eitaa logo
منتظران ظهور
1.8هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
10هزار ویدیو
203 فایل
با سلام خدمت کلیه اعضای محترم کانال مردمی #منتظران_ظهور تاسیس ۱۳۹۷/۰۱/۱۱ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼منتظران ظهور 🔴بریم یه دیگه ببینیم : وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ او کسی ست که برای شما گوش و چشم و دل پدید آورد. اندکی (از شما) سپاس می‌گزارید! مؤمنون - ۷۸ 🔴حالا چرا خداوند اینقدر به گذاری ما داره ؟ 🔴جواب: چون باعث میشه ما فکر و ذکرمون بشه روی تمام و امکانات زندگیمون 🔴وقتی که تو ذهنت بگردی دنبال چیزی که بخاطرش خدا رو شکر کنی ، قطعا اون مورد مثبته که تو ازش خوشنودی و همین باعث میشه به مرور زمان یاد بگیره و فقط نکات رو ببینه و جذب کنه 🔴بعدش یه اتفاق مهم میفته اون اتفاق بسیار بسیار مهم اینه که خداوند فرموده که هر کسی در مورد شکر کنه اون رو کنه تو قرآن هم دقیقا به این موضوع اشاره کرده لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ یعنی به قول قدیمی ها شکر نعمت ، نعمتت افزون کند 🔴چند تا مثال میزنم تا خوب جا بیفته تو برای داشتن حتی اگر هزار تومن باشه ، شکر کن و این رو ابراز کن بخدا یعنی بگو خدایا که من هزار تومن دارم اونوقت میبینی بعد از چند روز چطور میشه 🔴وقتی با رابطه ات  ١٠ درصد خوبه ، برای همون خداروشکر کن اونوقت میبینی خدا چطور اون درصد بعد رو برات جور میکنه 🔴برای هر چیز برای فروش سر به راه شدن توانایی هات و همه و همه کن زمانش هم دقیقا موقع ها یه بگیر دستت ، و که داری رو کن و با زبان از خدا کن خدایا خدا دستت درد نکنه خدایا دمت گرم خدایا سپاسگذارم 🔴دیگه با بقیه اش کاری باش که مثلا چطوری میخواد پول منو کنه یا منو زیاد کنه یا منو زیاد کنه به خدا نشون نده ، خودش چطوری رو بچرخونه تا تو اون چیزی که رو به دست بیاری 🔴بعضیا تو میگن خب خدا رو بخاطر پولی که داریم $شکر کردیم حالا چطوری میخواد زیاد کن، فلانی میده؟ ، فروش میره؟ 🔴رفیق به تو $ربطی نداره خدا چیکار میخواد بکنه تو ات رو از خدا و ازش هم کردی اونم چیکار کنه کارتو کردنه کار اونم اینه که این شکر گذاری رو زیاد کنه خدا وعده نمیکنه 🔴پس همین الان کن و تمام که داری رو تو بیار و خدا رو بابت اون شکر کن 🔴از همین الان کن بعد از پنج روز رو میبینی که میمونی 🔴یه نکته بعضی هستند اینقدر انرژی دور و برشون هست و اینقدر منفی باف هستن تا بهشون این راه رو میگی از روی و همون انرژی منفی پیش خودش میگه این راهم امتحان میکنیم ولی میدونم نمیشه ، اینجور آدمها خودشون رو نکنند چون هیچ آثار نمیبینن 🔴اول بحث هم عرض کردم اول باید بتونی خودت رو کنی و نکات رو از خودت دور کنی و به نکات فکر کنی بعد خواهی دید این اتفاق میفته 🔴و آخر دقت کردید یه عده میکنند تا یه اتفاق براشون بیفته ولی هیچ نمیفته ؟ ولی برعکس هستند با نگاه به موضوع میکنند و جواب هم می‌گیرند 🔴رفیق قبل از ، قبل از خواسته ات ، حتما حتما ذهنت رو مثبت کن بعد اقدام کن 🔴همین الان هم میتونید این رو انجام بدید 🔴به میگم این کاری رو که توی این گفتم ، اگر انجام بدید بعد از روز شروع رو خواهید دید 🔴اگر رو دیدید ، کار تون رو متوقف نکنیدا ادامه تا روزی که زنده اید و از لذت ببرید عده ای این راه زود یادشون میره تا حل میشه باز رو یادشون اونوقت دوباره به مشکل میفتن ولی اینبار دیگه تر به هدف میرسند 🔴این اون و موفقیته که اگر ببینم دوستان ازش نتیجه گرفتن رو هم بهتون که چطوری کاری کنید که دنیا شما بشه 🔴به امید روزهای طلایی برای ایران و ایرانی 🔴شما هم کمک کنید تا این حرفها به گوش بقیه هم برسه و تا میتونید دوستانتون رو به این کانال دعوت و اضافه کنید 2⃣پایان 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃 🆔 @montzran_zohor 💯
🌼منتظران ظهور 📚 - حالا این همه راه اومدین،چی قبول شدین؟ - عارضم خدمتتون که ، ارشد فیزیک هسته ای - منم ارشد شبکه [آقای معروفی با نیشخند و استهزا حرف میزند] _آقای معروفی: فیزیک هسته ای؟؟ مگه هسته ای هم باقی مونده که شما میخوای فیزیکش رو بخونی؟؟ _امیر (با افسوس): ان شاالله که همه چی درست میشه. _آقای معروفی: کجای کاری پسر؟؟ راکتورهای اراک رو بتون ریختن و همه چیز تموم شده ست! تو و این رفیقت که انقدر بچه درس خون اید واسه چی نمیرین اون ور آب ؟ _امیر: این چه حرفیه ، این همه درس بخونیم که یه جای دیگه رو آباد کنیم؟؟ _شهریار (با لبخند): ان شاالله به وقتش ارشدمونم گرفتیم اینکار رو میکنیم، بمونیم که چی بشه! _آقای معروفی: باریکلا ... نه مثه اینکه تو رو شستشوی مغزی ندادن ، هنوز یه جو عقل تو کله ت هست. _امیر: حالا شرایط کار رو بفرمایید. _آقای معروفی: شرایط کار که مشخصه ، با شش دونگ حواستون به این کارخونه و وسایل توش باشه. _شهریار: اینجا که بنظر متروکه میاد، مگه وسیله ای هم توش هست؟ _آقای معروفی: بله که هست، همون سوله ی سمت چپ رو که میبینی چند میلیارد دستگاه توش خوابیده، البته همچین راست و ریست نیستن اما فعلا نگه داشتیم تا ببینیم چی پیش بیاد. _امیر: خب چرا با دستگاه های جدید معاوضه نشده تا کارخونه راه بیفته و کلی جوون بتونن کار کنن؟ _آقای معروفی: هنوز جوونی و خبر از بازار کار و این صحبت ها نداری، صاحاب قبلیش کلی به این در و اون در زد تا این کارخونه رو از ورشکستگی نجات بده ، حتی خونه و ویلاش رو گرو بانک گذاشت. اما انقدر جنس بُنجل تو این خراب شده وارد کردن که تولید این بدبختم خوابید. هم ورشکست شد هم خونه و ویلاش رو بانک ازش گرفت. الانم ننه مرده سکته کرده و عین یه تکه گوشت افتاده گوشه ی خونه! _شهریار (با ناراحتی) : ای بابا ... واقعا ناراحت شدیم خدا شفاشون بده. _آقای معروفی (نیشخند) : شفا؟؟ دلت خوشه ها، شفا هم برای پولداراس پسر جون! خدا دیگه شفا خونه ش رو هم تعطیل کرده جون و آبروی آدمیزادش رو سپرده دست این دکترا! _امیر (با دلخوری): اینجوری که شما میگید کلا خدا رو هم باید بیخیال بشیم دیگه! [شهریار نیشگونی از امیر میگیرد تا خفه شود] ادامه دارد.... 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 🆔 @montzran_zohor 💯
🌼منتظران ظهور 📚 _شهریار: خب آقای معروفی نگفتین که ما باید کجا بخوابیم؟ _آقای معروفی: همون ساختمون سمت راست یه اتاق و دو تا تخت توش هست با تلویزیون و سرویس منتها آبدارخونه ازش فاصله داره. اینم کلیدها خدمت شما. _امیر: خیلی ممنون _آقای معروفی: تاکید کنم که زودتر با این شِرمین آشنا بشید وگرنه گرسنه ش بشه حتما قورتتون میده. _شهریار (با خنده ): چطور باهاش آشنا بشیم ، این طفلی که قلاده بسته هم انگار میخواد ما رو ۴ تیکه کنه !! _آقای معروفی : نترس پسر، من هم سن تو بودم سگ وحشی رو رام میکردم، این که سگ نگهبانه و صاحبش رو بشناسه زود اُخت میگیره. اینم پولم علل الحساب دستتون باشه از حقوق سر ماهتون کم میکنم. ضمنا پلنگ خونه راه نندازین ها، اینجا دوربین الا ماشاالله داره و سِرورش هم به سیستم خودم وصله. _امیر (با تعجب) : پلنگ خونه؟ !! _آقای_معروفی : تازه اومدی هنوز دخترای اینجا رو نمیشناسی ، لامصبا پلنگ که نیستن ، گرگ درنده ن! خلاصه که آسه برین و آسه بیاین تا شاخ هامون به هم گیر نکنه. من دیگه باید برم، خداحافظتون. _شهریار: خدانگهدار _امیر : خداحافظ _شهریار : خوبه بد جایی نیست ... حداقل از خوابگاه بهتره و لازم نیست یه الف بچه رو تحمل کنیم، بلاخره این وسط یه پولی هم گیرمون میاد. _امیر (متفکرانه) : این آقای معروفی کلی سفته ازمون گرفته، خیلی باید مراقب باشیم، من که به سفته ها و رقم شون فکر میکنم تن و بدنم میلرزه. _شهریار: حالا اگه ویبره ات تموم شد بیا شامت رو بخور، من که دیگه از تخم مرغ آبپز ، سوسیس تخم مرغ، املت و هرنوع ترکیبی از تخم مرغ حالم بهم میخوره! فردا حتما باید خرید کنیم. _امیر: این دور ور هم هیچ سوپرمارکت و نونوایی به چشمم نیومد، خیلی پَرته! _شهریار: آره بابا ، انگار آخر دنیاست ! این شهرک فکر کنم کلا از هستی ساقط شده، هیچکدوم از کارگاه ها و کارخونه ها فعال نیستن. _امیر: واقعا جای تاسف داره. _شهریار: فعلا برای خودمون تاسف بخوریم که ۸ صبح کلاس داریم و هیچ معلوم نیست بتونیم خودمون رو به شهر برسونیم! _امیر: ساعت گوشیم رو روی ۶ تنظیم میکنم، امیدوارم سر جاده یه ماشین ما رو برسونه. _شهریار: این مردمی که من شناختم، بعیده که سوارمون کنن. _امیر: چرا نمیگی انقدر آدم عوضی سر راه مردم رو خفت کردن که همگی از سایه شونم میترسن ... _شهریار: این سر و صداها چیه؟ گوش کن ... [صدای داد و فریاد از دور شنیده میشود ] _امیر: جلل الخالق، مگه جز ما کسی هم اینجا هست؟؟ _شهریار: غلط نکنم صدا از این کارگاه کناری میاد. _امیر: تو چرا از جات پاشدی؟ _شهریار: واقعا نمیشنوی؟صدای گریه بچه میاد ... ادامه دارد ... م_علیپور 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 🆔 @montzran_zohor 💯
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 «آخرالزمان و راهکارهای حفظ دین» (( )) 🆔 @montzran_zohor 💯