eitaa logo
منتظران ظهور امام زمان عجل الله 313
2.3هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
7.6هزار ویدیو
272 فایل
﷽ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ کپی مطالب بدون ذکر لینک جایز است کانال دیگرمون👇 https://eitaa.com/rahhosein403 خادم👇 @AdminMehdigharib313 پیام ناشناس :انتقادات و پیشنهادات👇 https://gkite.ir/es/10234716
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ باهم بخوانیم کتاب 📘 را 👇🏻 📝 ...از اين مناظره با دلي پردرد بازگشتم كاغذي برداشتم و چهل و چند مسئله اي كه حلّ آنها برايم دشوار بود نوشتم📝 و با خود چنين گفتم : 👇🏻 اين نامه را به 👤 مولي ابومحمد🌸 حسن بن علي عسكري عليه السلام يعني كه ساكن قم بود - تسليم كنم امّا وقتي سراغ او رفتم ديدم سفر كرده است به دنبال او مسافرت كردم 🚶‍♂ ☝🏻تا اينكه او را يافتم و جريان را با او در ميان گذاشتم 👤احمد بن اسحاق به من گفت : بيا با هم به سُرَّمَنْ رَأَي ( ) برويم تا 🌸حسن بن علي عليه السلام در اين باره ، 🔹پس با او به سُرَّمَنْ رَأي رفتيم تا به درب خانه🚪 مولايمان رسيديم و اجازه ورود خواستيم☝️🏻 ، اجازه داده شد ✔️ داخل خانه شديم ، 🏠 👤احمد بن اسحاق كوله باري داشت كه با عباي طبري آن را پوشانده بود كه در آن 💰 از پولهاي طلا و نقره بود و بر هريك از آنها بود و چون چشممان به جمال حضرت ابومحمد الحسن‌ بن‌ علي عليه السلام افتاد ديديم كه صورتش مانند 🌕مي درخشد و بر روي رانش كودكي نشسته كه در حسن و جمال مانند ⭐️ مشتري است ، و دو گيسو بر سردارد و در پيشگاه آن حضرت انار زريني قرار داشت كه با جواهرات و نگينهاي قيمتي زينت شده بود ، انار را يكي از رؤساي بصره إهدا كرده بود ، 🌸 امام عليه السلام 🖋 در دست داشت و با آن روي چيزي مي نوشت ، 📝 🔸و هرگاه كودك دستش را مي گرفت آن انار را مي افكند تا آن كودك برود و آن را بياورد و در اين فرصت هر چه مي خواست مي نوشت✍🏻 ✔️ پس 👤احمد بن اسحاق عبا و كوله بار را به نزد حضرت هادي‌ عليه‌السلام ( يكي از القاب امام حسن عسكري عليه السلام است ) گشود پس آن حضرت نظري به كودك افكند و 🌸گفت : 👇🏻 ✨مهر از هداياي شيعيان و دوستانت برگير .✨ ⭐ عرضه داشت : اي مولاي من آيا جايز است دست پاك به سوي و دراز شود ؟⁉️ 🔹 آن حضرت به احمد بن اسحاق فرمود : 🌸✨آنچه در كوله بار👝 هست بيرون آور تا از هم شود . ✨ 🔸پس او كيسه اي را بيرون آورد ، ⭐ گفت : اين مربوط به فلان بن فلان از فلان محلّه قم است كه شصت و دودينار دارد از پول منزلي 🏠 كه فروخته و از پدرش چهل و پنج دينار است و از پول هفت 👔 چهارده دينار و اجرت سه سه دينار 🌸مولاي ما فرمود : ✨راست گفتي فرزندم از آن را بيان كن .✨ ⭐ گفت : در اين كيسه ديناري است كه در فلان سال در ري سكه خورده ، نيمي از نقشش رفته و سه قطعه مقراض شده كه وزن آنها يك دانق و نيم است در اين أموال همين مقدار است✋🏻 كه صاحب اين كيسه در فلان سال ، فلان ماه نزد نسّاجي كه همسايه اش بود يك من و ربع پشم ريسيده شده داشت كه مدّت زيادي بر آن گذشته بود ، پس آن را نسّاج به او ابلاغ كرد ولي او سخن نسّاج را و به مقدار يك من و نيم پشم نرمتر از مال خودش كه به سرقت رفته بود....... ادامه دارد... 📄ص: 55 💕