عجب حکایت نغزی است ماجرای ظهور
من و تو، شادی وصل و ترانه، فخر و غرور
دمی که جان بدهد روح اطلسی ها را
دمی که دل کند از معبر فراق عبور
دمی که مست شویم از ترنم قدمت
و زنده از نفحاتت شوند اهل قبور
ز نقل نقل شریفت شود بشر مشعوف
ز یمن درک حدیثت تمام غرق شعور
به وقت خواندن قران تو تمامی خلق
کنند خط به خطش را و آیه آیه مرور
مدینه فاضله از کثرت فضایل توست
کنند نزد تو کی امت از فریضه قصور؟
بساط شبهه شود جمع و کشته اهریمن
چه آید از سپه شب در آفتاب حضور؟
شود به یمن مسیحا سرای داد زمین
پس از زمان مدیدی که بود پر ز فجور
دوباره داغ شود دست دزد بیت المال
نگردد عامل قاصر به جای حد مشکور
چه می شود که نمی شد تمام این غزلت
که عسکری ز شمیمش شدیم غرق سرور
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
#ظهور #منتظرانه #حضور #سرور
#شبهه #عامل #مسوول #دزد_بیت_المال
#عدالت #مدینه_فاضله #عسکری