┄•●❥
~• #صبحونه •~
تو همانی
که انجام میدهی
نه چیزی که میگویی
انجام خواهی داد...
•| #صبحتونزیـبا
•| #زودترشروعکنیم
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┄•●❥
•✨🍃•
'~ #حدیثانه ~'
مولا علے(ع):
در دوستی تند نرو
شاید روزی دوست،دشمن شود
(و اسرارت فاش کند)
و در دشمنی افراط نکن
ممکن است روزی دشمن،دوست شود
(و شرمسار شوی)
•| #حدواندازهنگهداریم
•| #دوستیودشمنی
•| #تحفالعقول
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
•✨🍃•
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت_سی_و_یک •| #عاشقانهمذهبے •| #بانـام_عشق آخرای تابستان
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
•|⟦ #رمانه ⟧|•
•| #قسـمـت_سی_و_دوم
•| #عاشقانهمذهبے
•| #بانـام_عشق
#راوی مرتضــــی #
نرگس سادات که از سلف خارج شد زهراخواهرم به سمتم اومد
معلوم بود خیلی داره خودش کنترل میکنه تا داد نزنه
نشست کنار علی
و کارت گرفت سمتم
زهرا: بفرما آقامرتضی
اگه الان کارت عروسی خودش بود
چیکار میخاستی بکنی برادرمن
دستم بردم وسط موهام
با ناراحتی گفتم :
چیکارکنم آخه زهرا
زهرا : چیکارکنی ؟
هیچی بشین تا یکی دیگه بیاد دستشو بگیره بره
+ نگو خدانکنه
زهرا درد من فقط مطرح کردن خواستگاری با نرگس سادات نیست
زهرا: پس چیه؟
+ میترسم
میترسم
نرگس سادات بین منو استاد مرعشی
استاد مرعشی انتخاب کنه
زهرا: استاد مرعشی؟🤔🤔
+ یعنی تا حالا متوجه نگاه های استاد به نرگس سادات نشدی
زهرا: نه یعنی میگی استادمرعشی هم از نرگس سادات خوشش میاد؟
+ آره من مطمئنم 😔😔😔
زهرا: آهان یعنی تو نری خواستگاری نرگس سادات
استاد مرعشی هم به خاطر تو حرفی نمیزنه
انقدر حرف دلت نزن تا دست تو دست یکی دیگه بیاد جلوی چشمات بشینه
+چیکارکنم آخه خواهرمن
زهرا: هیچی بشین تا کارت عروسیش برسه دستت
#ادامه_دارد
•[ و آنچـه در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛
یه هدیه ویژه برای بچه های نخبه کلاس دارم
همهمه بچه ها بالا گرفت
•[
•| #ادامـهدارد
•| #هـرشبساعـت21
•| #کپےبدونذکـرمنبعممنوع
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥
~• #صبحونه •~
در زندگی مراقب باش
با چه کسی دوستی میکنی
و از چه کسی کمک میخواهی...
بعضی از کمک خواستن ها
از بعضی اشخاص
به معنای تیر خلاص است...
•| #صبحتونزیـبا
•| #بههرکسیاعتمادنکنیم
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┄•●❥
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت_سی_و_دوم •| #عاشقانهمذهبے •| #بانـام_عشق #راوی مرتضـــ
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
•|⟦ #رمانه ⟧|•
•| #قسـمـت_سی_و_سه
•| #عاشقانهمذهبے
•| #بانـام_عشق
#راوی نرگــــــس ســـادات#
نمازمو خوندم از مسجد دانشگاه خارج شدم تو حیاط مسجد
استاد مرعشی دیدم
صداش کردم
- استاد
برگشت سمتم
•• بله بفرمایید
- سلام استاد خسته نباشید
•• ممنونم همچنین
درخدمتونم خانم موسوی
کارت عروسی گرفتم سمتش گفتم استاد خدمت شما
حتما با مادربزرگوارتون تشریف بیارید
به چشم دیدم رنگ رخ استاد پرید
•• خانم موسوی ازدواج کردید؟😔😔
+ 😳😳نه استاد کارت دعوت عروسی سیدهادی هستش
خودش وقت نداشت
دادمن بیارم
انگار خیلی خوشحال شد
•• بله ممنونم خیلی زحمت کشید
ان شاالله خوشبخت بشند
- ممنونم
به خودم گفتم این زهرا و استاد شدیدا مشکوک میزننا
کلاس بعدازظهرمون با استاد مرعشی بود
•• سلام بچه ها خسته نباشید
یه هدیه ویژه برای بچه های نخبه کلاس دارم
همهمه بچه ها بالا گرفت
چی استاد
استاد بازم نخبه ها
•• ساکت
خانمها موسوی ،کرمی و آقای صبوری
این هدیه ویژه من برای نمرات درخشانتون در طی این سه ترم متوالی هست
قراره بچه های ترم بالایی رشته شما ببریم نیروگاه هسته ای نطنز
با رئیس دانشگاه صحبت کردم شما سه دانشجوی نخبه هم با بچه های ترم بالایی بیاد
این اردوی علمی - سیاحتی محسوب میشه و حدود ۱۰ روز طول میکشه
دوروز دیگه ساعت ۷ صبح دانشگاه باشید که حرکته
تایم کلاس تموم شد من و زهرا و آقای صبوری رفتیم پیش استاد
استاد خیلی ممنون
خیلی زحمت کشیدید
•• خواهش میکنم
یاعلی
از زهرا خداحافظی کردم رسیدم خونه
- سلامممممم براهالی خونه
آقاجون : سلام بر شیطون خونه
- آقاجون من شیطونم 😢😢
آقاجون : تو عشق بابای نرگس خانم
رفتم جلو سرم گذاشتم رو پاش
آقاجون خیلی دوستون دارم
آقاجون سرم بوسید و گفت سلامت باشه دخترم
منم دوست دارم
من برم اتاقم وسایلم بذارم بیام
آقاجون : برو بابا
وسایلم گذاشتم برگشتم تو حال
- حاج بابا چای میخورید براتون بریزم
آقاجون : زحمتت میشه بابا
- نه آقاجون دوتا فنجون چای ☕️☕️ ریختم بردم تو حال
آقاجون پس فردا دانشگاه بچه ها میبره اصفهان برای نیروگاه هسته ای
منم جزوشون
اجازه میدید برم؟
آقاجون : آره بابا برو
#ادامه_دارد
•[ و آنچـه در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛
بعداز صرف صبحونه با اعلام استاد سوار اتوبوس شدیم و به سمت نیروگاه هسته ای نطنز حرکت کردیم
•[
•| #ادامـهدارد
•| #هـرشبساعـت21
•| #کپےبدونذکـرمنبعممنوع
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥
~• #صبحونه •~
وقتی دائم بگویی گرفتارم
هیچ وقت آزاد نمیشوی...
وقتی دائم بگویی وقت ندارم
هیچ وقت زمان پیدا نمیکنی...
وقتی دائم بگویی فردا انجامش میدهم
آن فردا هیچ وقت نمی آید...
و...و...و...
پس دیدگاه مان را عوض کنیم...
•| #صبحتونزیـبا
•| #درلحظهزندگیکنیم
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┄•●❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🍃
. #استـورے .
"سوم خرداد"
ثابت کرد
آن تفنگی که اتکایش به خداست
میتواند
تانک فلزی دشمن را شکست دهد
و از هجده کشور جهان
اسیر بگیرد...
•| #سومخرداد
•| #سالروزآزادسازیخرمشهر
•| #شادیارواحطیبهشهداصلوات
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
🌷🍃
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت_سی_و_سه •| #عاشقانهمذهبے •| #بانـام_عشق #راوی نرگـــــ
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
•|⟦ #رمانه ⟧|•
•| #قسـمـت_سی_و_چهارم
•| #عاشقانهمذهبے
•| #بانـام_عشق
تا همه بچه ها جمع بشند و سوار اتوبوس بشیم ساعت ۸ صبح شد
منو زهرا کنارهم نشسته ایم هم ردیف ما همسر و برادر زهرا نشستن
برای ناهار و نماز یه جا توقف کردیم
بعداز اقامه نماز با بچه ها به سمت رستوران حرکت کردیم
بچه ها داخل رستوران همهمه ای ایجاد کرده بودن
زهرا با برادر و همسرش دور یه میز نشستن
منم ترجیح دادم تنها باشم
استادمرعشی داشت بایکی از آقایون حرف میزد
تا حرفشون تمام شد اومد سمت من
استاد: چرا تنها نشستید خانم موسوی
- خانم کرمی با برادر و همسرش نشسته
منم دیگه مزاحمشون نشدم
استاد: اجازه هست من هم میزتون بشم
- بله بفرمایید
استاد: حقیقتا خانم موسوی خیلی وقته میخام باهتون صحبت کنم
اما نمیشه
- من درخدمتم استاد
تا استاد اومد حرف بزنه
یهو سر وکله زهرا پیداشد
زهرا: استاد ببخشید با نرگس سادات کار دارم
استاد : ☹️☹️خواهش میکنم بفرمایید
زهرا منو برد سمت میزشون و گفت پیش خودم باش
- زهرا تو چته
بعداز خوردن ناهار به سمت اصفهان حرکت کردیم ساعت ۶ غروب بود که رسیدیم محل اسکانمون
یه هتل خیلی شیک که از قبل رزو شده بود
منو زهرا تو یه اتاق بودیم
مرتضی و صبوری و استاد مرعشی هم یه اتاق دیگه
با صدای اذان صبح گوشیم از جا بلندشدم
روسریمو مدل لبنانی بستم چادرلبنانیم سر کردم و به سمت حسینه هتل رفتم
بعداز اقامه نماز
استاد مرعشی تو سالن دیدم
با چشمای خواب آلود بهش سلام دادم
- سلام استاد
•• سلام قبول باشه
خانم موسوی چقدر چادر بهتون میاد
- ممنونم استاد 😅😅
بعداز صرف صبحونه با اعلام استاد سوار اتوبوس شدیم و به سمت نیروگاه هسته ای نطنز حرکت کردیم
یاد یه خاطره از کیک زرد افتادم
برای زهرا که تعریف کردم
با صدای بلند خندید
•• خانم کرمی به چی میخندید
زهرا : استاد خانم موسوی یه خاطره خیلی جالب گفتن
•• میشه برای منم تعریف کنید
- بله
حدود ۱۵ سالم بود که برای اولین بار اسم کیک زرد از صدا وسیما شنیدم
پیش خودم فکرمیکردم واقعا یه کیک خوردنیه که تقسیمش میکنن و به هر بیماری یه مقداری میدن
استاد : چه برداشت جالبی
بعداز ۲ ساعت به نیروگاه نطنز رسیدیم
بازرسی های ویژه انجام شد و حالا باید خودمون استریل شدیم که مبادا میکروبی و ویروسی و چه چیزهای ازاین دست با خودمون وارد سایت ها بشه
منو زهرا و آقای صبوری فقط مجاز به مشاهده بودیم
من شروع کردم به غرغر کردن
- خوب چرا ماآورده وقتی حتی اجازه حتی لمس چیزی نداریم
استاد از پشت سرم گفت
استاد: خانم موسوی خسته شدید
- خیلی استاد
چرا ما اومدیم
خوب همین فیلمش بعدا سر کلاس میدیم
استاد : چون تو سفر میشه طرف مقابل شناخت
#ادامه_دارد
•[ و آنچـه در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛
نرگس سادات توروخدا درست تصمیم بگیر
تو کیسای مذهبی تر از استاد مرعشی هم داری
•[
•| #ادامـهدارد
•| #هـرشبساعـت21
•| #کپےبدونذکـرمنبعممنوع
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥
~• #صبحونه •~
این تصویر یک گله گوسفنداست
که سعی دارند از طویله خارج شوند...
اطراف طویله
هیچ حصاری وجود ندارد
اما گوسفندها طبق عادت
از در خارج میشوند...
عادت
میتواند یک زندان فکری بسازد
مثل عادت به بردگی
مثل عادت به هر چیز دیگر
و...
•| #صبحتونزیـبا
•| #وابستهعادتهانشیم
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┄•●❥
°| #اطلاعیه • #استوری |°
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به لطف کرسی شما جعفری شده ام
من از دعای شما بوده حیدری شده ام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•| #مراسمعــزاداریشبشهـادت
•| #امـامصادقعلیهالسلام
📱 عکـس دانـلود شـود
🔘اطلـاعـات بیـشتـر⇩
▪️
| @MONTAZERZOHOR313313
┄•●❥
~• #صبحونه •~
صبحها بیشک میتوانند زیباتر باشند
اگر تنها دغدغه زندگیمان
مهربانی باشد...
جای دوری نمیرود
یک روز همین نزدیکیها
لبخندمان را چند برابر
پس خواهیم گرفت
شاید خیلی زیباتر...
•| #صبحتونزیـبا
•| #مهربانباشیم
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┄•●❥