🏴#سفیر_سرخ
#قیس_بن_مسهّر_صیداوی
▪️سه بار سفیر شدن، آن هم سفیر حسین (علیه السلام) افتخار کمی نیست.
#قیس نامۀ امام به مردم کوفه را بوسید. بر چشم ها نهاد و با حضرت وداع کرد. در قادسیه از هر سو محاصرۀ سواران قرار گرفت. نزدیک بود دستگیر شود. نامۀ مولا را چه کند؟!
نامه را به سرعت در دهان گذاشت و جوید و به دشواری فرو بلعید.
عبیدالله خشمگین فریاد می کشید:
« نامۀ حسین را پاره کردی! یا به مسجد برو و به حسین و پدرش ناسزا بگو یا قطعه قطعه خواهی شد!»
فرصتی مغتنم بود. قیس بر فراز منبر بود و مسجد کوفه از جمعیت موج
می زد. همه با شگفتی او را
می نگریستند:
▪️«ای مردم من سفیر حسین بن علی هستم. #حسین_فرزند_علی، پارۀ قلب پیامبر است و مادرش فاطمه دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) عزیزتر و محبوب تر از او نیست.
به پا خیزید و یاورش باشید.
اما #عبیدالله پدرش ناپاک و خودش ناپاک زاده و زشت کار است...»
▪️#ابن_زیاد چون گرگ زخم خورده فریاد می کشید. لحظاتی بعد قیس دست بسته بر فراز دارالاماره بود و شمشیر جلّاد بر گلویش، خون، خطی سرخ بر کوچه کشید.
سر قیس در دستان عبدالملک بن عمیر بود
📚محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج1، ص332تا 345
🏴#یاران_عاشورایی
#آئینه_ظهور ✨
#منتظران_ظهور ✨
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#محرم🏴
#واکسن
❇️مارابه دوستان خود 👥 معرفی کنید
👇👇
🆔@Aenehzohoor_montazeran
↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin
🏴#سفیر_سرخ
#قیس_بن_مسهّر_صیداوی
▪️سه بار سفیر شدن، آن هم سفیر حسین (علیه السلام) افتخار کمی نیست.
#قیس نامۀ امام به مردم کوفه را بوسید. بر چشم ها نهاد و با حضرت وداع کرد. در قادسیه از هر سو محاصرۀ سواران قرار گرفت. نزدیک بود دستگیر شود. نامۀ مولا را چه کند؟!
نامه را به سرعت در دهان گذاشت و جوید و به دشواری فرو بلعید.
عبیدالله خشمگین فریاد می کشید:
« نامۀ حسین را پاره کردی! یا به مسجد برو و به حسین و پدرش ناسزا بگو یا قطعه قطعه خواهی شد!»
فرصتی مغتنم بود. قیس بر فراز منبر بود و مسجد کوفه از جمعیت موج
می زد. همه با شگفتی او را
می نگریستند:
▪️«ای مردم من سفیر حسین بن علی هستم. #حسین_فرزند_علی، پارۀ قلب پیامبر است و مادرش فاطمه دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) عزیزتر و محبوب تر از او نیست.
به پا خیزید و یاورش باشید.
اما #عبیدالله پدرش ناپاک و خودش ناپاک زاده و زشت کار است...»
▪️#ابن_زیاد چون گرگ زخم خورده فریاد می کشید. لحظاتی بعد قیس دست بسته بر فراز دارالاماره بود و شمشیر جلّاد بر گلویش، خون، خطی سرخ بر کوچه کشید.
سر قیس در دستان عبدالملک بن عمیر بود
📚محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج1، ص332تا 345
🏴#یاران_عاشورایی
#آئینه_ظهور ✨
#منتظران_ظهور ✨
🆔@Aenehzohoor_montazeran
↪️http://eitaa.com/Aenehzohoor_qazvin