••𑁍᎒᎒'✨'
دعای صبحگاهی
إِلٰهِى ظَلِّلْ عَلىٰ ذُنُوبِى غَمامَ رَحْمَتِكَ،
وَأَرْسِلْ عَلىٰ عُيُوبِى سَحابَ رَأْفَتِكَ
خدایا سایه رحمتت را بر گناهانم بینداز و
ابر مهربانیات را به سوی عیبهایم بفرست!♥️
#امام_زمان
#خدا
#مناجات
♥️𝓙𝓸𝓲𝓷↯
❅⇾⸀ 📿 @montazeranezohoor_e_mahdi 📿 ˼
♥️🌺
توۍ ناࢪاحتیات فقط بہ خدایۍ تڪیہ ڪن ڪہ ڪوه ࢪو انقدࢪ استواࢪ بناڪࢪده!
هیچڪس جز خالق ابࢪاهیم"خلیلالله" نمیتونہ آتیش هاۍ دنیاࢪو بࢪات گلستان ڪنہ.پس دلتو بسپاࢪ بہ دلداࢪ و بھش اعتمادڪن!✨
#انگیزشی
#خدا_انقدر_عاشقمونه
#خدا
📿 @montazeranezohoor_e_mahdi 📿
•💛🕊•
یهچیزیبگم؟!'
میگمکہ
بیاینفقطبچھمذهبیہفضایمجازینباشیم
درعالمواقعیهم
جوریرفتارکنیمکهبگن
اوهبچھمذهبی
اونجاستکہبخودتمیبالیو
دلامامزمانتشاده:)
+قبولداریدیگهنه؟🥀
#تـݪنگࢪانہ
✥『📿 @montazeranezohoor_e_mahdi 📿』✥
خداباابلیسقهرکردبهخاطرمـا،
بعدماباابلیسهمدستشدیم،
علیهخودمونوخدا..🚶🏽♂
خیلیحرفهها😄💔!
#تـݪنگࢪانہ
🦋⸾⸾⇢📿 @montazeranezohoor_e_mahdi 📿
منتظران ظهور
#رمان_اورا #پارت_۶۳ گوشیمو خاموش کردم تا علیرضا دیگه نتونه بهم زنگ بزنه . برگشتم خونه مامان و
#رمان_اورا
#پارت_۶۴
چته تو ؟؟
از بس لی لی به لالات گذاشتیم پررو شدی !!
- هه 😒
لی لی به لالای من گذاشتید؟؟
شما ؟؟
شما کجا بودید که بخواید لی لی به لالام بذارید؟؟
- من و مادرت از صبح داریم میدویم که تو توی آسایش باشی 😡
- میدونم
میدونم
میدونننننمممم
ولی آخرش که چی؟؟ 😠
اصلا کدوم آسایش؟؟
کدوم آرامش؟؟
من دیگه این زندگیو نمیخوام 😡
بعد حدود یه ساعت بحث بی نتیجه
در حالیکه چشم دیدن همو نداشتیم
هرکدوم رفتیم اتاق خودمون ...
دیگه حتی حوصله مامان و بابا رو هم نداشتم 😒
📿 @montazeranezohoor_e_mahdi 📿
منتظران ظهور
#رمان_اورا #پارت_۶۴ چته تو ؟؟ از بس لی لی به لالات گذاشتیم پررو شدی !! - هه 😒 لی لی به لالای
#رمان_اورا
#پارت_۶۵
فردا دم دمای ظهر بود که گوشیمو روشن کردم .
یکی دو ساعتی گذشته بود که برام sms اومد
عرشیا بود 😳
- اینقدر از من بدت میاد که حتی نیومدی که اگر خواستم بمیرم
برای بار آخر ببینیم ؟؟
پس زنده بود !!
خوب شد دیشب نرفتم ...
وگرنه مجبور میشدم بازم بهش قول بدم که دوباره خودکشی نکنه 😒
جوابشو ندادم
نیم ساعت بعد شروع کرد به زنگ زدن ...
بار پنجم ، شیشم بود که گوشی رو برداشتم.
- الو
- سلام ترنم خانوم !
حالا دیگه اینقدر ازم بدت میاد که ...
- یه بار اینو گفتی 😒
-آها!!
پس پیاممو خوندی و جواب ندادی !
گفتم شاید به دستت نرسیده 😏
- آره ، رسید ، خوندم ، جواب ندادم
فکر نمیکردم اینقدر بی رگ باشی که بازم بهم زنگ بزنی !
-ترنم خجالت بکش !
خاک تو سرت که معنی عشقو نمیدونی !
- عشق؟؟
هه ...
مرده شور این رابطه رو ببره اگه اسمش عشقه !! 😒
- دیشب داشتم میمردم ترنم !
هنوزم حالم خوش نیست !
نمیخوای بیای دیدنم ؟؟
- عرشیا دیروزم گفتم !
دلم نمیخواد ریختتو ببینم 😠
- ترنمم من دوستت دارم ...
- اَه
بس کن !
دیگه بهم زنگ نزن !!
- همین ؟؟
حرف آخرته ؟؟
- آره !
- باشه
پس پاشو بیا واسه تسویه حساب !!
- چی؟؟
تسویه حساب چی اونوقت؟؟ 😳
- خرجایی که برات کردم ...
عشقی که به پات گذاشتم ...
اینهمه بلا که سرم آوردی ...
- خاک تو سرت عرشیا ...
گدا !!
مگه من گفتم خرج کنی؟؟
شماره کارت بفرست پس بدم هرچی خرج کردی 😏
منو از چی میترسونی؟؟؟
- هه ...
📿 @montazeranezohoor_e_mahdi 📿
منتظران ظهور
#رمان_اورا #پارت_۶۵ فردا دم دمای ظهر بود که گوشیمو روشن کردم . یکی دو ساعتی گذشته بود که برام s
#رمان_اورا
#پارت_۶۶
نخیر ، ما با پول تسویه نمیکنیم 😉
- منظورت چیه؟؟ 😡
- خودت منظورمو خوب میدونی ...
- خفه شو عرشیا ...
بی شرف 😡
- چرا عصبانی میشی خوشگلم؟؟ 😂
تا فردا همین ساعت وقت داری پاشی بیای
وگرنه متاسفانه اتفاقات خوبی نمیفته ...
- خیلی عوضی ای عرشیا 😡
خیلی بی غیرتی ...
- به نفعته که پاشی بیای ترنم ...
-منظورتو نمیفهمم ...
- عکسایی که ازت دارم رو یادته؟؟
شنیدم بابات خیلی رو آبروش حساسه 😉
اگه میخوای فردا عکسای دخترشو تو گوشی همکارا و دوستاش نبینه ...
تا فردا ظهر وقت داری بیای پیشم گلم 😉
بای بای 👋
📿 @montazeranezohoor_e_mahdi 📿