🏴#حنجره_معصوم:
#علی_اصغر_علیه_السلام
▪️عصر عاشوراست. هیچ کس نیست: نه عباس، نه بربر، نه عابس، نه اکبر و قاسم و نه هیچ یار و همراهی دیگر.
سید الشهدا (علیه السلام) به یاری خواهی فریاد می زند:
◾️«آیا کسی هست برای خدا یاورمان باشد؟ آیا یاوری هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟»
▪️#صدای_گریه اصغر در خیمه اوج
می گیرد؛ یعنی من هستم یعنی هنوز #آخرین_سرباز در خیمه است!
👈امام به سمت خیام می آیند و
می فرمایند:
«خواهرم، شیرخوار را بیاورید.»
سپس در مقابل سپاه می ایستند و علی اصغر را بر فراز دست می گیرند.
یعنی ممکن است به خاطر علی، از سنگستان دلها چشمه کوچک عاطفه ای بجوشد؟!
صدای امام در میدان می پیچد:
◾️«آخر گناه این کودک چیست؟ کدامین شما را آزرده است؟! اگر به من رحم نمی کنید به کودک رحم کنید!»
▪️#عمربن_سعد نگران و هراسان است و #حرمله زانو می زند و تیر رها
می شود. فواره گلوی اصغر می جوشد و #خون در مشت حسین (علیه السلام) به آسمان افشانده می شود.
📚 منبع: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 1374 تا 1378
🏴#یاران_عاشورایی
#آئینه_ظهور ✨
#منتظران_ظهور ✨
#امام_حسین_علیه_السلام
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#محرم🏴
#واکسن
❇️مارابه دوستان خود 👥 معرفی کنید
👇👇
🆔@Aenehzohoor_montazeran
↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
✨ستاره ای بر سینه خورشید :
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
▪عبدالله فرزند امام مجتبی (علیه السلام) کودکی #پانزده_ساله بود و روز عاشورا در خیمه گاه به سر
می برد.
▪️امام حسین (علیه السلام) از شدت جراحات بر زمین افتاده بودند و در محاصره دشمن بودند که عبدالله از خیمه بیرون دوید و شتابان به جانب امام رفت.
💦سید الشهدا (علیه السلام) به حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند:
👈 «خواهرم ! او را نگه دارید.» عبدالله در حالی که زینب او را گرفته بود، فریاد زد: «سوگند به خدا از عمویم جدا
نمی شوم!» .
سپس به سختی از دستان عمه اش زینب جدا شد و به میدان رفت.
هنگامی که #ابجر_بن_کعب شمشیر خود را به سوی امام پائین آورد.
🔹عبدالله فریاد زد:
«ای ناپاک زاده، وای بر تو! می خواهی عمویم را بکشی؟!»
▪️این را که گفت دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور کند ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد .
فریاد عبدالله به «وا امتاه!» بلند شد. امام او را به سینه چسبانیدند و فرمودند :
🏴« ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده است، صبر کن و آن را حساب خیر بگذار.»
▪️سرانجام عبدالله در آغوش امام حسین (علیه السلام) به دست #حرمله به شهادت رسید.
📘 منبع: مرتضی آقاتهرانی،یاران شیدای حسین، ص320-321
🔮#یاران_عاشورایی
#آئینه_ظهور ✨
#منتظران_ظهور ✨
#امام_حسین_علیه_السلام
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#محرم🏴
#واکسن
❇️مارابه دوستان خود 👥 معرفی کنید
👇👇
🆔@Aenehzohoor_montazeran
↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
✨ستاره ای بر سینه خورشید :
#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
▪عبدالله فرزند امام مجتبی (علیه السلام) کودکی #پانزده_ساله بود و روز عاشورا در خیمه گاه به سر
می برد.
▪️امام حسین (علیه السلام) از شدت جراحات بر زمین افتاده بودند و در محاصره دشمن بودند که عبدالله از خیمه بیرون دوید و شتابان به جانب امام رفت.
💦سید الشهدا (علیه السلام) به حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند:
👈 «خواهرم ! او را نگه دارید.» عبدالله در حالی که زینب او را گرفته بود، فریاد زد: «سوگند به خدا از عمویم جدا
نمی شوم!» .
سپس به سختی از دستان عمه اش زینب جدا شد و به میدان رفت.
هنگامی که #ابجر_بن_کعب شمشیر خود را به سوی امام پائین آورد.
🔹عبدالله فریاد زد:
«ای ناپاک زاده، وای بر تو! می خواهی عمویم را بکشی؟!»
▪️این را که گفت دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور کند ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد .
فریاد عبدالله به «وا امتاه!» بلند شد. امام او را به سینه چسبانیدند و فرمودند :
🏴« ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده است، صبر کن و آن را حساب خیر بگذار.»
▪️سرانجام عبدالله در آغوش امام حسین (علیه السلام) به دست #حرمله به شهادت رسید.
📘 منبع: مرتضی آقاتهرانی،یاران شیدای حسین، ص320-321
🔮#یاران_عاشورایی
#آئینه_ظهور ✨
#منتظران_ظهور✨
🆔@Aenehzohoor_montazeran
↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
🏴#حنجره_معصوم:
#علی_اصغر_علیه_السلام
▪️عصر عاشوراست. هیچ کس نیست: نه عباس، نه بربر، نه عابس، نه اکبر و قاسم و نه هیچ یار و همراهی دیگر.
سید الشهدا (علیه السلام) به یاری خواهی فریاد می زند:
◾️«آیا کسی هست برای خدا یاورمان باشد؟ آیا یاوری هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟»
▪️#صدای_گریه اصغر در خیمه اوج
می گیرد؛ یعنی من هستم یعنی هنوز #آخرین_سرباز در خیمه است!
👈امام به سمت خیام می آیند و
می فرمایند:
«خواهرم، شیرخوار را بیاورید.»
سپس در مقابل سپاه می ایستند و علی اصغر را بر فراز دست می گیرند.
یعنی ممکن است به خاطر علی، از سنگستان دلها چشمه کوچک عاطفه ای بجوشد؟!
صدای امام در میدان می پیچد:
◾️«آخر گناه این کودک چیست؟ کدامین شما را آزرده است؟! اگر به من رحم نمی کنید به کودک رحم کنید!»
▪️#عمربن_سعد نگران و هراسان است و #حرمله زانو می زند و تیر رها
می شود. فواره گلوی اصغر می جوشد و #خون در مشت حسین (علیه السلام) به آسمان افشانده می شود.
📚 منبع: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 1374 تا 1378
🏴#یاران_عاشورایی
#آئینه_ظهور ✨
#منتظران_ظهور ✨
🆔@Aenehzohoor_montazeran
↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin