eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
5.2هزار ویدیو
353 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear وروزو کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقای شیخ حسین کاشانی مؤلف کتاب " گفتار بزرگان" می گوید: در زمان تحصیل در اصفهان "در مدرسه عرب ها" که پشت مسجد جامع میدان نقش جهان واقع است، اشتغال به تحصیل کتب فقه و اصول داشتم و به اندازه ای سرگرم تحصیل بودم که در ایّام نوروز که اجباراً دروس تعطیل بود و هر کس به موطن خود سفر می کرد، ناراحت بودم که چند روزی درس تعطیل می شود. غالباً برای اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله را در خواب زیارت کنم، اعمالی را که در کتاب "مفاتیح الجنان" مرحوم شیخ عباس قمی رحمه الله علیه نوشته است، انجام می دادم ولی توفیق حاصل نمی شد. من دیگر عادت کرده بودم و اعمال مخصوص دیدن آن حضرت را انجام می دادم. ✨💫✨ تا این که یک شب در عالم خواب مشاهده کردم که حضرت رسول صلی الله علیه و آله در بالای حجره مقابل درب نشسته اند و من در مقابل آن حضرت قرار دارم، گفتم:《السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا نبی الله》. حضرت طوری تبسم کردند و لبخند زدند که دندان های مبارک آن حضرت مشاهده شد و با دست مبارک خود اشاره فرمودند که در طرف راست آن حضرت بنشینم. اما با خود گفتم: در مقابل رسول خدا صل الله علیه و آله باید ایستاده باشم، ولی بدون اینکه حرکتی داشته باشم ملاحظه کردم که در همان مکان که حضرت فرموده اند، نشسته ام‌. با خود گفتم: وقت را مغتنم بدارم و سوالی از آن حضرت بنمایم. در خاطرم مجسم شد که سوال کنم آیا آقا امام زمان ارواحنا فداه به زودی ظاهر میشوند یا نه؟ ✨💫✨ و در فکر بودم که زمان ظهور آن بزرگوار حتی برای خود امام عصر ارواحنا فداه معلوم نیست. در هر صورت سوال را طرح کردم‌. زیرا هیچ مطلبی در خاطرم نبود که سوال کنم‌. حضرت فرمودند: 《بطیئی نیست》 یعنی: خیلی طول نخواهد کشید و ظهور آن حضرت نزدیک است. بعد از خواب بیدار شدم و برخاستم در حالی که بوی بسیار خوشی در حجره به مشامم می رسید. فردای آن روز، پس از درس مرحوم "حاج شیخ محمد حسن نجف آبادی" ، در مدرسه ی "جّده" کیفیت خواب خود را با ایشان در میان گذاشتم، آقای نجف آبادی بسیار خوشحال شد و دعا کرد و گفت: خوشا به حال شما که مورد توجه صاحب شریعت هستید و به مقامات عالیه خواهید رسید و از شما استفاده خواهد شد و مرا بوسید. 📗مجله منتظران شماره ٣٣
منتظران گناه نمیکنند
#تشرفات آقای شیخ حسین کاشانی مؤلف کتاب " گفتار بزرگان" می گوید: در زمان تحصیل در اصفهان "در مدرسه ع
شاعر دل سوخته، حاج آقا سازگار در محفل میهمانی یکی از رفقا در شهر ورامین تعریف میکردند که: رفته بودم مشهد الرضا پابوسی حضرت شمس الشموس (علیه آلاف التحیه والثنا) وقتی که می خواستم کفش هایم را بدهم به کفش داری امام رضا(علیه السلام)، همین که چشم هایم به کفشدار خورد یک شعر برایش ساختم وبهش تقدیم کردم: در کفش داری حرم ثامن الحجج فخریه ام به قله هفت آسمان رسد تنها به این امید که درجمع زائران دستم به کفش های امام زمان رسد ✨💫✨ این شعر را برای کفشدار خواندم. کفش دار گفت: اتفاقاً دستم به کفش های امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)رسیده. می خوای داستانش رو برات تعریف کنم؟ گفتم: آره، گفت: من سرطان گرفته بودم. دکترها جوابم کرده بودند. سرفه های خونی هم می کردم. توی حرم وقتی که شب می شود معمولاً کفش داری ها تعطیل می کنند و نزدیک های اذان صبح فعالیتشان را از سرمی گیرند. یک شب یک سید روحانی آمد و کفش هایش را داد به من. گفتم : آقا سید بزرگوار اگر کفش هایتان را می خواهید در کفشداری بگذارید مورد ندارد اما ما الآن کفش داری را می بندیم ونزدیک های اذان صبح باز می کنیم. ایشان گفت: ایرادی نداره. ✨💫✨ من کفش هایشان را گرفتم و گذاشتم جا کفشی و با خودم گفتم ایشان سید که هست روحانی هم که هست از کفش هایشان یه تبرکی کنم بزنم به سینه ام که همین کار را کردم و به ایشان گفتم: آقا سید من بیمارهستم برایم دعا کنید. ایشان گفت: نگران نباش خوب می شوی. ایشان رفت و من هم در کفش داری را که فقط کلیدش دست من بود واز طرفی به غیر از در جور دیگری به کفش ها و کفش داری دسترسی نبود را بستم و رفتم. نزدیک اذان صبح آمدم دیدم خبری از کفش های ایشان نیست خبری از سرفه هایم هم نبود تازه متوجه شدم که آن جلیل القدر کیست و سرطانم هم به طور کامل از بین رفت. ✍محمودتاجیک خاوه 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
منتظران گناه نمیکنند
#تشرفات شاعر دل سوخته، حاج آقا سازگار در محفل میهمانی یکی از رفقا در شهر ورامین تعریف میکردند که:
(قسمت اول) حاجی حسن حبرانی -فرزند حاجی محمدرضا حبرانی- که در حال حاضر به شغل بزازی در فلکه شهداء قوچان مشغول کسب می باشد این قضیه را از مرحوم پدرشان نقل می کردند و می گفتند: پدرم شبی برایم صحبت کرد که من نوجوان بودم و پدرم را از دست داده بودم و زیر نظر مادر زندگی می کردم. اما خیلی به خواندن درس علوم دینی علاقه داشتم. به مکتب رفتم و قرآن را یاد گرفتم. تصمیم گرفتم که به مدرسه ی علوم دینی بروم. بالاخره با زحمات زیاد مادرم به مدرسه رفتم و شروع به درس خواندن کردم. طولی نکشید که عدّه ای عازم کربلای معلا شدند. ✨💫✨ من هم از شوقی که داشتم به خانه آمدم و به مادرم پیشنهاد کردم که: مادر، عده ای عازم کربلای معلا هستند. اجازه بده با آنها به این سفر بروم، شاید در نجف بتوانم به تحصیل مشغول شوم. با التماس زیاد مادرم حاضر شد و مبلغ ۳۵ ریال که در آن زمان خیلی زیاد بود به من داد و بلافاصله آمدم با همان عده کاروان مهیای سفر شدم. با زحمات زیاد بین راه بالاخره به کربلا رسیدیم. پس از چند روز زیارت مجدداً عازم شهر نجف شدیم و به هر نحوی بود با وساطت همسفران و همچنین همشهریانی که قبلاً در حوزه نجف به تحصیل اشتغال داشتند به تحصیل علوم دینی مشغول شدم. ضمناً در حوزه علمیه عده ای بودند که هر هفته صبح روز پنجشنبه پیاده با آنها به کربلا می رفتیم و شب جمعه را در کربلا می ماندیم و روز جمعه به نجف بر می گشتیم. ✨💫✨ یک روز پنجشنبه دوستان مذکور بدون آنکه به من خبر بود بدهند به طرف کربلا حرکت کرده بودند. وقتی فهمیدم که آنها مرا ترک کرده اند خیلی دلتنگ شدم و غصه می‌خوردم و از تنهائی خودم رنج می بردم. مخصوصا که از نظر مالی هم خیلی در مضیقه بودم. آن روز بعد از ظهر شد. در اطاقی که در محل حوزه علمیه داشتم، نشسته بودم. غم دلم را گرفته بود. با چند قطره اشک دلم را تسلی می دادم. با خودم گفتم: حالا این هفته نشد. هفته دیگر خواهی رفت. یک وقت در باز شد دیدم سید جوانی وارد اطاق شد...
منتظران گناه نمیکنند
#تشرفات (قسمت اول) حاجی حسن حبرانی -فرزند حاجی محمدرضا حبرانی- که در حال حاضر به شغل بزازی در فلکه
(قسمت دوم) یک وقت در باز شد دیدم سید جوانی وارد اطاق شد و فرمود: شیخ محمد رضا، اگر به کربلا میخواهی بروی بیا برویم. من از علاقه ای که داشتم بدون آنکه فکر کنم حالا بعد از ظهر است ممکن است دیر شده باشد و نتوانم به کربلا برسم، نیرویی وادارم کرد که بلند شوم و بروم. از جا بلند شدم درب اتاق را بستم و با آن سیّد که تا به حال او را ندیده بودم به سوی کربلا حرکت کردیم. در میان باغ ها از راه های میانبر که می گذشتیم به باغی رسیدیم. آن سید به من گفت: بیا از این طرف برویم. سوال کردم: چرا؟ فرمود: این باغ غصب است و مال یتیم است، من از میان آن نمی روم. ✨💫✨ با او گرم صحبت بودیم که یکوقت متوجه شدم نزدیک کربلا رسیده‌ایم، سؤال کردم: آقا چرا راه نزدیک شد؟ فرمود: من از راه کوتاه تو را آوردم که زود برسیم. وارد شهر شدیم و در مغازه عطرفروشی رسیدیم. آقا شیشه کوچکی عطر خرید و به من داد و فرمود: کمی به خودت بزن و بعد به راه ادامه دادیم تا به حرم رسیدیم. داخل حرم که شدیم دیدم آن دوستان طلبه هم تازه وارد حرم کربلا شده‌اند. اما چون دور بودند، به طرف آنها نرفتم و داخل حرم شدم. دنبال زیارتنامه‌ای می‌گشتم که زیارت بخوانم. آقا فرمودند: شیخ محمدرضا تو زیارت می‌خوانی یا من بخوانم؟ عرض کردم: آقا شما خودت بخوان، منهم خودم می‌خوانم، چون اگر خودم بخوانم بهتر می‌توانم حضور قلب داشته باشم. ✨💫✨ ایشان آهسته مشغول زیارت خواندن شدند ولی من بلند بلند می‌خواندم. همینکه رسیدم به سلامی که باید به امام زمان بدهم، یک مرتبه با صدایی بلند فرمود: و علیک السلام یا شیخ! من که تا آن زمان او را یک فرد عادی می‌دیدم، همانطور که سرم به خواندن زیارت گرم بود نگاه کردم دیدم آقا نیست، بلافاصله فکر مطالب گذشته مثل برق از نظرم گذشت و با خودم گفتم: تو چگونه توانستی به کمتر از یکساعت از نجف به کربلا بیایی! از کجا اسم تو را می‌دانست که شیخ حبرانی هستی؟! وقتی در زیارت به آقام امام زمان سلام دادی، جواب "علیک" شنیدی! برگشتم ببینم آقا هست یا نه، دیگر او را ندیدم، بهرجای حرم سر زدم نبود که نبود. ✨💫✨ واقعا به کودنی خودم افسوس می‌خوردم که چقدر گیج بودم. چه اندازه بی‌بصیرت هستم! اینهمه لطف و محبت اما آخر هم از دست دادی! ناچارا با حسرت تمام زیارتنامه را خواندم و پهلوی دوستان رفتم. آنها تعجب کردند که چگونه تنها به کربلا آمده‌ام. وقتی که قضیه را برای آنها نقل کردم همه به گریه افتادند و به بی‌توجهی من افسوس خوردند. اما دیگر غصه و گریه فایده نداشت. چون فعلا مصلحت در غیبت و پنهان بودن حضرت است نه ظاهر بودن و معرفی شدن تا زمانی که خداوند ظهور ایشان را مصلحت بداند. 📗عبقری‌الحسان، ج٢، ص ٣۶٠ 📗ملاقات با امام زمان ارواحنافداه در کربلا ص ٩۴
منتظران گناه نمیکنند
#تشرفات (قسمت دوم) یک وقت در باز شد دیدم سید جوانی وارد اطاق شد و فرمود: شیخ محمد رضا، اگر به کربل
یکی از شاگردان شیخ انصاری نقل می‌کند که: نیمه شبی در کربلای معلی از خانه بیرون آمدم، در حالیکه کوچه ها گل‌آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را مشاهده کردم که چون به او نزدیک شدم دیدم استادم شیخ انصاری است، او را نمی‌شناختم که از دور می‌آید. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم و از خود پرسیدم که آن بزرگوار در این موقع شب در این کوچه‌های گل‌آلود با چشم ضعیف به کجا می‌روند؟ ✨💫✨ از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد آهسته به دنبالش حرکت کردم، شیخ آمد و آمد تا در کنار خانه‌ای ایستاد و در کنار آن خانه زیارت جامعه را با یک توجه خاصی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی ندیدم اما صدای شیخ را می‌شنیدم که با کسی سخن می‌گفت... ساعتی بعد به حرم مطهر مشرف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم... بعدها که خدمت آن جناب رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم. ✨💫✨ پس از اصرار زیاد که من کردم، به من فرمودند: گاهی برای رسیدن خدمت امام عصر ارواحنافداه اجازه پبدا میکنم و در کنار آن خانه که تو آن را پیدا نخواهی کرد، می‌روم و زیارت جامعه را می‌خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می‌شوم و مطالب لازم را از آن سرور می‌پرسم و یاری می‌خواهم و برمی‌گردم. سپس شیخ از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم. 📗عنایات حضرت ولیعصر علیه السلام و ملاقات با امام زمان ارواحنافداه ص ١٣۵
منتظران گناه نمیکنند
#تشرفات یکی از شاگردان شیخ انصاری نقل می‌کند که: نیمه شبی در کربلای معلی از خانه بیرون آمدم، در حا
💥یکی از متدینین صالح نقل می کند: در ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱ ه.ق در سر سفره افطار، به محضر مبارک حضرت بقیة الله ارواحنا فداه مشرف شدم، آن حضرت مطالبی به من فرمودند که آنچه مناسب نقل است، این است که فرمودند: "این دعا را زیاد بخوانید: "اللهم ادخل علی اهل القبور السرور، اللهم اغن کل فقیر..."( که در دراعمال ماه رمضان نقل شده) و فرمودند: "جدم رسول اکرم صلی الله علیه و آله که فرموده است این دعا را در ماه رمضان بخوانید برای این است که استجابت این دعا صد در صد در زمان ظهور خواهد بود و در حقیقت این دعایی است که برای ظهور و ما خوانده می شود." ✨💫✨ زیرا در زمان قبل از ظهور غیر ممکن است که به کلی فقر و گرسنگی و کرب و ناراحتی از میان تمام مردم جهان برداشته شود، هیچ اسیری در عالم نباشد و تمام امور مسلمانان اصلاح شود و ... 👈لذا آن حضرت فرمودند: *به شیعیان بگویید این دعا را که در حقیقت دعا برای ظهور ماست، زیاد بخوانند.* 📗مجله منتطران شماره ۱۳ ص ۲۷
منتظران گناه نمیکنند
#تشرفات 💥یکی از متدینین صالح نقل می کند: در ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱ ه.ق در سر سفره افطار، به محضر
حجةالاسلام و المسلمین الهی فرمود: رفیقی داشتم که قبل از بازسازی مسجد جمکران به همراه تعدادی از دوستانش به آنجا تشرف یافته بود. پس از انجام اعمال، دیروقت شده و به ناچار شب را در یکی از حجرات مسجد بیتوته می‌کنند. نیمه شب وقتی آن دوست، برای تهجد به سوی مسجد روانه می‌شود، ناگاه متوجه نوری غیرعادی شده، پس با دستپاچگی بسوی دوستانش شتافته، تا آنان را بر حضور مبارک امام عصر صلوات الله علیه در مسجد بشارت دهد. ✨💫✨ پس آنان را بیدار کرده و همگی به مسجد هجوم می‌آورند، مسجد را در حالی خاموش می‌یابند که بوی عطری فضای آن را پر کرده بود. پس تصمیم می‌گیرند که فرشهای مسجد را ببویند، تا هرجا که منشأ بوی عطر است، بعنوان جایگاه نماز حضرت همانجا به نماز بایستند. با بازرسی فضای عطرآگین مسجد، بوضوح درمی‌یابند که مقابل محراب کوچک_که مقداری تورفتگی داشت_بوی معطر مخصوص حضرت متصاعد است. پس از آن روز آنها خود را مقید ساختند که در همانجا نماز بگذارند. گر میسر نشود بوسه زدن پایش را هرکجا پای نهد بوسه زنم جایش را 📗نقل از کتاب تشرف‌یافتگان
منتظران گناه نمیکنند
#تشرفات حجةالاسلام و المسلمین الهی فرمود: رفیقی داشتم که قبل از بازسازی مسجد جمکران به همراه تعداد
مرحوم حاج آقا محقق چنین بیان فرمود: روزی در ایام سفر به کربلا، به هنگام تشرف به حرم امام حسین علیه‌السلام، ملتمسانه از آن حضرت فقط تقاضای دیدار امام زمان روحی فداه را نمودم. در همان لحظه ناگهان متوجه شدم که به محازات قبر حضرت علی اکبر علیه‌السلام مردی بلندقامت، در حالیکه چفیه‌ای عربی بر سر دارد، نشسته است، درحالیکه مردی دیگر با فاصله نیم قدم به احترام در کنارش حضور دارد. در اولین نگاه بر چهره زیبا و پر هیبت آن مرد متوجه شدم که او کسی جز وجود مبارک امام زمان روحی فداه نیست. ✨💫✨ از این جهت برای بوسیدن و در آغوش گرفتن ایشان، قصد کردم به جلو حرکت کنم، ولی در کمال تعجب دیدم که قدرت کوچکترین حرکتی را ندارم. پس به ناچار دقایقی چند به دیدار حضرتش ایستادم. در همان لحظه به دلیل رد شدن بسیاری از زائرین حرم امام حسین علیه‌السلام از کنار آن حضرت، بذهنم خطور کرد که آیا تنها من توفیق دیدن حضرت ولیعصر روحی فداه را دارم یا آنکه دیگران نیز آن حضرت را دیده، ولی نمی‌شناسند. ✨💫✨ از این جهت از فردی که در کنارم ایستاده بود، پرسیدم: آیا شما چنین آقایی را با این مشخصات در حرم می‌بینید؟ با نگاه متعجبانه و منفی آن مرد دریافتم که تنها منم که توفیق دیدارش را یافته‌ام، پس با عشق فراوان بر او حریصانه می‌نگریستم، تا شاید غم سالها دوری را با لحظاتی شیرین جبران نمایم. پس از مدتی آن حضرت با همراهی یارشان از جای برخاسته و از حرم خارج شدند، در همان لحظه قدرت حرکت خویش را بازیافتم، پس به دنبالشان دویدم، ولی اثری از آنان نیافتم. 📗نقل از کتاب تشرف‌یافتگان
منتظران گناه نمیکنند
یکی از خطرناک ترین روش های شیطان برای نیل به این هدف شوم، این است که فرهنگ بی تفاوتی را در جامعه رواج دهد، اینکه جوان ها را بی تفاوت کنند، مردم را نسبت به ارزش‌ها بی‌تفاوت کنند. به تدریج جامعه را به سمت بی تفاوتی، بی عاری، بی بند و باری، بی هدفی و پوچی سوق می دهد و این موضوع بسیار خطرناک تر است. آن کسی که گرفتار گناه و یا خدای نکرده فساد شده، باز پشیمان می‌شود، یک روزی می‌گوید خدایا ببخش، اشتباه کردم، غلط کردم و این پشیمانی همان توبه است که امام سجاد(ع) می فرمایند: «إِلَهِی إِن کَانَ النَّدَمُ عَلَی الذَّنبِ تَوبَةٌ، فَإِنِّی وَ عِزَّتِکَ مِنَ النَّادِمِینَ» خدایا! اگر پشیمانی از گناه توبه است، پس به عزتت سوگند من از پشیمانانم. اما کسی که بی تفاوت می‌شود خطرش خیلی زیاد است! شیطان و ایادی او با این دو حربه بنای نابودی انسانیت را دارند: اول فرهنگ فطری حجاب را تحریف می کنند و بتدریج در خلال آن انسانها را نسبت به کمّ و کیف حجاب بی تفاوت می کنند. محصول این ایدۀ شیطانی چیست؟ «تبدّل و تغیّر فرهنگ حجاب به فرهنگ برهنگی!» یعنی چیزی که الآن در غرب و برخی جوامع اسلامی رایج است. در چنین شرایطی ارزشها به راحتی محو شده و انسانها به راحتی آماج انواع همزات و ضدارزشها می شوند و تغییر می کنند. در بسیاری از جوامع، فرهنگ مردم عوض شده و نبود حجاب و بسیاری از ارزش ها برایشان عادی است، حتی شما در برخی جوامع شیعی، نظیر بحرین هم که نگاه کنی می بینی علی رغم اینکه مسلمان و محب اهل بیت(ع) هستند اما فرهنگ شان تغییر کرده؛ حجاب مد نظر خداوند را رعایت نمی کنند و برای شان تفاوتی ندارد. البته این ماجرا یک شبه اتفاق نمی افتد بلکه تدریجی است و عقبۀ بسیار مفصّلی دارد. به هرحال تا فرصت هست باید جلوی این تبدّل و تغییر فرهنگ پوشش گرفته شود. در ادامه در شرح این موضوع خواهیم گفت که چگونه شیطان بسترهای این تغییر فرهنگ را فراهم کرده و اگر به غفلت ادامه دهیم آن را به سرانجام خواهد رساند.
Namaz02-18k.mp3
7.23M
جلسه2: نماز مودبانه و حساب بردن از خدا رعایت ادب اولین گام برای نماز خوب خواندن شباهت نماز، به رژه نظامی آثار وجود عظمت خداوند در دل فلسفه «الله اکبر» در نماز عظمت، عامل محبوبیّت مشکل جهان مسیحیت خدای فاقد عظمت در عرفان های وارداتی راه بهتر شدن نماز @montzeran
EntezarChapter1.pdf
2.02M
معرفی کتاب انتظار (انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه) اثر استاد پناهیان + PDF فصل اول کتاب @montzeran
👌 داستان کوتاه پند آموز 💭 مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم! سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور. پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند. 💭 پدر گفت: امتحان کن پسرم. پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند. پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد. پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم. پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...! 💭 پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. دنیا و کارهای آن، قلبت را از سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛ خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی...!! کلیک کنید 👇 http://eitaa.com/joinchat/3751936000Cf84bd28534
پست اینستاگرامی کارگردان برنامه از لاک جیغ تا خدا مبنی بر تعطیلی این برنامه🙁
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ممد نبودی ببینی‌... سوم خرداد، سالروز آزادی خرمشهر؛ یادآور دلاور مردی و ایثار شهیدان ، استقامت و پایداری ملت ایران و رشادت فرمانده‌هان گرامی باد🇮🇷
🌷ندبه های انتظار 🔴نظر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد مردمان آخر الزمان! 🔵روزی رسول خدا صلوات‌الله علیه و آله در بین جمعی از اصحاب خود، دوبار فرمودند: ♻️خدایا دیدار برادرانم را نصیبم کن. 🔷اصحابی که دور حضرت بودند، گفتند: ای رسول خدا، آیا ما برادران شما نیستیم؟! 🌺حضرت فرمودند: خیر، شما یاران من هستید؛ ✅ و برادران من ، قومی هستند که در آخرالزمان به من ایمان می آورند در حالی که مرا ندیده اند. ❤️خدا اسامی آنها و پدران آنها را قبل از آنکه آنها را از صلب پدرانشان و رحم مادرانشان خارج نماید، به من آموخته است. ✅آنها کسانی هستند که پایداریشان بر دین خود، از راه رونده‌ برخار مغیلان و از نگهدارنده‌ی آتش سوزان در دست بیشتر است. ✨آنها در ظلمات، چراغ های هدایت‌اند و خداوند آنها را از هر فتنه‌ای در زمین پر از ظلمت نجات میدهد... @montzeran
منتظران گناه نمیکنند
پست اینستاگرامی کارگردان برنامه از لاک جیغ تا خدا مبنی بر تعطیلی این برنامه🙁
سلام. با کمک ریاست شبکه زمان برنامه به بیست دقیقه بازگشت همان بعد از اخبار ۲۰:۳۰ تکرار ساعت یک بامداد و یک ربع به نه صبح. دو برنامه آسیب دیده در دوشب گذشته دوباره پخش خواهد شد😃
بی ادبی به ساحت خداوند،ممنوع! ❎جمله ای بين بعضی از مردم معروف است كه بايد ترك شود چرا كه بی ادبی به ساحت خداوند است. 🌿و آن جمله اين است كه كسی كه قادر به گرفتن روزه نيست و به دستور خدا روزه نميگيرد، ❗️به ديگران ميگويد سعادت روزه گرفتن نداشته! ❌اين چه جمله ای است ؟! 🔵تو به دستور خدا روزه نگرفته ای ! اين جمله يعنی خداوند با فرمانش مرا بی سعادت كرده است! ⛔️اين بی ادبی به درگاه خداست... 🍀همانطور كه روزه دار به امر خدا عمل ميكند ، كسی هم كه به سبب مريضی روزه نميگيرد ، به فرمان خداوند عمل ميكند. @montzeran
🔴وقايع هنگام احتضار! ⚡️1- رسيدن جان به گلو: 🌹خداوند در سوره قيامت در مورد اين لحظه سخت مي فرمايد: «كَلاّ اِذا بَلَغَتِ التَّراقى». (قيامت، آيه 26) تراقي به معناى جلو حلق و بالاى سينه است. 🌟يا در سوره واقعه مي فرمايد: پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه ميرسد (توانائي بازگرداندن آن را نداريد) و شما در اين حال نظاره ميكنيد (و كاري از دستتان ساخته نيست) و ما به او نزديكتريم از شما ولي نميبينيد. اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نميشويد،پس او را بازگردانيد اگر راست ميگوئيد! ⚡️2- نا اميدى از شفاى محتضر: 🔰در زمان احتضار، خويشاوندان و دوستان محتضر كه در اطراف وى هستند، از روى نااميدى مى گويند: چه كسى مى تواند او را شفا دهد؟ ⚡️3- يقين محتضر به جدايى: ♻️انسان در لحظات احتضار، به جدايى يقين پيدا مى كند: «و ظَنَّ اَنَّهُ الفِراق». (قيامت،آيه28) ⚡️4- جمع شدن ساق ها: ♻️هنگام احتضار، دو ساق پاى انسان كنار هم جمع مى شوند: «والتَفَّتِ السّاقُ بِالسّاق». (قيامت، آيه 29) معناى آيه اين است كه در حال احتضار، به دليل زوال نيروى حياتى كه در بدن جريان داشته، ساق ها كنار هم جمع مى شوند. ⚡️5- حضور و ظهور فرشتگان در زمان احتضار: ✳️يكى از حوادث مهمّ زمان احتضار، ظهور فرشتگان و گرفتن جان محتضر (توفّى) به وسيله آن ها است؛ حتى گفته شده: 🍃يكى از ادلّه نام گذارى زمان قبل از مرگ به «احتضار»، حضور فرشتگان در آن زمان است. ⚡️6- سختي شديد زمان احتضار 🌺خداوند در قرآن كريم در اين رابطه مي فرمايد: « و تَزهَقَ اَنفُسُهُم و هُم كـفِرون»(توبه، آيه 55) تزهق از ريشه زُهوق به معناى خروج چيزى با سختى است. @montzeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا