•[ 📚✨📙✨📕✨📗✨📘✨📚 ]•
.•°بِســـمِࢪبالشھـــــدا°🌱•.
-
رمانِ #دختر_شینا🧕🏻📚
-
#قسمت_چهارم🍃
-
من گریه نمی کردم؛ اما برای پدر هم نمی خندیدم. از اینکه مجبور بودم او را دو سه روز نبینم، ناراحت بودم.
از تنهایی بدم می آمد. دوست داشتم پدرم روز و شب پیشم باشد. همه اهل روستا هم از علاقه من به پدرم باخبر بودند.
گاهی که با مادرم به سر چشمه می رفتیم تا آب بیاوریم یا مادرم لباس ها را بشوید، زن ها سربه سرم می گذاشتند و می گفتند: «قدم! تو به کی شوهر می کنی؟!»
می گفتم: «به حاج آقایم.»
می گفتند: «حاج آقا که پدرت است! »
می گفتم: «نه، حاج آقا شوهرم است. هر چه بخواهم، برایم می خرد.»
بچه بودم و معنی این حرف ها را نمی فهمیدم.
زن ها می خندیدند و درِ گوشی چیزهایی به هم می گفتند و به لباس های داخل تشت چنگ می زدند.
تا پدرم برود و برگردد، روزها برایم یک سال طول می کشید.
مادرم از صبح تا شب کار داشت. از بی کاری حوصله ام سر می رفت.
بهانه می گرفتم و می گفتم: «به من کار بده، خسته شدم.» مادرم همان طور که به کارهایش می رسید، می گفت: «تو بخور و بخواب. به وقتش آن قدر کار کنی که خسته شوی.
حاج آقا سپرده، نگذارم دست به سیاه و سفید بزنی.»
دلم نمی خواست بخورم و بخوابم؛ اما انگار کار دیگری نداشتم. خواهرهایم به صدا درآمده بودند.
-
#ادامه_دارد...🎈
-
#نویسنده⇦بھنازضرابےزاده🔗
-
#ڪپےباذکࢪصلواٺوزیرنویسنامنویسندھ :)🌸🍃
-
┄❁๑📖【📚】📖๑❁┄
@montzraan
#قسمت_چهارم
یه روزبادوستام قرارداشتم👭
تااونموقع عکسموندیده بود
تابهش گفتم میخوام برم گفت میشه یه عکس ازخودت بفرستی؟📷
منم باحجاب کامل وچادروالبته ماسک😷 یه عکس براش فرستادم
هیچی نگفت،یعنی حتی نگفت چراماسک زدی
منم هیچی نگفتم.
رسیدم سرقرار.دوستام هنوزنیومده بودن
گفتم بهش.داشت باهام شوخی میکردکه من میتونم کاری کنم که از وقتی دوستات میان تاوقتی ازشون جداشی ،نتونی به غیرمن به کس دیگه فکرکنی😏🤯
گفتم نمیتونی .من مدتهاست که دوستاموندیدم
یکیشون که بیاد دیگه فراموشت میکنم تاااااا وقتی ازشون جدابشم
گفت ولی من میتونم 💪
گفتم چجوری؟🤔
🔴 ادامــ👇👇👇ــــه
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
منټظران حضږٺヅ🇵🇸
بسم رب الصابرین #قسمت_سوم #ازدواج_صوری وارد حوزه علمیه شدم ازدور خانم محمدی هم کلاسیمون دیدیم
بسم رب الصابرین
#قسمت_چهارم
#ازدواج_صوری
از حوزه علمیه خارج شدیم به سمت پایگاه راه افتادیم
منـ فرمانده پایگاه محلات و پایگاه دانشجویی بودم
وچون رشته ام گرافیک بود طراح هئیت مون هم بودم
قراربود دهه اول برنامه محرم بچینیم
بعد بریم دانشگاه برای پیشواز محرم آماده کنیم
وارد پایگاه شدیم بچه های شورای پایگاه ماهمه خیلی جوان بودن
به احترام بلند شدن صد بار بهشون گفتم فرمانده اصلی ما امام زمانه
اما اینا آدم نیستن 😡😡😡😡
بسم الله الرحمن الرحیم
بچه ها محرم نزدیکه
دهه اول طبق هرسال برنامه هئیت موکب العباس داریم
فقط لطفا تا شب هرکس هرشب پذیرایی کنه و کار پخش وسایل انجام بده به من اس ام اس بدید
فرداشب اسامی به همراه شب براتون میفرستم
یاعلی
نویسنده بانو....ش
#ادامه_دارد
#کپی_با_ذکر_منبع_مجاز_است_در_غیر_اینصورت_حرام_است✋
مدیر❗️
ما را به دوستان خود معرفی کنید🍂
@montzraannnn
@rang-khodayi
منټظران حضږٺヅ🇵🇸
⭕️نحوه عملکرد کیپاپ ⭕️ #قسمت_سوم 🔴دولت کره با صنعت K-pop همان گونه رفتار می کند که دولت آمریکا با
🔳▫️نحوه عملکرد کیپاپ▫️🔳
#قسمت_چهارم
🔵در کنار صنعت به ظاهر جذاب کی پاپ، سیستم نظارتی و سخت گیرانه ای وجود دارد که اجازه دسترسی آزاد و واقعی به زندگی ایدلها را سلب کرده است. ایدلها فقط حق دارند بر اساس سیاستهای تبلیغی کمپانیها در فضای رسانه ای حضور داشته باشند و حتی از آنها سابقه ای منتشر میشود که به صلاح کمپانی باشد.
🔵در واقع شما از ایدلها فقط چهره جذاب شان را میبینید و در نظامی سختگیرانه هیچگاه اجازه انتشار عیبها و انحرافاتی که به ضرر صنعت کی پاپ باشد داده نمیشود.
و این یعنی فریب دادن شما نوجوانان...
❌خیلی از نوجوانان کیپاپ را درمان افسردگی میدانند درحالیکه در کی پاپ و خصوصا بی تی اس هیچگاه درمان افسردگی اتفاق نمی افتد بلکه درون شما بجای توجه به خود و نیازهای واقعی به جریانی بیرونی توجه میکند و درد روحی و حالت افسردگی را موقتا فراموش میکند.
اکثر کی پاپرها بعد از مدتی به حالت شدیدتری از افسردگی برمیگردند.
#کیپاپ #kpop #موسیقی #موسیقی_کره_ای
#روشنگرے #الگوینامناسب
•┄❁🌹❁┄•
@TarighAhmad
•┄❁🌹❁┄•