پیش فرض رعایت حقالله رعایت کردن حقالناس است و رعایت نکردن حقوق دیگران باعث گرفتاری انسان در قیامت میشود حتی اگر انسان صالحترین انسانها باشد باز این گرفتاری وجود دارد.
در حدیث داریم که با اولین قطره خون شهید همه گناهانش بخشیده میشود غیر از حقوق مردم و این نشان دهنده اهمیت حق دیگران است که حتی با شهادت که بالاترین فضیلت ممکن هست، گناه ظلم بر حق دیگران بخشیده نمیشود.
موارد حق الناس
موارد زیادی در مورد حقالناس بیان شده مانند احترام به جان و مال مردم به این معنا که به جان و مال مردم ضرر نرسانیم و کاری نکنیم که ضرری به جان مردم وارد شود یا دیگران از رفتار ما آسیب ببینند مثلاً سیگار کشیدن در محیط جمعی ضرر رساندن به جان مردم است.
احترام به آبروی مردم هم از موارد حقالناس است یعنی انسان به گونهای رفتار کند که آبروی دیگران از دست و زبان انسان محفوظ بماند، کاری نکنیم که حرمت دیگران شکسته شود و آبروی دیگران نزد مردم پایین بیاید. بنابراین باید از هر کاری که باعث هتک حرمت دیگران میشود پرهیز کرد مانند پرهیز از غیبت کردن، پرهیز از دروغ بستن به دیگران یعنی کسی کاری را انجام نداده، گناهی نکرده اما ما به دروغ او را متهم به آن کار کنیم. پرهیز از تهمت زدن به دیگران، پرهیز از افشاگری اسرار دیگران، چون به هر صورت ممکن است انسان مسائل مخفی و اسرار گونهای داشته باشد که نمیخواهد کسی از آنها با خبر شود، برملا کردن این اسرار سبب آبرو ریختن آنها میشود.
از موارد دیگر حقالناس احترام به حق بهرهمندی مردم است، یعنی به گونهای رفتار کنیم که همه انسانها به آن حقوق مشترکشان برسند و رفتار ما به گونهای نباشد که خدایی نکرده بعضی از انسانها از حقوق خودشان باز بمانند یعنی مانع ایجاد کنیم برای آنها در رسیدن به حقشان، به طور مثال در مسائل استخدامی مثلاً برای یک شغل پنج نفر نیاز هست و مثلاً 100 نفر ثبت نام کردهاند در اینجا اعمال نفوذ و به تعبیر امروزی پارتی بازی سبب ضایع شدن حقی از افراد میشود و این از مصادیق ظلم بر دیگران حساب میشود و رعایت نکردن حقالناس.
**چرا خداوند از حق الناس نمی گذرد؟
حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حکمت الهی رابطه ای تنگاتنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت که بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینکه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد
**چرا خداوند از حق الناس نمی گذرد؟
حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حکمت الهی رابطه ای تنگاتنگ دارد و دارای گستره وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت که بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینکه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد
حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ و کتب فقهی جایگاه خاصی دارد. اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یکی از عمدهترین اهداف بعثت پیامبران است.
در اینجا چون صاحب حق مردم اند، رعایت و نادیده گرفتن آن ارتباط مستقیمی با بحث عدالت خداوند دارد. خداوندی که یکی از صفاتش عادل بودن است و دینی که یکی از اصولش عدل است چگونه ممکن است حقوق انسانها برایش کم اهمیت باشد. در دین اسلام حق انسانها از جهتی شاید از حق خداوند نیز مهمتر لحاظ شود، بطوری که خداوند ممکن است در روز قیامت از حق خود بگذرد اما هیچ گاه از حق انسانهای دیگر نخواهد گذشت. البته باید توجه داشت که حق الناس حق الله هم هست، زیرا هیچ کس جز خدا اصالتاً و ذاتاً حقی ندارد و حقوق مردم از جانب خدا تعیین شده و تضییع آن مخالفت با حکم و حق الهی تعیین شده در حق دیگران است.
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشکار شود.»
این نشان از آن دارد که احترام به حقوق دیگران و ادای آن یکی از اساسیترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن کریم در آیات بسیاری مؤمنان را چه در باب مسائل اقتصادی و چه در باب حقوق اجتماعی و... دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است. در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره مینماییم.
«یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ» «ای کسانی که ایمان آوردهاید اموال یکدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید.» (سوره نساء، آیه 29) یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری که بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است.
در دیدگاه اسلامی، مال و دارایی مؤمن و گاهی اموال دیگران محترم است ومصونیت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر کسی از راه ربا، رشوه، فریبکاری، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالی را از کسی خورده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید.
قرآن کریم، به هنگام نکوهش از قوم یهود و ذکر اعمال زشت آنان میفرماید: «...وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...» «آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف میکردند.» (سوره نساء، آیه 161) ناگفته پیداست که مراد از اکل و خوردن، در این آیه کنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سکونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است.