#خاطرات_شهدا
مِهری خیلی کم اشتها شده بود. یه روز سر سفره چند لقمه خورد و بلند شد که بره مدرسه. منم یه لقمه براش گرفتم تا با خودش ببره. خیلی خوشحال شد و لقمه رو گرفت و رفت. تا چند روز اینکار تکرار شد؛ بالاخره یه روز ازش پرسیدم: چرا خودت غذا نمیخوری و همش منتظری تا من برات لقمه بگیرم؟ با مِن و مِن جواب داد: آخه هر وقت دست میبرم تا برا خودم لقمه بگیرم قیافه ی بچه های گرسنه ی کلاس میاد جلوی چشمم و اشتهام کور میشه، برا همین لقمه های شما رو میبرم و میدم به اونا...
#شهیده_مهری_رزاق_طلب
📕 قاموس عشق ، ص٨٩
#دفاع_مقدّس
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
#کپیباذکرصلواتبرایظهورآقاامامزمان
❥‹°@montazeranezohoorrr313⇢♡