جالب و خوندنی 👌
😍 با چه دختری ازدواج کنیم؟
🌸حضرت محمّد (ص) فرمودند:
💚 با زنان به خاطر چهار ویژگی، ازدواج مى شود:
✔ثروت،
✔ديندارى،
✔زيبايى،
✔و اصل و نسب.
👈[اما] تو با زن ديندار ازدواج کن ! ❤
(كنز العمّال: ۴۴۶۰۲)
😍 نیّت چه تاثیری در ازدواج داره؟🤔
🌹 پیامبر خدا (ص):
💚هر كس با زنى فقــط براى زيبــايى اش ازدواج كند ☹️ ، آنچه دوست مى دارد [از آن زیبایی]، در او پیدا نمیکند ❌😏
💚هر كس با زنى فقــــط براى ثــروتش ازدواج كند، خداوند، او را به همان مال و ثروت، وا مى گذارد. ❌😏
👈پس بر شما باد [#ازدواج با] زنانِ ديندار!😊
(بحار: 103/235/19)
🔴منظور این نیست که زیبایی رو به کُل فاکتور بگیری و حالِت از قیافه یارو بهم بخوره!
اینکه طرف به دِلت بشینه ، تا یه حدی مهمه، ولی نباید #اولویت_اول ❗️ باشه و نباید ویژگی های خوب دیگَش (مثل #اخلاق و #ایمان ) رو نادیده بگیریم ❌
🌸امام رضا (ع) در پاسخ به فردی که پرسیده بود: من خويشاوندى دارم كه از دخترم خواستگارى كرده، اما #بداخلاق ❗️ است، فرمودند:
💚اگر بد #اخلاق است، به او دختر نده!❌
(مكارم الأخلاق: 1525)
🌸امام رضا (ع) فرمودند:
اگر مردى نزد تو به #خواستگاری آمد، و دينداری و اخلاق او را پسنديدى، به وى دختر بده و فقر و بی پولی اش مانع تو از اين كار نشود!
که خداوند متعال [در آیه ۳۲ سوره نور] فرموده است:
👈«اگر تهيدست باشند خداوند از فضل و كرم خود آنان را بی نیاز كند.»
(بحار:103/372/7)
🌸پیامبر عزیزمون فرمودند:
سه تَن هستند كه خداوند حتــما يارى شان مى كند:
[یکی از آنها] كسى كه بــــه قصـــــــد و نیت پاکدامنی 😇 ازدواج مى كند.
(سنن ابن ماجه، ح 2518)
🔴توجه: نیتِ پاک و خدایی، باید دقیقا حینِ تصمیم گیری برای ازدواج باشه.
⚠یعنی مثلا خیلیا بیشتر بخاطر اصالت خانوادگی، زیبایی، شغل، تحصیلات و... دختری رو انتخاب میکنن، بعد به مُشکل مالی میخورن، و میگن پس چرا خدا ما رو از فضل خودش بی نیاز نکرد؟! 🤔😒
⚠چون عزیزم! شما اساسِ اصلی ازدواجت بیشتر برا رضایت نَفْسِ خودت بوده، نه رضای خدا! نه ترک گناه! نه تکمیل شدن دینت!
دغدغه اصلیت خدا نبوده ❌
اول همه چی و درنظر گرفتی، بعدا گفتی خب شاید این وسط دینم تکمیل بشه و خدا هم راضیه...
🔴👈پس #نیت قلبی و اولویت قرار دادنِ #خدا، تاثیر مستقیم رو آینده ی یک ازدواج و خوشبختی داره. 😊
محاله با خدا معامله کنی و یاریت نکنه!
💚ﺍﻯ مؤﻣﻨﺎﻥ! ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﻴﺪ، ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﮔﺎم ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ.
(سوره محمد، آیه۷)
@montzeran
منتظران گناه نمیکنند
سد آدم آمدند. فرشتگان به فرمان پروردگار بدن او را غسل داده و براى نماز آماده ساخته بودند.[8] شیث
🌺حجاب از فطرت انسان سرچشمه گرفته است 🌺
خداوند #فطرت انسان را بر اساس نیاز به پوشش آفرید و آن را جزء #غریزه او قرار داد.
وقتی #آدم_و_حوا فریب #شیطان را خوردند و از درخت ممنوعه تناول نمودند، اولین و مهمترین تنبیه آنان این بود که لباسشان از تنشان فروریخت و برهنه شدند و عورتشان آشکار شد، لذا بر اساس فطرت و غریزه، بعد از #کشف_حجاب بلافاصله سعی کردند بدن و عورتشان را با برگهای درختان بپوشانند.
«فَأَکلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَ طَفِقَا یخْصِفَانِ عَلَیهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ؛ پس آدم و حوّا (فریب خوردند و) از آن درخت تناول کردند، بدینجهت (لباسهای بهشتی از تنشان دور و عیوب و) عورت آنها در نظرشان پدیدار شد و شروع کردند به ساتری از برگ درختان بهشت خود را پوشاندن.»[۱]
باوجود فطری بودن #حجاب میزان و شکل آن بسته به #اخلاق و فرهنگ جوامع مختلف، از روزگاران قدیم متفاوت بوده است به این شکل که جوامعی که به ارزشهای اخلاقی اعتقاد و التزام بیشتری داشتند از پوشش کاملتر و متینتری استفاده میکردند و هر چه سطح ارزشهای اخلاقی در آن جوامع پایینتر میآمد، پوشش مردان و زنان نیز در سطح پایینتری و نامناسبتری قرار میگرفت.
دین مبین اسلام اساس دستوراتش بر پایه فطرت قرار گرفته است و هر آنچه عقل و فطرت به آن حکم میکند، اسلام نیز بدان حکم میکند لذا حجاب که از فطرت انسان سرچشمه میگیرد را اسلام واجب کرده است.
[۱]. آیه ۱۲۱ سوره طه.
#برهنگی
#بی_حجابی
#حجاب_و_فطرت
*✨﷽✨*
*🔻معجزهی اخلاق🔻*
✍ راجع به خصوصیات عربها قبل از اسلام، زیاد شنیدیم:👈 «زمان جاهلیّت».
🤔 امّا آیا تا حالا با خودمون فکر کردیم که:
⁉ چی شد که مردمِ اون زمان، با اون خصوصیات، عاشق پیامبر شدند؟؟
⁉ چه جوری اون مردم، جذب پیامبر شدند؟؟
⁉ اصلاً، پیامبر چه جوری تونست اسلام رو تو اون فضا توسعه بده، که امروز یه دین جهانی باشه؟؟
✔️ جواب یک کلمه است:
👈 اخلاقِ خوبِ پیامبر.
☝️ اصلاً یکی از معجزاتِ بزرگِ پیامبر، #اخلاق و #خوشرویی اون حضرت بوده.
🔚 تو این زمینه، یه آیه تو قرآن داریم، که دانستنش برای هر مسلمانی لازمه.
⚡️ قرآن خطاب به پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
🕋 فَبِمٰا رَحْمَةٍ مِنَ اَللّٰهِ لِنْتَ لَهُمْ، وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْب،ِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ (آل عمران/۱۵۹)
💢 ای پیامبر! این فضل و رحمت خدا بود که تو در برابر مردم نرم و مهربان شدی.
💢 و اگر خشن و تندخو و سنگدل بودی، مردم از اطراف تو پراکنده میشدند.
🔎 خیلی دقّت کنیم.
☝❌️ خدا با پیغمبر خودش هم تعارف نداره.
میفرماید: ای پیامبر❗️
☝ اگر تو هم میخواستی با مردم، با تندی و خشونت😠😡 برخورد کنی، هیچ کسی دور و برت جمع نمیشد.❌️
☝ این برخوردِ خوب،😌🙂 و اخلاق خوشِ تو بود که مردم رو جذب کرد.✅
⚠️ یعنی برخوردِ با مردم انقدر مهمه که، اگر پیامبر خدا (ص) هم میخواست با تندی با مردم برخورد کنه، کسی جذبش نمیشد.
ما که دیگه جای خود داریم.👌
📣📣... دونستن این آیه، برای ما که میخواهیم مردم رو به دین خدا دعوت کنیم فوقالعاده لازمه.
🔔 خصوصاً کسانی که فعالیتهای تبلیغی میکنند.👌
☝️ بدونیم که مردم با برخوردِ خوبِ ما به دینِ خدا علاقهمند میشن، نه با حرفهای ما.
✔️ با عملِ ما جذب میشن، نه با قولِ ما.
تو محل زندگیمون،🏡
محل کارمون،🏢
محل تحصیلمون👨🏫
و...
👌 هرجایی که هستیم، یه طوری برخورد کنیم، و یه طوری با مردم معاشرت کنیم، که همه رو عاشق اسلام کنیم.👏👏
✔️ هم خودمون رو قبول داشته باشند،🙂 هم دینمون رو.😎
📛 نه اینکه اخلاقمون یه طوری باشه که، همسر و بچههامون هم قبولمون نداشته باشند، چه برسه به مردم.😔😕☹️
*أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میتــرسم از خــودم زمـانی که؛
"دلِ مــادر خـودم" را میشــــکنم
و در عـین حـال بر احوالِ
"دلِ #مادران_شهدا" گریـه میکنم... میتــرسم از خـودم زمانی کـه؛
به #نامحرم نگــاه میکنم!
و در عیـن حال هیات میروم
و بر #امام_حسین اشک میریزم
و از #شهدا دم میزنـم... میترسـم از خـودم زمانی که؛
از اهل بیت و شهدا دم میزنـم
و نمـازم #اول_وقت نیست... میترسـم از خودم زمانی که؛
#عاشق_شهادت هستم
و #اخلاق و #ادب ندارم...
#تکلیف_مدار نیستم... میترسـم از خـودم زمـانی که؛
از عشقِ #امام_خامنه_ای دم میزنـم
و به حرف ها و خواسته هایشان بی توجهـم... میترسم از خـودم زمانی کـه؛
حرفـ هایـم با عملــم فرسنـگ ها فاصله دارد... امان از نفس توجیه گر به قول یکی از شهدا که مےگفتن
مواظب همین کارای خورده ریز باشین! یه موقع شهادت رو ازتون دور نکنه
#تلنگرانه 👆👆
اسلام برای من، به معنی همه چیز است
✔️باچندمسلمان دوست شدم
کم کم #اخلاق و #رفتار آن ها مرا به اسلام معرفی کرد✔️
#اَلَّلهُم_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج_اَلــــــسٰاعة
🌸🍃﷽🌸🍃
✍ قرآن کریم دستور میده با همهی مردم خوب صحبت کنید:
🕋 وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (بقره/۸۳)
💢 با مردم به نیکی سخن بگویید.
❌ نمیفرماید فقط با مسلمانان، یا مومنین، یا شیعیان یا گروه خاصی خوب برخورد کنید. بلکه میفرماید با همهی مردم.
☝️ کلمه "ناس" یعنی همه مردم. جدای از رنگِ پوست، جنسیت، دین و مذهب و...
برخورد خوب و گفتار نیکو، با همهی مردم، مسلمان و غیر مسلمان، و دیندار و بیدین لازم است.
✔ #اخلاق_اسلامی کودتا میکنه.
تعداد کسانی که با #اخلاق مسلمان شدند، خیلی بیشتر از کسانی است که با استدلال و دلیل و برهان #مسلمان شدند.
ما باید با اعمال و رفتار و گفتار و برخوردمون مردم رو به #دین دعوت کنیم.☺️
رمان جذاب و آموزنده ســـرباز
قسمت هشتادوششم
فاطمه با آرامش شروع به تعریف کرد.
_پویان و افشین دوستان صمیمی بودن. زندگی شون شبیه هم بود ولی #اخلاق شون با هم خیلی فرق داشت.چهار سال پیش وقتی افشین برای اولین بار مزاحم من شد،پویان مانعش شد.حتی باهم دست به یقه شدن.برعکس افشین، پویان همیشه با احترام با من و مریم رفتار میکرد.حدود هفت ماه بعد بهم گفت برای همیشه میخواد از ایران بره.بهم هشدار داد که وقتی بره،مزاحمت های افشین شروع میشه.اون چند ماه هم به اصرار پویان کاری به من نداشت..منم بخاطر هشدار پویان آمادگی شو داشتم و تونستم دربرابر نقشه های افشین مقاومت کنم...چند ماه پیش برگشت ایران.قبل از رفتنش هم تغییر کرده بود ولی وقتی برگشت یه آدم دیگه ای بود.. اومد سراغ من که ازم بپرسه مریم ازدواج کرده یا نه.منم وقتی مطمئن شدم واقعا تغییر کرده و پدر و مادرشو از دست داده، تصمیم گرفتم لطف بزرگی که به من کرده بود جبران کنم..با مریم و حاج عمو صحبت کردم و قانع شون کردم که بیشتر بشناسنش.اونا هم وقتی شناختنش و متوجه شدن الان واقعا پسر خوبیه راضی شدن.
حاج محمود گفت:
_خاستگاری پویان،افشین هم بود؟
-نه،فقط من و پویان بودیم.
-بعدش چی؟
-برای بله برون،افشین بود که من نرفتم.
-عقد چی؟
-اون موقع دیگه نمیشد نرم.ولی فقط سلام و خداحافظ گفتیم،فقط.
-امشب چی؟
-امشب که اصلا ندیدمش.سلام و خداحافظ هم نبود.
حاج محمود نفس راحتی کشید و دیگه چیزی نگفت.
امیررضا بالبخند گفت:
_کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره؟!!
فاطمه به امیررضا نگاهی کرد،بعد به پدر و مادرش.بلند شد و گفت:
-شب بخیر.
به اتاقش رفت.همه متوجه ناراحتیش شدن.
روز بعد حاج محمود میرفت تو مغازه که افشین با احترام سلام کرد.نگاهی بهش انداخت؛سرش پایین بود و به حاج محمود نگاه هم نمیکرد.ولی معلوم بود شب قبل اصلا نخوابیده.جواب سلام شو داد و تو مغازه رفت.
افشین بیشتر از روزهای قبل...
بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم»