#تاخداراهینیست
#صفحههفتم
خدايا! چه شد كه تو ابراهيم(ع) را به عنوان دوست خود انتخاب كردى؟
تو به او لقب "خليل الله" دادى و فرشتگانت او را به اين نام مى خوانند و من در جستجوى راز اين كار تو هستم. تو صد و بيست و چهار هزار پيامبر دارى، چطور شد كه فقط ابراهيم(ع) را از ميان آن ها برگزيدى و اين تاج افتخار را به سر او نهادى؟
و ابراهيم(ع) خيلى خوشحال بود كه دوست تو شده است و دوست داشت بداند، كدامين عمل و رفتار او باعث شده كه او شايسته اين مقام شود.
تو از دل ابراهيم(ع) خبر داشتى و مى دانستى او به دنبال جواب اين سؤال است، براى همين، روزى از روزها با ابراهيم(ع) اين گونه سخن گفتى: اى ابراهيم! من تو را به عنوان دوست خود انتخاب كردم، زيرا در تو چهار چيز ديدم:
اوّل: تو خيلى مهمان نواز بودى و مهمان خود را گرامى مى داشتى.
دوم: من به تو دستور دادم كه فرزندت، اسماعيل را در راه من قربانى كنى و تو تسليمِ دستور من شدى و فرزند دلبرت را به قربانگاه بردى.
سوم: آن روز كه بت پرستان مى خواستند تو را به جُرم يكتاپرستى در آتش بياندازند، دست از ايمان و عقيده خود برنداشتى و بر توحيد من باقى مانده و حاضر شدى در آتش بسوزى، امّا به من شرك نورزى.
چهارم: من به قلب تو نگاه كردم، ديدم كه در قلب تو، فقط محبّت من جاى دارد.
آن روز، ابراهيم(ع) فهميد كه تو، اين چهار ويژگى او را پسنديده اى و رمز انتخاب او براى مقام "خليل الله"، همين ها بوده است.
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج