❀
#تلنگرانه 🌿
رفیق . . .
احـساسنـمیڪنیگناهاٺ !☝️
دیگہ بیـش از حـد داره دل مهـدی رو میشڪنہ؟!🙃"💔
#گمنام🍃🥀
⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠
『 @montzraannnn 🌿 』
✍خواهر مسلمان
🖌به دخترت چگونه رقصیدن را یاد نده بلکه به او یاده بده چگونه نماز بخواند.
🖍به او تلقین نکن چگونه ترانه بخواند بلکه به او یاد بده چگونه قرآن را تلاوت کند.
🖌او را با لباسهای ناشایست و عریان زینت نده بلکه او را با حجاب زیبا کن.
👈زیرا که از آن سوال خواهی شد! در حالی که در برابر الله بزرگمرتبه قرار گرفتهای!
✅فرزندت را به گونهای تربیت کن که برایت حُجت و دلیل باشد و نه حُجت و دلیل بر علیه ات.
#گمنام🍃🥀
⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠
『 @montzraannnn 🌿 』
#دوست_شهید میدونی یعنی چی؟!
یعنی...↓
•|وقتی گناه درِ قلبت رو میزنه
•|یاد نگاهش بـی افتی...
•|و درو باز نڪنی...🍃
•|یعنی محـــرم اسرار قلبت باشه
•|اون اسراری ڪه هیچڪس نمی دونه...
•|بین خــودت و...
•|خـــــــدا و...
•|دوست شهیــــــدت
یاد شهدا با صلوات🌹
#گمنام🍃🥀
⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠
『 @montzraannnn 🌿 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#معرفے_شهدا
#شهید_احمد_مشلب
ماه رمضان برای احمد طعم خاصی داشت، انتظار ماه رمضان را می کشید که اعتکاف کند و شبهای قدر احیا و شب زنده داری نماید، او رمضان را ایستگاهی برای توقف و به راه افتادن با نیروی بیشتر می دانست سفارش می کرد که به ایتام رسیدگی کنیم، از بچه های کشافه می خواست هر کس چیزی با خود از خانه بیاورد و همه را به خانواده های مستضعفی که می شناخت می داد، با این کار هم بخشندگی را به اعضای کشافه آموزش می داد و هم انجام کار گروهی و در واقع می خواست همه را در این امر مستحب شریک کند .
بچه ها همچنان راه احمد را ادامه داده و این کار را انجام میدهند.
مادر شهید🍃
#گمنام🍃🥀
⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠
『 @montzraannnn 🌿 』
#طنزجبهه
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
در منطقه المهدی در همان روزهای اول جنگ،پنج جوان به گروه ما ملحق شدند.
آنها از یک روستا با هم به جبهه آماده بودند.چند روزی گذشت.دیدم اینها اهل نماز نیستند!☹️
تا اینکه یک روز با آنها صحبت کردم.بندگان خدا آدم های خیلی ساده ای بودند...🙂
آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند.فقط به خاطر علاقه به امام آماده بودند جبهه...☺️
از طرفی خودشان هم دوست داشتند که نماز را یاد بگیرند.😍
من هم بعد از یاد دادن وضو،یکی از بچه ها را صدا زدم وگفتم:
این آقا پیش نماز شما،هر کاری کرد شما هم انجام بدید.
من هم کنار شما می ایستم و بلند بلند ذکرهای نماز را تکرار می کنم🗣 تا یاد بگیرید.
ابراهیم به اینجا که رسید دیگر نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد.😂چند دقیقه بعد ادامه داد:
در رکعت اول وسط خواندن حمد،امام جماعت شروع کرد سرش را خاراندن،یکدفعه دیدم آن پنج نفر شروع کردند به خاراندن سر!!😆
خیلی خنده ام گرفته بود اما خودم را کنترل می کردم.
اما در سجده وقتی امام جماعت بلند شد مُهر به پیشانیش چسبیده بود و افتاد.
پیش نماز به سمت چپ خم شد که مهرش را بردارد.
یکدفعه دیدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز کردند.
اینجا بود که دیگر نتوانستم تحمل کنم و زدم زیر خنده!
🔹خاطره ای از زبان شهید ابراهیم هادی
هادی دلها😊🌱
#گمنام🍃🥀
⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠
『 @montzraannnn 🌿 』
••🌸💕••
رفیق♥️⛓
پاشو یہ💓✨
وضوے دلے🚿
بگیر کہ میخوایمـ....
بریم در خونہے🎈🌿
#خـــدا :)😍🧡
یه نماز ظهر عاشقانـہ📿
بزنیــم بر بدن🌸🍃
#جانمونےبچہشیعہ!😇
#یاحیدرمدد👑
#خوشبَختِےیَعنے:😍❤️
جلوےامـامزمانت🙃
وایسےوبگے:↶😊
↞آخَࢪینگنٖاهَمویٖادَمنمیٖاد 🙂🍃
#اللهمعجللولیڪالفرج