#پارت37
#پسر_بسیجی_دختر_قرتی
دوباره ابرو بالا پروند:
_اگه برا دل خودتون بود تو خیابون یا دانشگاه به نمایش نمیذاشتین مطمعنا از نداشتن اعتماد به نفس و برای دیده شدن بیرون گذاشتین
_نخیر.....نخیر......اینطور نیست
_ببینید خانم مجد شما هر طوری بگردی فرقی به حال من نداره ولی الماس وجود خودتون رو دارید کدر می کنید بهتره به جای جبهه گرفتن به حرف من و عمل خودتون فکر کنید یا حتی این سوال که خودتون پرسیدید واقعا چرا باید به شما گیر بدن؟
_چون بی فرهنگ و بی کلاس هستن ، باید عادت کنن دیگه با دیدن یه دختر دست و پای خودشونو گم نکنن
_به چه قیمت؟به قیمت نمایش گذاشتن تن و بدن زنا و دخترا؟
_بی خیال بابا چرا شما بسیجیا اینقدر امل هستید؟حالا مثلا تمام کشورهای خارجی بی حجاب هستن مگه چی شد؟دیگع کسی کاری هم به کسی نداره
_واقعا؟یعنی الان اونجا دیگه تجاوز نیست دیگه تیکه پرونی دخترا نیست؟
_نه که نیست مگه اونا مثل کشور ما بسته و امل هستن که تا یه دختر دیدن بپرن بهش؟
_پس این همه آمار تجاوز چرا بالاست؟چرا آمار بیماری های جنسی بالاست اینطور که شما میگید نیست خانم مجد اونجا فقط زن بی ارزش شده متوجه هستید؟
پوزخندی زدم و گفتم:
_حالا حتما این الماس باید زیر چادر باشه چرا وقتی خدا زیبایی داده باید قایمش کنم؟
_برای اینکه خدشه بهش وارد نشه برای اینکه همون خدا خودش گفته این زیبایی رو بپوشون مگر برای همسرت
_بی خیال واقعاً املی