recording-20230630-202923.mp3
8.37M
توضیحاتی پیرامون آیه ۹۸ سوره مبارکه یونس(فلولا قریة آمنت...)
خلاصه داستان حضرت #یونس علیه السلام و قومش و توبه خداوند بر آنان و برطرف شدن عذاب و بازگشت حضرت یونس از غیبت ۲۸ روزهاش در سن جوانی و شباهت آقا امام زمان ارواحنافداه به حضرت یونس در این موضوع.
راه توبه مردم #عصر_غیبت بمانند قوم يونس و پایان این عصر و #ظهور_امام_زمان ارواحنافداه
مسجد انصارالزهرا علیهاالسلام
حجتالاسلام علیرضا نعمتی
۱۱ ذیالحجه ۱۴۴۴
۹ تیر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... و در یک چشم برهم زدن میلیونها فساد (اعم از قتل و غارت و جراحت و فوت در اثر مفاسد بشری و خونریزی و جهنمی شدن انسانها بر اثر مفاسد اخلاقی و اعتقادی ووو...) رخ میدهد که اگر امام زمان ارواحنافداه ظهور کند، این مفاسد پایان می یابد
recording-20230701-202620.mp3
5.7M
#حکمتهای_نهجالبلاغه
#حکمت_چهاردهم (من ضیعه الاقرب اتیح له الابعد)
#شرح_صدر_با_نزدیکان داشته باشیم
مسجد انصارالزهرا علیهاالسلام
حجتالاسلام علیرضا نعمتی
۱۲ ذیالحجه ۱۴۴۴
۱۰ تیر ۱۴۰۲
هدایت شده از پرسش منتظران
#پاسخ_به_سؤالات_اعتقادی_معنوی
سؤال شما :
امکانش هست در مورد ذکر لا اله الا الله توضیح بفرمایید که وقتی میخوام این ذکر رو بگم با توجه بیشتری به معنا و مفهوم اون بگم؟
پاسخ ما:
این جسم و بدنتان را خانهای بدانید که خدا شما را، یعنی روحتان را، موقتا (تا لحظه مرگ) در آن مهمان کرده است.
این خانه صاحب دارد، آن هم فقط یک صاحب خانه و آن خداوند تبارک و تعالی است.
وقتی لاالهالاالله میگویید، مرتبا یادآور میشوید به خودتان که صاحب این خانه، فقط خدا است و من مهمان او هستم نه شریک او در مالکیت این خانه و نباید خلاف رسم مهمان عمل کنم و همهی کارهایم باید با رضایت صاحب این خانه باشد.
و صد البته، تمامی آسمان و زمین هم از آن اوست و ما انسانها همه مهمانی در این سرا بیش نیستیم اما این اتاقی که در این مهمانسرای بزرگ (آسمان و زمین) به من دادهاند (يعنی همین بدنم) را بیشتر باید دقت کنم که نه تنها صاحبش من نیستم، بلکه شریک صاحبخانه هم نیستم و فقط ِفقط او صاحب این خانه است و این معنا که با «الاّالله» در کلمه «لاالهالاالله» بیان میشود، تاکید بسیار دارد بر رعایت رسم مهمان بودن من و فراموش نکردن مالکیت صاحبخانه بر آن.
این جمله زیبا و کلمهی طیبه، (یعنی «لاالهالاالله»)، فقط یک جمله از چهار جملهی تسبیحات اربعه است و بقیه سه جمله در تسبیحات اربعه، (یعنی : «سبحانالله و الحمدلله و اللهاکبر») نیز از جهات مختلف، بر در و دیوار این مهمانسرا ما را به رسم ادب و مهمانی دعوت و رفتار شایسته یک مهمان با ادب و با کرامت را یادآور میشوند تا بهترین رفتارها از ما در این مهمانی صادر شود که توضیح هریک، فرصتی دیگر می طلبد.
آرزوی بهترین ادب برای شما در این مهمانی بزرگ دارم.
پاسخ از: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا نعمتی
https://eitaa.com/porseshemontazern
هدایت شده از 💞جانم فدای رهبرم💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم/ حرکت کاروان نمادین امام رضا (ع) در نیشابور
🔹همزمان با سالروز ورود تاریخی ثامن الحجج، کاروان نمادین عالم آل محمد؛ حضرت امام رضا(ع)، وارد نیشابور شد.
✔️ @hayat_news
🔸به مناسبت سالروز درگذشت علاّمه امینی رحمت الله علیه (12 تیرماه)؛
از آنها اصرار و از او انکار.
دعوتش کرده بودند به ضیافت شام.
شرط گذاشت که بحثی نباشد.
آخر مهمانی، یک نفر بحث را آغاز کرد.
علامه گفت: شرطمان؟!
گفتند: فقط نفری یک حدیث! آن هم به نیّت تبرّک.
همه، عالمان سنّی بودند و حافظان حدیث.
یکی یکی حدیث خواندند.
👈 نوبت صاحب اَلغدیر بود.
علامه امینی فرمود:
«شرطی دارم:
اقرار همه، بر درستی یا نادرستی حدیث».
قبول کردند.
گفت:
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده:
«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
به مرگ جاهلی مرده، هر که بمیرد و امام عصرش را نشناسد».
همه درستی حدیث را اقرار کردند.
گفت:
«حالا شما و یک سوال!
میشناخت؟ یا نمیشناخت؟!
فاطمهی زهرا، امام زمانش را؟!
امام زمان فاطمه که بود؟!»
سرها پایین،
سایهی سکوت، سنگین!
نه جوابی داشتند و نه گریزگاهی!
بگوییم امام زمانش را نمیشناخت؟!
حاشا که سرور زنان عالم به مرگ جاهلی از دنیا برود!
بگوییم امام زمانش ابوبکر بود؟!
همه جا نوشتهاند فاطمه سلام الله علیها غضبناک بر او از دنیا رفت!
علمای نامی اهل سنت، عرقریزان و خجالتزده، یکی یکی مجلس را ترک کردند.
دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا، ص۳۱.
سلامتی و فرج حضرت
شادی روح علامه امینی
۳ صلوات
با عجل فرجهم و با توجه
#معارف_علوی #تبری
♦️ حال و روز شیطان در روز «غدیر» و روز «سقیفه» از لسان مبارک إمام باقر علیهالسلام...
جابر از إمام باقر علیهالسلام نقل میکند که حضرت فرمودند:
هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در روز غدیر، دست مولا علی علیهالسلام را گرفتند، ابلیس بر سر سربازان خود نعرهای کشید و تمامی آنها از خشکی و دریا به سوی او آمدند و گفتند:
ای سرور و ای مولای ما! چه اتفاقی برایت افتاده است؟ ما تاکنون فریادی به این وحشتناکی از شما نشنیده بودیم!؟
شیطان به آنان گفت:
فَعَلَ هَذَا اَلنَّبِيُّ فِعْلاً إِنْ تَمَّ لَمْ يُعْصَ اَللَّهُ أَبَداً
🔹این پیامبر کاری انجام داد که اگر به سرانجام برسد، دیگر هیچ کس خداوند را معصیت نمیکند.
سربازان او به او گفتند: ای سرور ما! شما کسی هستید که با آدم ابوالبشر آن چنان کردید. (چگونه از خود مأیوس شدهای؟!)
🔻در همین هنگام بود که منافقان [بظاهر مسلمان از گروه انسانها] آهسته بر در گوش یکدگر گفتند:
او (رسول خدا صلیاللهعلیهوآله) از روی هوس سخن میگوید!
و یکی از آن دو [اولی و دومی] به دیگری گفت: آیا نمیبینی که چشمان او (رسول خدا صلیاللهعلیهوآله) چطور مانند دیوانگان در سرش میچرخد؟!
🔸در اینجا بود که شیطان فریاد بلندی از خوشحالی برآورد و دوستان خود را جمع کرد و گفت: آیا از آن کاری که من پیش از این با آدم کردم خبر دارید؟
گفتند: آری. گفت: آدم عهد خدا را شکست، اما به خداوند کافر نشد، اما اینها هم عهد را شکستند و هم به رسول او کافر شدند.
🔸در اینجا إمام باقر علیهالسلام فرمودند:
هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به شهادت رسیدند و مردم فردی غیر از مولا علی علیهالسلام را برای خلافت برگزیدند،
لَبِسَ إِبْلِيسُ تَاجَ اَلْمُلْكِ وَ نَصَبَ مِنْبَراً وَ قَعَدَ فِي اَلْوَثْبَةِ وَ جَمَعَ خَيْلَهُ وَ رَجْلَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ
🔻شیطان تاج پادشاهی بر سر نهاد و منبری برای خود فراهم نمود و با زیورآلاتش بر آن نشست، و سواره نظام و پیاده نظام خود را جمع کرد و سپس به آنان گفت:
اِطْرَبُوا لاَ يُطَاعُ اَللَّهُ حَتَّى يَقُومَ اَلْإِمَامُ
🔻جشن بگیرید که تا زمانی که امام (زمان علیهالسلام) قیام نکند، خداوند اطاعت نمیشود.
و امام باقر علیه السلام این آیه را تلاوت کردند:
«وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ» (سبأ / ۲۰)
🔹و قطعا شیطان گمان خود را در مورد آنها راست یافت و جز گروهی از مؤمنان [بقیه] از او پیروی کردند}
و فرمودند: ابلیس گمانی درباره آنها کرد و آنان نیز گمان او را به تحقق رساندند.
📚 الکافی، ج۸ ص۳۴۴
هدایت شده از علیرضا نعمتی
💚اما ما عکس این عزیزان را در دلها و جلوی چشمانمان میگذاریم تا اندکی قدردان فداکاریهای این عزیزان در زمینه سازی برای ظهور حضرت بقیه الله ارواحنافداه بر جهان باشیم💚
هدایت شده از ان اکرمکم عند الله اتقاکم
#شهدا #شرمنده
#پای_بسیجی
#جای_پای_شهدا
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات، زنده سرش را بریدند😭😭😭
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
شادی روح پاک شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
🌟😔فقط بدونیم کیا رفتن وجان دادن غریبانه تا با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم🌟😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دین و قرآن و چشمان مؤمنین 😭😭😭