eitaa logo
منتظران
423 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
91 فایل
در این کانال کلیه مطالب یا آثاری که به نحوی دلها را متوجه حجت خدا امام زمان ارواحنافداه کند(بخصوص آثار گوناگون حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی) ارائه میشود.
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220703-WA0005.mp3
6.53M
▫️فرشته‌ای که سنگ شد! زیبای سرگذشت حجرالاسود. 📚 امالی شیخ طوسی، ص۴۷۶ 📚 علل الشرایع، ج۲ ، ص۴۲۹ ▪️کانال تلگرامی قصه‌های مهدوی👇 @Eltejatales
4_6001407924969148468.mp3
4.8M
🔘 عجیبی از زندگی سلمان فارسی ▪️به مناسبت سالروز وفات فخر ایران زمین، جناب سلمان فارسی علیه الرحمة (هشتم صفر) ✨ تصویر کوچکی از حکومت الهی امام عصر عجل الله فرجه 📚ترجمه نفس الرحمن، ص۵۱۱. 🎤 گفتاری از مرحوم حاج آقا لطیفی نسب (رئیس هیئت امناء مسجد مقدس جمکران) رحمت الله علیه @Elteja_tales
4_6032970007539880739.mp3
6.38M
▫️ زیبای شفا یافتن چشمان آیت الله بروجردی از برکت خاک پای زوار اربعین 🎙از زبان آیةالله وحید خراسانی عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا) @Elteja_tales
4_5908963100429652565.mp3
5.84M
▫️مشکل‌گشاترین ذکر عالم...👌 نجات قوم بنی‌اسرائیل از شکنجه‌های فرعونیان، به برکت ذکر شریف 📚 تفسیر امام عسکری علیه‌السلام @Elteja_tales
🌟💫🌟💫🌟💫 📖 به آسمان رود و کار آفتاب کند ✨تا انتها بخوانید لطفا لطفا👇 🔹فاضل بزرگوار، سید جعفر مزارعى روایت کرده یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف، از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى، کنار ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عرضه مى دارد شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟ شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى مى خواهى، باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى. چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد، به او بگو به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از این خواب، دوباره به حرم مطهر مشرف مى شود و عرضه مى دارد زندگى من اینجا پریشان و نا به سامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید؟ بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید سخن همان است که گفتم. اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى، اقامت کن. اگر نمى توانى، باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد، سراغ خانه آن راجه را مى گیرد. مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد تعجب مى کنند. وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند. چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد. طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید به آسمان رود و کار آفتاب کند. راجه فورا پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش، وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى که کنار دستش بود پرسید چه خبر است؟ گفت مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان، در جاى ویژه خود نشست. نگاهی رو به اهل مجلس کرد و گفت آقایان، من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود (از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه) به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من، منحصر به دو دختر است. یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است، براى او عقد مى بندم و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود پرسید شرح این داستان چیست؟ راجه گفت من چند سال قبل، قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم. یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد. پیش خود گفتم حتما شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید. دیدم از هر جهت این مصراع شما، درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت مصراع اول چه بود؟ راجه گفت من گفته بودم به ذره گر نظر لطف بوتراب کند. طلبه گفت مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: «به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند» وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندى را این گونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق در حق عبد چه خواهد کرد؟ 📚 منبع: عبرت آموز، حسین انصاریان 🌟💫🌟💫🌟💫 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/joinchat/882180318Cbf852e4ff8 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
4_5976480411524532291.mp3
6.31M
▫️"خدا را به خون گلوی حضرت علی اصغر علیه السلام قسم دهید تا فرجم را نزدیک کند!" شفا یافتن یک مسیحی، از برکت روضه علیه السلام.
4_5801090405470573015.mp3
4.51M
▪️به مناسبت ۲۵ ماه رمضان، سالروز شهادت آیت الله موسوی اصفهانی، صاحب کتاب مکیال المکارم 🔸صله روضه‌خوانی از دست امام زمان علیه‌السلام 🎧 رویای زیبای صاحب کتاب مکیال المکارم، مرحوم موسوی اصفهانی 📚مکیال المکارم، ذیل مکرمت ۱۹. عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا) @Elteja_tales
4_5895651871497916546.mp3
4.03M
🔸 فرمود: چرا برای من نامه نمی‌نویسی؟! جالبی از عریضه‌نویسی به محضر امام زمان علیه‌السلام 🍀دستورالعمل عریضه‌نویسی 🍀 عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا) @Elteja_tales
4_6032980525914787339.mp3
5M
▫️قمر بنی‌هاشم از گناه نجاتش داد! عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا♡) @Elteja_tales
4_6014795338030779986.mp3
4.71M
🔘 زیبایی از عنایات امام حسین علیه‌السلام به یک بانوی کربلا نرفته 📚مفاتیح الجنان، ذیل زیارت عاشورا. عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا♡) @Elteja_tales