منټظران حضږٺヅ🇵🇸
•[ 📚✨📙✨📕✨📗✨📘✨📚 ]• [🌿] بِســـمِࢪبالشھـــــدا°•. - [🧕🏻] رمانِ #دختر_شینا - [✨] #قسمت_هشتم - مگر م
•[ 📚✨📙✨📕✨📗✨📘✨📚 ]•
[🌿] بِســـمِࢪبالشھـــــدا°•.
-
[🧕🏻] رمانِ #دختر_شینا
-
[✨] #قسمت_نهم
-
می گفت: «قدم هنوز بچه است. وقت ازدواجش نیست.»
خواهرهایم غر می زدند و می گفتند: «ما از قدم کوچک تر بودیم ازدواج کردیم، چرا او را شوهر نمی دهید؟!»
پدرم بهانه می آورد: «دوره و زمانه عوض شده.»
از اینکه می دیدم پدرم این قدر مرا دوست دارد خوشحال بودم.
می دانستم به خاطر علاقه ای که به من دارد راضی نمی شود به این زودی مرا از خودش جدا کند؛ اما مگر فامیل ها کوتاه می آمدند. پیغام می فرستادند، دوست و آشنا را واسطه می کردند تا رضایت پدرم را جلب کنند.
یک سال از آن ماجرا گذشته بود و من دیگر مطمئن شده بودم پدرم حالا حالاها مرا شوهر نمی دهد؛
اما یک شب چند نفر از مردهای فامیل بی خبر به خانه مان آمدند.
عموی پدرم هم با آن ها بود.
کمی بعد، پدرم در اتاق را بست.
مردها ساعت ها توی اتاق نشستند و با هم حرف زدند.
من توی حیاط، زیر یکی از درخت های سیب، نشسته بودم.
حیاط تاریک بود و کسی مرا نمی دید؛
اما من به خوبی اتاقی را که مردها در آن نشسته بودند، می دیدم.
کمی بعد، عموی پدرم کاغذی از جیبش درآورد و روی آن چیزی نوشت. شستم خبردار شد، با خودم گفتم:
«قدم! بالاخره از حاج آقا جدایت کردند.»
-
#ادامه_دارد...🎈
-
#نویسنده⇦بھنازضرابےزاده🔗
-
#ڪپےباذکࢪصلواٺوزیرنویسنامنویسندھ :)🌸🍃
-
┄❁๑📖【📚】📖๑❁┄
@montzraan
منټظران حضږٺヅ🇵🇸
بسم رب الصابرین #قسمت_هشتم #ازدواج_صوری با صدای آرم گوشی از خواب بیدار شدم وووووااااایییی ساعت
بسم رب الصابرین
#قسمت_نهم
#ازدواج_صوری
چادرها بردم قسمت حسینه دادم به خواهرا
نیم ساعت گذشت از این پسره هیچ خبر نشد
خدایا غلط کردم
جوان مردم نمرده باشه 😱😱
بعداز ۴۵دقیقه دیگه با استرس کامل شماره گرفتم
بعداز قطع مکالمه
دلم میخاست اینجا بود خودم با ماشین از روش رد میشدم
احمق 😡😡😡
برادر عظیمی : خواهر احمدی من چادرها بردم پایگاه بچه ها بسته بندی کنن
خدایا من واقعا اینو میکشم
بسته بندی ۳۰۰۰چادر و سربند تا ساعت ۹شب طول کشید
ماشین روشن کردم به سمت خونه راه افتادم
خواهرزاده و برادرزادم خونه ما بودن
دوتا بادکنک خریدم و یه بسته لواشک پذیرایی و بستنی 🍦🍦خریدم
دستم رو زنگ گذاشتم برنداشتم
خخخخ 😁😁
عشق عمه بردیا در باز کرد ۴سالش بود
بردیا:شلام عمه ژونی
میقایم بلیم پیس امام لضا
-😳😳😳😳سلام عشق عمه
بریم تو
بغلش کردم
سلام
سلام
هزارسیصد تا سلام
بهاره (عروسمون):سلام پریا میخوایم بریم مشهد
-هان
ن م نَ
بهار:مشهد
برادرت نمیتونه بیاد منو تو بردیا بریم
-وای یعنی میشه
بهار:آقا دعوتت کرده
-هورررا
هورررا 😍😍😍😍😍😍
نویسنده بانو....ش
#ادامه_دارد
#کپی_با_ذکر_منبع_مجاز_است_در_غیر_اینصورت_حرام_است✋❗️
#مدیر
@montzraannnn
@rang_khodayi
ما را به دوستان خود معرفی کنید🍂
منټظران حضږٺヅ🇵🇸
🔴نحوهعملکردکیپاپ🔴 #قسمت_هشتم آیا BTS مروج فرهنگهای انحرافی است؟ درحالحاضرBTSدرحالترویج همجن
🔴نحوهعملکردکیپاپ🔴
#قسمت_نهم
پسران بی تی اس یکی از دهها گروه موسیقی کره ای است. موسیقی پاپ کره جنوبی چند سالیست که به موسیقیهای پر مخاطب جهانی تبدیل شده است و گروههای موسیقی متعددی در آن فعالیت میکنند.
در این میان بی تی اس برای بسیاری از مخاطبان نوجوان و جوان جذابیت داشته است. علت این جذابیت نه فقط در شکل ظاهری و آرایش کرده اعضای گروه بلکه در روش اجرا و محتوای اشعاری است که می خوانند. نشاط، آرامش، لبخند همراه با نوتهای موسیقی و حرکتهای موزون و هماهنگ و انتخاب پس زمینه ها، رنگ و جملاتی که هیجانات جوانی را تشدید میکند دلایل جذابیت این سبک است و به همین خاطر برخی دانش آموزان و خانواده های آنها، نسبت به این سبک شیفتگی شدیدی دارند زیرا بی تی اس را پیام آور صلح و نشاط میدانند.
اما واقعیت آنست که پسران بی تی اس بازیگرانی هستند که در روی صحنه موسیقی به شما لبخند میزنند و شعرهای نشاط آور زمزمه میکنند اما در زندگی شخصی و حتی ایفای نقش در فیلمهای سینمایی چهره ای مبتذل، منحرف و گاهی خشن دارند که به هیچ وجه با فرهنگ اسلامی ایرانی سازگاری ندارد.
توسعه و گسترش سریع کی پاپ در جهان. در برخی از پیامرسان ها دنبال کننده های بی تی اس به ۴٠ میلیون نفر میرسند که غالبا نوجوانان هستند.
و نوجوانانایرانیدربینآنهاجزء بیشترین تعداد هستند.❌
#کی_پاپ #الگوینامناسب
#روشنگرے #خطریبراینوجوانانامروز
#BTS #موسیقی_کرهای
┅═══✼🖤✼═══┅┄
@TarighAhmad
┅═══✼🖤✼═══┅┄
مگر ایمان تفسیرش جز علی است؟
مگر شرک هر راهی نیست جز علی؟
پس این مردمان چرا بعد بیعتشان در غدیر
پشت پا به پیمان خود زدند؟
مگر آدم حرفش را چندبار تغییر میکنید؟
مگر اصلا وقتی کسی مولایی را برمیگزیند
مولایش را بنا بر سلیقه تغییر میدهد برای تنوع حال و معاشش؟
اینان دیگر چه مردمانی هستند مادر؟
مگر قران نمیگوید؛
آیا نمیجنگید با گروهی عهد شکن که عهد شکستند
و در آتش جنگ برافروختند؟
آیا میترسید از انان در حالیکه خدا سزاوار تر است برای ترسیدن
اگر که مومنید!
آکاه باشید!
ای اهل مدینه!
من میبینم که شما به سوی تنبلی و عافیت طلبی میروید
و به دنبال زندگی آرام خود هستید
شما کسی را که از همه سزاوار تر برای زمامداری مسلمین بود را رها کردید
و با تن پروری به گوشه ای رفتید و از تنگنای مسولیت به بی خیالی روی آوردید
با اعمال سخیف و پر از نفرتتان
رها کردید آنچه حفظ نموده بودید
و و زندگی گوارایتان با کینه و نفرت توزی تان از بین میرود
مانند کسی که آب گوارا را از دهانش بیرون بریزد!
اما چه باک!
اگر شما و همه اهل زمین کافر شوید به خدا زیانی نمیرسد
و او حمید است و بی نیاز از همگان!
آگاه باشید و بدانید!
گفتم آنچه را باید میگفتم با اینکه میدانستم سستی و خواری
و ترک یاری حق در وجود شما خانه کرده
و خیانت و عهد شکنی با پوست و گوشت شما عجین شده است!
اما گفتم سخنانی را که فوران خشم است
و افشایِ رازِ دل است...
سخن گفتم تا حجت را بر شما تمام کنم !
بگیرید این خلافت و آن فدک را ولی بدانید
که ننگ این کار تا ابد برای شما میماند
و این شتر خلافت نه به شما سواری میدهد و نه راه...
داغ ننگ بر این خلافت خورده و نشان از غضب خدا دارد
که شما حق وَلِیُ الله را غصب کردید!
هر که به این خلافت بیاویزد در آتش خشم خدا
که قلب ها را احاطه کرده خواهد افتاد
و بدانید آنچه میکنید در محضر و نگاه خداست!
پس بکنید هر چه میخواهید و منتظر باشید که ما منتظر می مانیم...!
پناه بر خدا از این مردمان
که اگر انعام و احشام جایشان بودند امید فایده بیشتر بود...
اینان پست اند و سست!
اینان همان ظالمین و خاسرین هستند!
اصلا من گمان میکنم همه کلماتی که در قرآن
بوی خشم میدهد در وصف این مردمان و
خلیفه هایشان نازل شده است!
وای بر این موجوداتی که پست تر اند از انعامیان
و شیطانیان از خلیفه اینان درس کینه توزی و فتنه
را می آموزند...!
سخت است شنیدن تاریخی که دخت پیامبر
کوثر حیدر
خطبه ای خواند که نظیرش در تاریخ نیست و
پاها نجنبید برای ایستادن
و دست ها جا به جا نشد به اندازه مشت شدن
و رگ غیرت باد نکرد برای بانویِ تنهایِ عالم...
#قسمت_نهم
#اعلمو_انی_فاطمه