* واقعا خیلی خوب وعالی رعایت این چهار نون ان شاءالله رهگشا برای رسیدن به رضای خدا و ارامش*
*🌀 نبین*
.*🌀 نگو*
*🌀 نشنو*
*🌀 نپرس*
*🌀 اول: نَبین*
*۱- عیب مردم را، نَبین*
*۲- مسائل جزئے در زندگیِ خانوادگے را، نَبین*
*۳- کارهاے خوب خودت را که براے دیگران انجام دادے نَبین*
*۴- گاهے باید وانمود کنے که ندیدے (اصل تغافل)*
*🌀 دوم: نگو*
*1- هرچه شنیدی، نَگو*
*۲- به کسے که حرفت در او تأثیر ندارد، نگو*
*۳- سخنے که دلے بیازارد، نگو*
*۴-هر سخن ِراست را هرجا، نَگو*
*۵- هر خیرے که در حق دیگران کردی، نَگو*
*۶- راز را نَگو حتے به نزدیکترین افراد*
*🌀 سوم: نَشنو*
*۱- هر سخنے که ارزش شنیدن ندارد، نَشنو*
*۲- وقتے دو نفر آهسته سخن میگویند، سعے کن نَشنوی*
*۳- غیبت را نَشنو*
*۴- گاهے وانمود کن که نشنیدی. اصل تغافل*
*(خود را به نشنیدن بزن)*
*🌀 چهارم: نَپرس*
*۱- آنچه را که به تو مربوط نیست، نپرس*
*۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد، نپرس*
*۳- آنچه باعث آزار شخص میشود، نپرس*
*۴- آن پرسشے که در آن فایدهاے نیست، نپرس*
*۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع میشود، نپرس.*
*الهی همه عاقبت بخیر بشن......*
1️⃣⛅اللهم صل علی محمد و ال محمد اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
#تربیت_فرزند
✅ بحث و جدل در خانواده، نوجوان را از خانه
گریزان می کند و او را به هر سمت و سویی برای
کسب آرامش می کشد.
مراقب رفتارهای مان در خانه باشیم ، و فقط به
منفعت خود فکر نکنیم. ما میتوانیم با #گذشت
خانهای آرام برای نوجوان مان مهیا کنیم.
❌توهین
❌نفرین
❌تحقیر
❌مقایسه با دیگران
🔺 به خصوص اگر با کلمات زشت باشد :
🔹در ذهن کودک مانده ،
🔹وحشت ایجاد میکند.
🔹روحش را بیمار میکند.
4_5987869913174247672.mp3
37.46M
#صلوات_ضراب_اصفهانی
مرحوم سیدبنطاووس(رحمةاللهعلیه) میگوید:
اگر از هر عملی، در #عصر #جمعه غافل شدی...
از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشو!
چرا که در این دعا سری است که خدا ما را از آن
آگاه کرده است.
#صرفاجهتاطلاع . .
حاجحسینیکتامیگفت :
اگهقاطیبشی
رفیقبشی،دوستبشی
باامامزمانخودمونیبشی؛🌱
بیریشهپیشهبشی
بیخوردهشیشهبشی
پشتِرودخونهیچه کنمچهکنمِزندگی؛
رشتهیِدلتدستِآقاباشه . .
آقاخودشعبورتمیده...! :)
#معرفیشهید
شهید دفاعمقدس: محمدحسین فهمیده
تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۲/۱۶
محل تولد: قم
تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۸/۸
محل شهادت: خرمشهر
نحوه شهادت: انفجار تانک
محل مزار شهید: گلزارشهدای تهران
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
سهم شما ۵ صلوات🍁
*خوندنش ۲ دقیقه هم طول نمیکشه ولی خیلی زیباست اسمش عبدالله بود . .*
*توی شهر معروف بود به عبدالله دیوونه، همه میشناختنش!*
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😭
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟
میشه درد منم دوا کنی بین الحرمین رو نصیبم بکنی
😭😭😭😭😭
اگه دلتون شکست برای منم دعا کنید .😭😭
صبح امروز انتخابات هیئت رییسه شورای استان به ریاست آقازاده استاندار مرکزی برگزار شد و محمود وزینی دانا بعنوان رییس، حسین اکبری بعنوان نایب رییس، نفسیه علیحسنی بعنوان منشی اول، علیاکبر راستگردانی منشی دوم، سیدرضا قریشی و محمد شاکری بعنوان نمایندگان شورای استان در شورای عالی استانها و علیاکبر راستگردانی بعنوان نماینده شورای استان در شورای حل اختلاف انتخاب شدند
چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰