eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
353 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear وروزو کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 💚امام مهدی(علیه السلام) فرمودند: 🦋سَجْدَهُ الشُّکْرِ مِنْ ألْزَمِ السُّنَنِ وَ أوْجَبِها؛ سجده شکر پس از هر نماز از بهترین و ضرورى ترین سنّتها است. 📚وسائل الشّیعه: ج ۶، ص ۴۹۰، ح ۳ 📿 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 کلامی از علما ⭕️ آیت‌الله بهجت
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ جنایات وحشتناک منافقین از زبان شهید لاجرودی: آخه کجای دنیا دیدین که پوست سر یک انسان رو بِکَنند؟ کجا سراغ دارید پوست صورت یک آدم رو زنده زنده بِکَنند؟ ⚠️ تماشای این ویدئو را به بیماران قلبی و کودکان پیشنهاد نمی‌کنیم ❣❣❣❣❣
🔰امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السّلام: ✍العادَةُ عَدُوٌّ مُتَمَلِّكٌ . 🔴عادت، دشمنى است كه انسان را در تملّك خود دارد. 📚غرر الحكم : 958.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛«حاضری با دوست دخترت ازدواج کنی؟»🤔 👈🏻 دختر خانم گل؛ وقتی اینطور چوب حراج به خودت بزنی و خودت رو در اختیار پسرها قرار بدی اونهم به خیال خام ازدواج، نتیجش می شه این خودت را به خدا بسپاری بهتر نیست؟!!!
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب ☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 👤 استاد چه کار مفیدی برای شناخت امام زمان به نسل امروز انجام دادیم؟ حواسمون هست اصلا به این موضوع؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👨🏻‍🏫 استاد دفتر را روی میز گذاشت… - سعیدی ... حاضر! - محمّدی …حاضر! - فرامرزی …حاضر! - مجاهد …حاضر! - حسینی …!!! - حسینی …!!! - استاد امروز هم غایبه… 🧐استاد نگاهی کرد… - چهار روز هستش که حسینی نیومده ازش خبر ندارین!؟ بچّه ها همگی سکوت کردند … استاد ناراحت شد … سرخی گونه‌اش تا پیشانیش کشیده شد … ناگهان فریاد زد … 🤨- خجالت نمی‌کشید که چهار روز … چهار روز … از رفیق تون بی خبرین؟! نگرانش نشدین؟! چهار روز بی خبر!!! به شما هم میگن دوست!!!؟ رفیق…!؟ صد رحمت به دشمن! چشمهای‌مان … به زمین دوخته … توان بالا آمدن نداشت … شرم و خجالت می‌سوزاندمان … امّا واقعاً … از حسینی چه خبر؟! محمّد چهار روز نیامده!!! 😥نگران شدیم … واقعا نگران … استاد سکوت کرده بود… کتاب را ورق می زد… زیر لب چه می‌گفت…خدا می‌داند! کار او به من هم سرایت کرد… الکی کتاب را ورق می زدم… آشوبی در دل… نگرانی موج می‌زد… ❓- واقعاً محمّد کجاست!؟ چه شده!؟ چهار روز …!!! چقدر بی‌فکرم … لحظه‌ها به سکوت گذشت… شکست … با صدای استاد … - حسین! امروز نوبت کنفرانس تو هست! منتظریم … 📋 فیش‌های خلاصه‌ی کنفرانسم را برداشتم … بلند شدم … پای تخته رفتم… - با اجازه‌ استاد! با علامت سر، اجازه داد. ذهنم … قلبم … فکرم … روحم … روانم … پیش محمّد هست … چهار روز غیبت کرده!! کجاست!؟ چرا بی خبرم!؟ وای بر من … چطوری کنفرانس بدم!؟ چی بگم!!! با کدام زبان!؟ سرم را بالا آوردم … نگاهم به انتهای کلاس افتاد … به آن تابلوی خوشنویسی … دلم دوباره لرزید… مثل همان لحظه‌ای که استاد فریاد زد … فیش‌های خلاصه را در دستم مچاله کردم … شروع کردم: بسم الله الرّحمن الرّحیم … بنده‌ی حقیر … حسین … دوست محمّد هستم … کسی که چهار روز غایب است و از او بی خبریم … 😳استاد با تعجّب به من نگاه کرد … دقیقاً عین نگاه همکلاسی‌ها … @montzeran