eitaa logo
🌤 منتظران نور 🌤
1.4هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
7.2هزار ویدیو
267 فایل
قال رسول الله ..هر کس بمیرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.💫کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤🏴 تبادل و تبلیغ ممنوع🚫 🍀کپی مطالب کانال حلال با ذکر صلوات بر مولایمان مهدی(عج)🍀 ارتباط با مدیر👇 @Ssh999
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوان آسمانی 🎬: پروین اعتصامی: خدمتکارهای منزل یوسف اعتصامی ،نماینده سابق مردم تبریز در مجلس شورای ملی در گوش هم چیزی پچ‌پچ می کردند، یکی از قاصدی که دیده بود می‌گفت و آن دیگری گمان می‌کرد دوباره پیکی از فضل الله اعتصامی ، داماد سابق خانواده آمده که کلفت سوم آرام گفت : این محال است آخر اگر قرار بود خانم دوباره برگردد که هنوز دوماه از ازدواجش نگذشته ، منزل شوهرش در کرمانشاه را ترک نمی کرد و دوباره راهی تهران نمیشد و بعد هم طلاق نمی گرفت، اصلا افکار و اعتقادات فضل الله با پروین نمی خواند ، او رئیس شهربانی کرمانشاه بود و این یکی شاعر ،مسلم است که با هم نمی سازند. خدمتکاری دیگر پشت دربی که پروین خانم با پدرش مشغول گفتگو بود ، گوش ایستاده بود تا خبرها را کسب کند و به دیگران برساند. یوسف خان می‌گفت : دخترم، قاصد شاه داخل اتاق مجاور است ، چه جوابی به او‌می دهید؟ پروین نیشخندی زد و گفت: قاصد شاه؟ پیغامش چه هست؟ یوسف اعتصامی از روی صندلی برخواست و همانطور که با قدم های آرام طول اتاق را می‌پیمود گفت : رضا شاه نشان علمی درجه سه برایت فرستاده و تقاضایی هم دارد، گویا می خواهد بانو رخشنده اعتصامی یا به روایت خودت و نامی که بر خود نهاده ای ، پروین اعتصامی به ملکه دربار درس دهد.. پروین خیره به گل‌های قالی ریز قالی آهی کشید و گفت : پدر تو خود،بهتر از من ،پروین را می‌شناسی ،آخر من دختر یکی یکدانه شما هستم و این طبع شعر هم میراثی ست که از شما به من رسیده و طبق تربیت و تعلیم شما رشد کردم، به نظرت، جواب من چی هست؟ یوسف خان روبروی دخترش ایستاد و گفت : می دانم چه خواهی گفت ، می خواهم از زبان خودت بشنوم. پروین دست پدر را در دست گرفت و گفت : من سبک مناظره را انتخاب کردم و از وقایع جامعه مطالب را می‌گرفتم و در قالب مناظره بین دو شئ یا دو جاندار می نوشتم تا روشنگری کنم و به نظرم این یک نوع مبارزه با ظلم هایی ست که توسط سردمداران بر سر ملت بیچاره می ریزد، پس منی که خود، با عملکرد دربار مخالفم نمی توانم به ملکه دربار درس دهم، پس تقاضای شاه را رد می کنم و آن نشان علمی هم پس می‌فرستم. یوسف اعتصامی لبخندی زد و به فکر فرو رفت او یاد جشن فارغ التحصیلی پروین افتاد، آن روز که در خرداد۱۳۰۳بود در مدرسه آمریکایی«ایران کلیسا» دخترش درخشید. پروین در آن جشن دربارهٔ بی‌سوادی و بی‌خبری زنان ایران حرف زد.در قسمتی از سخنرانی اش که به «اعلامیه زن و تاریخ» معروف شد، گفت: «داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گستردهٔ معرفت مستفید نماید. ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و مآثر عظیمهٔ آن زینت‌افزای تاریخ جهان است. ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده، اکنون دنبال گمگشتهٔ خود می‌دود و به دیدار شاهد نیکبختی می‌شتابد. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، و تمهید سعادت آتیه، چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاه‌ها را عبور نماید. امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمهٔ اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتهٔ اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بال‌گشایی خواهد کرد.» یوسف خان با یاد آوری آن سخنان زیر لب گفت : بی شک تو پروینی هستی که در آسمان ادبیات می درخشی... ادامه دارد.. 📝ط_حسینی کانال منتظران نور •••⊰⃟👇🌴࿐ྀུ۰࿇༅═‎┅─ @montazeran_nour🌤