eitaa logo
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
199 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
161 فایل
🍃←بِســمِ‌رَّبِ‌‌بَـقیَٖةَ‌الله→~♡ تاخودرا نسازیم و تغییر ندهیم! جامعه ساختهـ نمی شود🌿 کپی با ذکر 2 صلوات آزادهـ"📿🍁 تاسیس کاݩاݪ: 1399/8/3 جهت تبادل فقط مراجعه کنید والسلام @shahidehh گوش جاڹ^^ https://abzarek.ir/service-p/msg/1603459
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 این عڪس 👆 بیش از 20 پیرامون حجاب را پاسخ میگوید‼️😳😳 🆔 @Clad_girls ☑️ 🌸 🌸
انسان‌اگہ‌آماده‌‌شھادت‌باشہـ🕊 خودِشہادت‌میادسراغش😌 مدیر ⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠ 『 @montzraannnn 🌿 』
🦋 ☘ چادر بوی حیا و عفت می دهد ..😍 یعنی نگاه و فکرت را کنترل کن ❗️ چادر را بو کن ❗️ و عطر زهرا😇 این ریحانه بهشتی را استشمام کن ❗️ خوش بحالت 😉 که میراث دار حجب و حیای فاطمه هستی ❗️ سفیر عفت فاطمه ❗️ زین پس چادرت را با نیت سر کن ...👌 مدیر ⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠ 『 @montzraannnn 🌿 』
🔴 حجاب صرفا چادر نیست✋ اما گاهی میخواهی برترین انتخاب را داشته باشی😍 و برترین انتخاب برای یک بانو چادر است.❤️مدیر ⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠ 『 @montzraannnn 🌿 』 🍃🌸
〖🏝🎈〗 •❥از دامن حیا مࢪد بـه معࢪاجـ✨ـ میرود اصلا شھیــ🌹ـد حاصل پـࢪهاے چـادࢪ اسٺ •❥بگذار تـا خلاصه بگویـم برایتانـ😎 در یڪ ڪـ🗣ـلام فاطـمہ معناے چادࢪ اسٺ 🍒| 』 ⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠ 『 @montzraannnn 🌿 』🖤✨
🔴 اینکه فاز اینا چیه کاملا مشخصه.... تو فکرم اونایی که دنبال کننده اینا هستن فازشون چیه؟؟ 🤔 #%مدیر ⎛ #ʝσiŋ ↯ ✨⎠ 『 @montzraannnn 🌿 』
[-🍃🌹-] چـشم ِ من خیره بہ عڪسِ حرمٺـ بنـد شده 💚🌿 بـآ چہ حالـے بـنویسـمـ ڪہ دلـم تـنگ شدھ...💔 • 🥀 -؏- مدیررر ↳•【❙ @montzraannnn 🕊 】
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
بسم رب الصابرین #قسمت_هیجدهم #ازدواج_صوری مراسم شب اول محرم عالی برپا شد و تموم شد شب دوم منو
بسم رب الصابرین پاشدم دستو رومو شستم و حاضر شدم سرپا سیاه پوشیدم بعداز حاضرشدن به سمت هئیت با ماشین حرکت کردم وقتی رسیدم دیدم سارا هم اومده از نیم ساعت دیگه مهمونا میرسیدن چون ممکن بود پخش لباس شلوغ بشه به سارا گفتم : اگه میخوای برو شیر پخش کن _ اوکی خودم و مریم هم لباس رو پخش میکردیم وای روضه حضرت رقیه وای که چقدر سخته سه ساله و انقدر سختی با شروع شدن روضه اشک همه جاری شد به هق هق افتادم دلم هوای کربلا داشت😭 ساعت ۱شب بود مراسم تموم شد منم به سمت خونه رانندگی کردم امروز ششم محرمه مراسم شیرخواره های حسینی اوج بی رحمی و نامردی دشمن شهادت حضرت علی اصغر است 😭 یه بار تو یه مقتل خوندم حرمله بعداز واقعه عاشورا خودش گفته بود که من سه تا تیر سه شعب به کربلا آوردم یکی در چشم عباس بن علی نشست یکی در سینه حسین بن علی و آخری در حنجره طفل شیر خواره حسین 😭😭😭 وای مصیبتا چقدر این جماعت شیطان صفت بی رحم بودن😭 نویسنده : بانوـ...ش ✋❗️ @montzraannnn @rang_khodayi ما را به دوستان خود معرفی کنید🍂
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
بسم رب الصابرین #قسمت_نوزدهم #ازدواج_صوری پاشدم دستو رومو شستم و حاضر شدم سرپا سیاه پوشیدم بعد
بسم رب الصابرین وحید مونده بود هئیت تا همه مواد غذایی نذری بیارن بعد با برادر عظیمی و برادر شهیدی برن دنبال دیگ و گاز و ..... مرغا روکه اوردن با بقیه دخترا شروع کردیم به شستن مرغا چون سارا باردار بود گفتم بره برنجارو پاک کنه آبکشای بزرگ گذاشتیم وسط نایلون هایی که دور مرغها پیچیده بود رو پاره کردیم و شروع کردیم به شستن وای کمرم شکست 😢😢 پاشدم خستگی کمرم در بره که یهو سارای مسخره هولم داد چون اونجایی که ایستاده بودم خیس بود پام لیز خورد باصورت رفتم وسط آبکش مرغا 😐😐 همه دخترا شروع کردن به خندیدن پاشدم گفتم ای سارای مسخره بوی گند مرغ گرفتم مسخره سارا:جنبه داشته باش آفرین -گوشیمو بیار زنگ بزنم به پرستو برام مانتو و روسری بیاره بوی گند مرغ گرفتم مسخره داری مامان میشی بزرگ شو سرجدت 😡😡 شماره پرستو گرفتم پرستو:سلام آجی جان -سلام آجی کوچلوی نازم پرستو جان خونه ای؟ پرستو:بله چطور؟ -این سارای مسخره هولم داد وسط آبکش مرغ الان بوی گند مرغ گرفتم لطفا اون مانتوی مشکی جدیدم با روسری مشکی حریر بلندم رو بیار پرستو:چشم آجی جون به سارا هم بگو بزرگ شو داری مامان میشی -گفتم بهش پرستو:تا یه ربع دیگه مانتو و روسری برات میارم -خواهر فدات بشه پرستو:خدانکنه عزیزم پرستو سریع لباسامو آورد منم خداروشکر قبل از اومدن سایرین لباسامو عوض کردم نویسنده:بانو......ش ✋❗️ @montzraannnn @rang_khodayi 🌱😌 ما را به دوستان خود معرفی کنید🍂
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
بسم رب الصابرین #قسمت_بیست #ازدواج_صوری وحید مونده بود هئیت تا همه مواد غذایی نذری بیارن بعد ب
بسم رب الصابرین بالاخره پاک کردن برنج و شستن مرغا و خرد کردن گوشت غذای نذری تموم شد پاشدم حسینه رو جارو زدم همین که پامو از حسینه بیرون گذاشتم بیرون صدای بع بع اومد گفتم باز سارای گوله نمک بازی در اورده اما همین که برگشتم با یه گوسفند بزرگ روبه رو شدم جا و مکان فراموش کردم دستام گذاشتم رو چشمام و فقط جیغ میزدم وای من از سوسک و گوسفند درحد مرگ میترسم قشنگ یادمه یه بار بچه بودم رفته بودیم روستای مامانی در باز بود آقا گوسفنده جای خونه شون اومد بود خونه مامانی من من بدو گوسفند پشت من من میترسم ازاین وووووواااااایییی ملت به دادم برسید بعداز ۵-۶دقیقه ملت اومدن من هنوز تو فکر ۴سالگیم هستم و فکر میکنم این گوسفند میتونه منو بخوله سارا و مریم ،وحید و .....بدو بدو اومدن منـ رفتم پشت سارا پنهان شدم -سارا توروخدا این میخاد منو بخوله کمک کن سارا:کی میخواد بخورتت 😳😳😳 -این گوسفنده سارا:خخخخخ وای خدای من 😂😂😂😂😂 روانی تو ۲۳سالته نه ۴سالت خل جان همه زدن زیر خنده اروم از پشت سر سارا رفتم کنار مظلوم بهشون نگاه کردم🙁 نویسنده: بانو.....ش ✋❗️ @montzraannnn @rang_khodayi ما را به دوستان خود معرفی کنید🍂