eitaa logo
.. ْمُـدافِـعانــِ حَقیِقتـْـ ..✌️
1.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
62 فایل
«‏علق‌قلبك‌بالله‌فالله‌لايؤذي‌احد..`» قلبت‌رابه‌خداوند‌گره‌بزن‌که‌او هیچکس‌رانمی‌آزارد..!✨ کپ‍ـ🤔ـی!!؟ آزاده😊 فقط برا ظهور آقامــ💚ـون✌️ تا صلوات بفرست✨ از همراهی شما ممنونیم .💙
مشاهده در ایتا
دانلود
<🏷♥️> ✅ در زمان حضرت موسے (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود عروس مخالف مادر شوهـر خود بود... پسر به اصرار عروس مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد تا مادر را گرگ بخورد... مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت به موسے (ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن... مادر با چشمانی اشڪ ‌بار و دستانے لرزان دست بہ دعا برداشت و می‌گفت: خدایا...! ای خالق هـستے...! من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم فرزندم جوان است و تازه داماد تو را بہ بزرگی‌ات قسم می‌دهـم... پسرم را در مسیر برگشت بہ خانه اش از شر گرگ در امان دار ڪہ او تنهـاست... ندا آمد: ای موسے(ع)...! مهـر مادر را می‌بینے...؟ با این‌که جفا دیدہ ولے وفا می‌کند... بدان من نسبت به بندگانم از این پیر‌زن نسبت به پسرش مهـربان‌ترم...!!! @montazeranemam
⚠️ نقل شده که یکی از محبین اهل بیت در زمان امام صادق علیه‌السلام هر روز صبح در مسیر حرکت امام به سمت مسجد شهر، ایستاده و با دست بر روی سینه با نگاه سرشار از محبت به امام خویش عرض احترام و ادب می‌کرده و امام هم در پاسخ او، وی را سلام و اکرام می‌کرده است. تا روزی که این شخص شرب خمر انجام میدهد(نوشیدن شراب) و با این وجود با تمام شرمساری دوست دارد صبح آن روز هم امام خویش را ببیند. لذا بر سر همان راه که محل عبور امام جعفر صادق علیه‌السلام بود رفته اما برای اینکه امام متوجه بوی دهان وی نشود و مستی او را پی نبرد روبه دیواری ایستاده و سعی می‌کند مخفیانه فقط نظاره گر امام باشد. اما همینطور که حضرت درحال عبور بود به سمت وی حرکت میکند و او را خطاب قرار می‌دهد که ای فلانی چرا امروز با ما مکالمه ای نمیکنی؟ فرد که بسیار از گناه خویش شرمگین است همانطور که پشتش به امام است و رو به دیوار ایستاده گریه کنان میگوید که : جانم فدای تو باد من گناه کرده‌ام و در حالت مستی ام، از شما خجالت میکشم. امام مهربانی حضرت صادق علیه‌السلام می‌فرماید: هر گناهی که کرده‌ای هرگز از ما اهل بیت رو بر نگردان..‌. و فرد در محضر امام برای همیشه از گناه خویش توبه کرده و دیگر مرتکب آن نشد. آنچه مقصود من از نقل این داستان بود زمان فعلی ماست. محرم است و کاروانی برای نجات گسیل شده. مهم نیست چه عیوبی در دل داریم. شاید گناهان بسیار کرده‌ایم، شاید بی حجابیم، شاید شراب خورده‌ایم شاید نمازخوان نیستیم و هزاران شاید دیگر... اما کشتی نجات حسین(ع) برای همه ما جا دارد. گفته اند هرکار کرده‌ای از ما اهل بیت رو بر نگردان! ما بجز شما کسی را نداریم. شنیده ام شما بی مقداران را گران می‌خرید؛ خریدار من باش ، میخواهم برایتان حُر بشوم ای تمام آرزوی‌های من حسین❤️ @montazeranemam
همسـر ملانصـرالدین از او پرسید:«پس از مـرگ چه بلایی به سـرمان می آورنـد؟» 🎈ملا پاسخ داد:«هنوز نمـرده ام و از آن دنیـا بی‌خـبر هستـم ؛‌ ولی امشب برایـت خـبر می‌آورم.» 🎈یک راست رفت سمت قبـرستـان. در یکی از قبرهای آخـر قبرستان خـوابید. خواب داشت بر چشم های ملا غلبه میـکرد؛ولی خـبری از نکـیر و منـکر نبود. 🎈چند نفـری با اسب و قاطـر به سمت روستا می‌آمدند. با صـدای پای قاطـرها ، ملا از خواب پرید و گمان کرد که نکیـر و منکـر دارنـد می‌آیند. 🎈وحشت زده از قـبر بیـرون پـرید. 🎈بیرون پـریدن او همان و رم کردن اسب هـا و قاطـر ها همان‌!! قاطر سواران که به زمین خورده بودنـد تا چشمشان به ملا افتـاد،او را به باد کتک گرفتند. 🎈ملا با سرو صورت زخمی به خانه بـرگشت... 🎈خانمش پرسیـد: «از عــالـم قـبر چـه خبـر؟!» گفت: 🎈«خـبری نبـود ؛ ولی این را فهمـیدم که اگــر قاطــر کـسی را رم نـدهـی ، کاری با تـو نـدارند!! واقعیت همین است . 🎈اگـر نان کـسی را نبـریده باشیـم ، 🎈اگـر آب در شیر نکـرده باشیـم ، 🎈اگـر با آبروی دیگران بـازی نکـرده باشـیم ، 🎈اگـر جنس نامرغـوب را به جای جنـس مرغوب به مشتـری نداده باشـیم ، 🎈اگر به زیردستـان خود ستـم نکـرده باشیـم ، 🎈و اگـر بندگـی خــدا را کـرده باشیـم، 🎈هیـچ دلیـلی بـرای ترس از مـرگ وجود ندارد !! خدایا آخر عاقبت ما را ختم بخیر کن...🤲🏻 @montazeranemam ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎
. 📜 معجزه دعای مادر 🌴 از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند: این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟ 🌾 گفت: شبی مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود. کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. 🌴 چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود. پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود. 🌾 هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید:چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم. 🌴 او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت: «خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان». @montazeranemam
. 📜 معجزه دعای مادر 🌴 از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند: این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟ 🌾 گفت: شبی مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود. کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. 🌴 چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود. پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود. 🌾 هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید:چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم. 🌴 او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت: «خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان». @montazeranemam