▪️زائر کربلا بود.
دلش بیتاب دیدن امام غایب.
کنار ضریح ششگوشه از خدا توفیق تشرف خواست.
لحظهای بعد، سیّدی بزرگوار دید؛
ماهتر از ماه،
خورشیدتر از خورشید.
پرسید: شما؟!
شنید: مظلومترین فرد عالَم!
با خودش گفت:
«شاید اشتباه شنیدهام؛
حتماً عالِم بزرگواری است، دلآزرده از قدرنشناسی مردم».
به خودش که آمد، دیگر آن آقا را ندید.
تازه فهمید دعایی كه زیر قبه کرده بود مستجاب شده!
📚 شيفتگان حضرت مهدى علیه السلام، ج 3، ص160. تشرف مرحوم سید اسماعیل شرفی
#غربت_حضرت
#داستانک_مهدوی
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡ ›
▪️آمده بود مسجد سهله برای عبادت.
نزدیک اذان صبح، صدای مناجاتی شنید.
دلش رفت.
عجب صدای لطیفی!
چه سوز و گدازی!
صدا از سمت مقام امام زمان علیه السلام میآمد.
انگار در و دیوار سهله با او دعا میخواندند.
گوشهایش را تیز کرد.
میخواست ببیند کدام دعاست.
جملهای شنید که زبانش بند آمد:
" خدایا، شیعیان من را... "
فهمید صاحب سهله دارد برای شیعیانش دعا میکند.
خواست برود سمت مقام، اما نتوانست!
پاهایش نا نداشت.
صدای مناجات قطع شد.
در پاهایش رمق احساس کرد.
دوید سمت مقام امام زمان علیه السلام،
اما کسی را ندید!
📚 العبقري الحسان، ج۲، ص۵۵۹.
#مسجد_سهله
#داستان_تشرف
#داستانک_مهدوی
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡ ›
▪️آمده بود دیدن پدر.
پدر داشت به پهنای صورت اشک میریخت.
پرسید:
چه شده یا رسول الله؟
شنید:
فاطمهام!
جبرییل خبر ناگواری برایم آورده:
«روزی مردمانی از همین امت، حسین تو را به شهادت خواهند رساند».
روضهی جبرییل، فاطمه سلام الله علیها را هم بیقرار کرد.
اشک چشمهایش بند نمیآمد.
پدر طاقت گریههای ریحانهاش را نداشت.
باید با مژدهای قلب او را آرام میکرد.
فرمود:
« دخترم!
سرانجام فرزندی از نسل حسین علیهالسلام به حکومت خواهد رسید (و او انتقام جدّ خود را خواهد گرفت)»
💚قلب فاطمه سلام الله علیها با یاد مهدی موعود آرام گرفت.
📚برگرفته از کامل الزیارات، باب ۱۶، حدیث ۵.
#انتقام_حضرت
#داستانک_مهدوی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡