارکه انعام، آیه شریفه ۱۶۰) 🇵🇸 لطفا به ثواب حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه نشر دهید ☝️ 💠کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤
فرض‌کن‌«حضرت‌مهدی»به‌تو‌مهمان‌گردد! -«ظاهرت»هست‌چنانی‌که‌خجالت‌نکشی؟ -«باطنت»هست‌پسندیده‌صاحب‌نظری؟ -«خانه‌ات»لایق‌اوهست‌که‌مهمان‌گردد؟ -«لقمه‌ات»‌درخوراوهست‌که‌نزدش‌ببری؟ -حاضری‌«گوشی‌همراه»توراچک‌بکند؟ -«باچنان‌شرط‌که‌درحافظه‌دستی‌نبری» -واقفی‌بر«عمل‌خویش»توبیش‌ازدگران؟ -میتوان‌گفت‌تورا«شیعه‌اثنیٰ‌عشری»؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💫کانال منتظران نور⛅️ •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤 -دعای-ظهور
- استادفاطمی‌نيـافرمودن : دل‌شكستن💔' يكی‌ازموانع‌استجابت‌دعاست، اگه‌دعاهات‌مستجاب‌نشد/: بگردببین‌دل‌کیوشکوندی .. ! > 🪴:))