eitaa logo
منتظران ظهور
1.1هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
35.8هزار ویدیو
223 فایل
ارتباط با مدیر کانال @montazerz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله القاصم الفاسدین والمنافقین سلام علیکم لخت شدن زنها با لایحه عفاف و حجاب😳😐 اخیراً، جزئیات جدیدی از لایحه حجاب و عفاف منتشر شده. در باب این‌که این پیش نویس قانونی، همه چیز را به دوربین واگذار کرده، و تعامل دینی افراد جامعه را نادیده گرفته، مطابق قرآن و شریعت محمدی، بر مؤمنین واجب دانسته شده که نهی از منکر کنند؛ قبلاً گفته‌ام: اما، بخشی از این قانون که جای تأمل دارد؛ این است: "هیچ‌کس حق ندارد به‌اسم امر به معروف/نهی از منکر با بانوانی که حجاب شرعی را رعایت نکرده‌اند؛ برخورد فیزیکی کند؛ تهمت و افترا بزند؛ یا آن‌ها را تهدید کرده، و حریم خصوصی‌شان را نقض کند. درصورتی که کسی این کارها را بکند؛ مجازات خواهد شد."😳😡😨 چرا این بند نوشته شده؟😡 💥اساساً حریم خصوصی در محیط عمومی خیابان و معابر چه معنی دارد؛ که عنوان شده کسی حق نقض حریم خصوصی بی‌حجاب‌ها را ندارد؟ 🔸️حریم خصوصی مربوط به محیط خصوصی است، نه عرصهء عام اجتماع! 🔶️نکتهء دیگر اینکه اشاره به برخورد فیزیکی شده، اما دفاع مشروع آمر به معروف از خود، هیچ جایگاهی در این قانون ندارد.😱😐 🔹️وقتی که جماعت بی حجاب، اقدام به ضرب و جرح ناهی از منکر می‌کنند؛ تکلیف چیست؟ 🔸️چرا این قانون به صورت برعکس نوشته نشده؟ 🔶️چرا بیان نشده که هیچ بی حجاب گناهکاری حق برخورد فیزیکی با ناهی از منکر را ندارد؟ 🔸️احتمالاً این قانون هم در صورت عملی شدن، مشابه همان قانون غلط مدافع سارق است؛ که در صورت ضرب و جرح سارقی که وارد حریم خصوصی منزل افراد شده، فردمجبور به پرداخت دیه به دزد است!!! ✅چرا هیچ بحثی ار فحاشی‌های زشت و رکیک بی‌حجاب‌ها در مقابل ناهیان از منکر نیست؟ 🔶️چرا گفته نشده هیچ بی‌حجابی حق فحاشی در برابر نهی از منکر را ندارد؛ و در صورت فحاشی، مجازات خواهد شد؟ 👋چرا این قانون به بی حجاب‌ها توجه داشته (یک وقت آب تو دلشون تکون نخوره!). 🔶️اساساً چرا برای گناهکاری که گناه علنی می‌کند؛ و با گناه خویش، دیگران را هم به گناه می‌اندازد؛ از واژهء "بانو" استفاده شده؟ 🔹️این قانون برای حمایت و تقویت تذکر لسانی و ناهی از منکر، که در حال انجام واجب الهی است؛ چه می‌کند؟ 🔸️با لحاظ نمودن این بند می‌توان بهره‌برداری حقوقی بسیاری در دفاع از بی‌حجاب‌ها کرد. 🔹️کنترل هوشمند و استفاده از دوربین برای مقابله با گناه بی‌حجابی، چیزی است که جناب رادان آن را از 26 فروردین ماه آغاز نموده، و اثر عملیش در جامعه، چیز چشم‌گیری نبوده. اینکه از قِبَل این کار، چه مقدار به خزانهء دولت واریز شده را نمی‌دانم؛ اما، مشکلی که با بی حجابی آغاز شد؛ با گسترش فحشا ادامه دارد. 🔶️بی حجابی که جمع نشده، بلکه تردد در کوچه‌ها و نواحی شهری هم سخت شده. 🔸️چرا من نوعی باید هراس داشته باشم که مبادا با رد شدن از فلان پل عابر پیاده یا پارک یا... در جمهوری اسلامی ایران، به همراه فرزندانم؛ شاهد صحنه‌های جنسی باشم؟😨😨 👋دقیقاً این دوربین‌های مزخرف بی مصرف‌ چه می‌کنند؟😭 🔹️و حالا با اعمال این قانون چرند، عملاً می‌خواهند نهی از منکر را سخت‌تر کنند؛ تا همان تعداد اندکی که تذکر لسانی می‌دهند؛ هم در نهایت با محکوم شدن به نقض حریم خصوصی فرد بی حجاب (وسط خیابان!) سکوت اختیار کنند؛ و ریشهء نهی از منکر درجامعه بخشکد! 😡 🔶️گویا هدف نهایی این قانون، حذف نهی از منکر لسانی از جامعه است؛ نه بی‌حجابی! 😭هیهات که اگر من، به خاطر قوانین غلطی که عملًا حامی گناهکار است؛ دست از نهی از منکر بردارم! 🔶️این سخنان امام جامعه را باید دوباره به این قانون نویسان، یادآوری کرد: «مبادا در گوشه و کنار، یا در دستگاه انتظامی یا قضائی، کسانی باشند که راه را جلو آمر به معروف و ناهی از منکر سد کنند! مبادا کسانی باشند که اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر کرد؛ از او حمایت نکنند؛ بلکه از مجرم حمایت کنند!» 🔸️آقایان مسوولی که احتمالاً به خاطر اجرای هدف پنجم(برابری جنسیتی)😭 و دهم (کاهش نابرابری)😔 سند توسعهء پایدار 2030😱 (و احتمالاً به دلایل دیگر)،👹 قانون خدا را زیر پا می‌گذارید؛ پا بر روی خون شهدا می‌گذارید؛ دل مؤمنین جامعه را می‌شکنید؛ و عملاً در برابر حق ایستاده‌اید 💪بدانید که تا زمانی که شما خیانت پیشگان را سر جای‌تان ننشانیم؛ و حدود الهی را به جامعه بازنگردانیم؛ دست از حمایت از اسلام، شریعت محمدی، و نهی از منکر بر نخواهیم داشت 🤲ان‌شاء الله!🤲
لخت شدن زنها با لایحه عفاف و حجاب😳😐 جناب سردار سلامی، چرا خبرگزاری فارس را کنترل نمی‌کنید؟ خبرگزاری فارس سپاه، معلوم نیست از کدام تفکر، خط میگیرد که هر دم از باغش، بری میرسد که قلب متدینین و خانواده‌های شهدا را به درد میآورد. یکروز نظر علوی لندنی درباره‌ی میزان فطریه را تبلیغ میکند و امروز هم لایحه‌ی حمایت از زنان برهنه را در بوق و کرنا میکند🤔
sardar ebrahimpoor 14011014 قسمت 2 قسمت 2.mp3
زمان: حجم: 12.08M
🔴 سخنان بسیار مهم سردار عظیم ابراهیم پور، در رابطه با پشت پرده جریانات اخیر همراه با اخبار محرمانه های جلسات و سایت های صهیونیست ها، نامه محرمانه روحانی به آقا، اطلاعات محرماه ۱۰ عملیات عجیبی که طراحی کرده بودند و .... 🖐به همه عزیزان توصیه می شود این فایل را کامل ملاحظه کنند. مطمئنا" علاوه بر استفاده برای بقیه هم خواهید فرستاد. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• اول
sardar ebrahimpoor 14011014.mp3
زمان: حجم: 30.69M
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم 💢💥این طولانیه، تحلیل وقایع اخیر توسط یه سردارعظیم ابراهیم پور، گوش دادنش خالی از لطف نیست؛ دور تند گوش بدید که خسته نشید؛ اگه دوست داشتید. دوم و پایانی
11.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫🖐💐💥عمليات طریق القدس، برادر مرتضی قربانی فرمانده تیپ ۲۵ کربلا اول
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم 🤲💚🤲السلام علیک یابقیه الله الاعظم حضرت مهدی موعود(عج)🤲💚🤲 زمان(صلوات الله علیه) کشیکچی به هالو اول 💫🖐💥💐میرزاحسین کشیکچی(رحمه الله علیه)متوفی۱۳۰۹ه ق، حمال ونگهبان ساده وکشیکچی میدان اصفهان و ازتشرف یافتگان ویاران خاص امام زمان(صلوات الله)علیه بود. مزاراین بزرگواردرقبرستان تخت فولاد اصفهان است. هیچ وقت، هیچ کس رابه علت موقعیت اجتماعی پایین تریالباس وظاهرساده تر، حقیرتر ازخودفرض نکنیم؛ که چه بسانزدخداوند، وحجت اوبسیار آبرومندترازماباشد!حجةالاسلام حاج آقاجمال اصفهانى(رحمةاللّه عليه)به نقل ازيكى ازتاجران صالح ومورداعتماداصفهان میرزاحبیب چنين نقل فرموده است: درمسيرمسافرتم به بيت‏ اللّه الحرام، چون به نزديكى كربلارسيدم؛ آن بسته ‏اى راكه همه پول ومخارج سفربا باقى اثاثيه ولوازم من درآن بود؛ دزدبردودركربلاهم هيچ آشنايى نداشتم كه ازاوپول قرض كنم. تصورآن كه باآن همه دارايى تاآنجارسيده باشم وازحج محروم شوم؛ بى‏ اندازه مراغمگين وافسرده كرده بود. حيران وسرگردان مانده بودم كه به ذهنم رسيدشب رابه مسجدكوفه بروم. دربين راه كه تنها ازغم وغصه سرم راپائين انداخته بودم؛ ديدم سوارى باكمال هيبت واوصافى كه در وجودمبارك حضرت صاحب‏ الأمر (عليه السلام)بدان توصيف شده است؛ دربرابرم پيدا شدوفرمود: «چرااين چنين افسرده حالى؟» عرض كردم: «مسافرم ودرطول مسيرخسته شده ‏ام.» فرموند: «اگرعلتى غيرازاين داردبگو!» شرح حالم راعرض كردم. در اين حال صدازدند: «هالو!» به ناگاه ديدم كه شخصى بالباس نمدى، درقيافه ‏ى حمال‏ هاوكشيكچى ‏هاى بازار اصفهان، ظاهرشد. درنزديكى حجره‏ ى مادربازار اصفهان يك كشيكچى(محافظ ونگهبان مغازه ‏ها)به نام هالوبود. درآن لحظه كه آن شخص حاضر شد؛ خوب نگاه كردم؛ ديدم همان هالوى اصفهان است. حضرت به اوفرمودند: «اثاثي هایی راكه دزد ازاوبرده است؛ به او برسان! و او رابه مكه ببر!» وبه ناگاه ناپديد شدند. آن شخص به من گفت: «درفلان ساعت ازشب به فلان جابياتا اثاثيه ‏ات را به توبرسانم!» وقتى آنجاحاضرشدم؛ اوهم تشريف آورد؛ وبسته ‏ى پول واثاثيه ‏ام رابه دستم داد؛ وفرمود: «درست نگاه كن و ببين اموال و اثاثيه ‏ات تمام است؟» بسته را بازكردم وديدم چيزى ازآنها كم نشده است. فرمود: «برو اثاثيه ‏ى خودرا به كسى بسپار! وفلان زمان درفلان مكان حاضرباش تاتورا به مكه برسانم!» من سرموعدحاضرشدم و اوهم حاضرشد. فرمود: «پشت سرمن بيا!» به دنبال او راه افتادم. مقداركمى ازمسافت كه طى شد؛ به ناگاه خودرا درمكه ديدم. فرمود: «بعد از اعمال حج، درفلان مكان حاضرشو تا تو رابرگردانم؛ و به رفقاى خودبگو: با شخصى ديگر از راه نزديك‏تر آمده ‏ام؛ تامتوجّه نشوند.» پس از اعمال حج درموعدمقررحاضرشدم؛ وجناب هالو مرابه همان طريق به كربلاباز گردانيد. آن جناب درمسير رفت وبرگشت به ملايمت با من سخن مى ‏گفت؛ امّاهر وقت مى‏ خواستم بپرسم كه آياشما همان هالوى بازار اصفهان هستيد؛ هيبت او مانع ازپرسيدن مى‏ شد. هنگامى كه به كربلاى معلی رسيديم؛ رو به من كرد وفرمود: «آيا حق محبّت من برگردن توثابت شد؟» گفتم: «بلى» فرمود: «تقاضايى دارم كه به وقتش ازتوخواهم خواست تا برايم انجام بدهى.» و آن گاه از من جدا شد. به اصفهان آمدم و براى رفت و آمدمردم در خانه نشستم. روز اول، ديدم جناب هالو وارد شد. خواستم از جاى خويش برخيزم و به خاطر مقامى كه از او ديده‏ ام او را اكرام و احترام نمايم كه با اشاره از من خواست در جايم بنشينم و چيزى نگويم. آن گاه به قهوه ‏خانه رفت و پيش خادم ‏ها نشست و در آنجا مانندخدمتكاران چاى خوردوقليانى كشيد. بعد از آن، وقتى خواست برود؛ نزد من آمد و آهسته فرمود: «آن تقاضايى كه از تو داشتم؛ اين است كه روز پنج‏شنبه، دو ساعت به ظهر مانده، به منزلم بيايى تا كارم را به تو بگويم! آن گاه آدرس منزلش را داد و تأكيد فرمود سر ساعتى كه گفتم؛ به اين آدرس بيا! نه زودتر و نه ديرتر». در روز موعود، با خود گفتم: «چه خوب است ساعتى زودتر بروم تا فرصتى بيابم در كنارهالو بنشينم و احوال امام زمانم را از او بپرسم. شايد به بركت همنشينى با هالو من هم آدم بشوم!» به آدرسى كه فرموده بود؛ رفتم؛ اما هرچه گشتم، خانه ‏ى او را پيدا نكردم. ساعتى گذشت تا آن كه رأس ساعتى كه فرموده بود؛ به ناگاه خانه‏ اش را يافتم. آمدم در بزنم؛ ديدم در باز شد؛ و سيّد بزرگوارى غرق نور، عمامه ‏ى سبزى به سر و شالى مشكى به كمر، از خانه‏ هالو خارج شد. به ناگاه ديدم كه هالو نيز به دنبال آن سيّد نورانى ازخانه خارج و باتواضع و احترام فوق ‏العاده ‏اى به دنبال آن جناب روان شد. در آن هنگام شنيدم كه هالو خطاب به آن بزرگوار مى‏ گفت: «سيدى و مولاى! خوش آمدى! لطف فرموديد به خانه ‏ى اين حقير تشريف آورديد!!» هالو تا انتهاى كوچه او را بدرقه كردو بازگشت. بعدی درصفحه دوم👇👇👇 (صفحه اول)
👆👆👆ادامه صفحه اول👆👆👆 زمان (صلوات الله علیه) حسین کشیکچی به هالو دوم🖐💐🖐 🌹💐🌹در هاله ‏اى از تعجّب و حيرت پرسيدم: «هالو! او كه بود؟!» پاسخ داد:» واى بر تو! مولاى خود را نشناختى؟! او حجت بن الحسن‏ (عليه السلام) بود؛ كه در آخرين روزعمرم لطف فرموده، به ديدارم آمده بود. اما از تو مى ‏خواهم كه فردا صبح به ابتداى بازار بروى و حمال ‏ها و كشيكچى ‏ها را با خود به اين خانه بياورى! در اين خانه باز خواهد بود؛ و وقتى به آن وارد مى‏ شويد؛ من از دنيا رفته ‏ام. كفن ام را به همراه ۸ تومان پول آماده كرده ‏ام و در گوشه‏ ى اتاق گذاشته ‏ام. آن را بردار و با كمك ديگران بدنم را غسل بده و كفن کن و در قبرستان تخت فولاد به خاك بسپار!». صبح جمعه، غريبانه جنازه ‏ى او را برداشتيم؛ و پس از غسل و كفن، در گوشه‏ اى از قبرستان تخت فولاد به خاك سپرديم. وقتى خاك‏ها را روى بدن مطهرش ريختند؛ غرق اشك و آه فرياد زدم: «مردم! هيچ كدام از شما او را نشناختيد! او يكى از اولياى خدا و امام زمان‏ (عليه السلام) بود». آن گاه به سراغ همسفرهای مكه‏ ام رفتم؛ و همه را جمع كردم؛ و به خانه ‏ى آيت ‏اللّه روضاتى(رضوان‏ اللّه تعالى عليه) بردم؛ و خطاب به آن جناب گفتم: «آقا! همه ‏ى همسفرانم شاهدند كه در طول سفر حج از آنها جدا شدم. عاقبت امام زمان ‏(عليه السلام) مرا نجات داد؛ و كسى كه به دستور حضرت، اموال و اثاثيه‏ام را به من بازگرداند؛ و مرا به مسجدالحرام و از آن‏جا دوباره به كربلا رسانيد؛ هالو بود». آيت‏اللّه سيّد محمّد باقر چهارسوقى، به محض شنيدن اين كلام، سراسيمه و گريان به سوى تخت فولاد حركت كرد؛ و موجى از مردم نيز به همراه او روان شدند. به سرعت خود را به قبر هالو رسانيد؛ و بر روى قبر او انداخت؛ و گريه‏ ها كرد. وقتى از روى قبر برخاست؛ رو به جمعيت كرد و فرمود: «مردم اصفهان! در همين جا به شما وصيت مى‏كنم؛ كه وقتى من مُردم، مرا در اين جا در كنار قبر هالو دفن كنيد! مى‏ خواهم وقتى امام زمان ‏(عليه السلام) به زيارت قبر هالو تشريف مى ‏آورند؛ از روى قبر من عبور كنند؛ و نگاهى هم به من بيندازند». 🔹پی نوشت: قربه الی الله جهت سلامتی و تعجیل در ظهورامام زمان (صلوات الله علیه) ونثارارواح طیبه محمد وآل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) جمیع اموات از محبین اهل بیت (علیهم السلام) بالاخص مرحوم مغفور حسین کشیکچی و اموات خودتان، وبه نیت جمیع نیت های خیر...(رفع گرفتاری ها، دفع بلاها، برآورده شدن حوائج مشروع، بر آورده شدن جمیع خیرهای دنیا و آخرت درقبال جمیع شیعیان و محبین اهل بیت (علیهم السلام) و شما بزرگواران و..... 🔸درصورت مقدور قرائت سوره یاسین، زیارت عاشورا، ۱۴صلوات، و ذکراستغفار، سوره حمد و۳توحید، آیه الکرسی، و۷مرتبه سوره قدر...و....و...هدیه کنید. زمان(عج) برای ظهور برای سلامتی مولا رسانی باشما🖐 🤲التماس دعای فرج🤲 (صفحه دوم)
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم 🤲💚🤲السلام علیک یابقیه الله الاعظم حضرت مهدی موعود(عج)🤲💚🤲 زمان(صلوات الله علیه) کشیکچی به هالو اول 💫🖐💥💐میرزاحسین کشیکچی(رحمه الله علیه)متوفی۱۳۰۹ه ق، حمال ونگهبان ساده وکشیکچی میدان اصفهان و ازتشرف یافتگان ویاران خاص امام زمان(صلوات الله)علیه بود. مزاراین بزرگواردرقبرستان تخت فولاد اصفهان است. هیچ وقت، هیچ کس رابه علت موقعیت اجتماعی پایین تریالباس وظاهرساده تر، حقیرتر ازخودفرض نکنیم؛ که چه بسانزدخداوند، وحجت اوبسیار آبرومندترازماباشد!حجةالاسلام حاج آقاجمال اصفهانى(رحمةاللّه عليه)به نقل ازيكى ازتاجران صالح ومورداعتماداصفهان میرزاحبیب چنين نقل فرموده است: درمسيرمسافرتم به بيت‏ اللّه الحرام، چون به نزديكى كربلارسيدم؛ آن بسته ‏اى راكه همه پول ومخارج سفربا باقى اثاثيه ولوازم من درآن بود؛ دزدبردودركربلاهم هيچ آشنايى نداشتم كه ازاوپول قرض كنم. تصورآن كه باآن همه دارايى تاآنجارسيده باشم وازحج محروم شوم؛ بى‏ اندازه مراغمگين وافسرده كرده بود. حيران وسرگردان مانده بودم كه به ذهنم رسيدشب رابه مسجدكوفه بروم. دربين راه كه تنها ازغم وغصه سرم راپائين انداخته بودم؛ ديدم سوارى باكمال هيبت واوصافى كه در وجودمبارك حضرت صاحب‏ الأمر (عليه السلام)بدان توصيف شده است؛ دربرابرم پيدا شدوفرمود: «چرااين چنين افسرده حالى؟» عرض كردم: «مسافرم ودرطول مسيرخسته شده ‏ام.» فرموند: «اگرعلتى غيرازاين داردبگو!» شرح حالم راعرض كردم. در اين حال صدازدند: «هالو!» به ناگاه ديدم كه شخصى بالباس نمدى، درقيافه ‏ى حمال‏ هاوكشيكچى ‏هاى بازار اصفهان، ظاهرشد. درنزديكى حجره‏ ى مادربازار اصفهان يك كشيكچى(محافظ ونگهبان مغازه ‏ها)به نام هالوبود. درآن لحظه كه آن شخص حاضر شد؛ خوب نگاه كردم؛ ديدم همان هالوى اصفهان است. حضرت به اوفرمودند: «اثاثي هایی راكه دزد ازاوبرده است؛ به او برسان! و او رابه مكه ببر!» وبه ناگاه ناپديد شدند. آن شخص به من گفت: «درفلان ساعت ازشب به فلان جابياتا اثاثيه ‏ات را به توبرسانم!» وقتى آنجاحاضرشدم؛ اوهم تشريف آورد؛ وبسته ‏ى پول واثاثيه ‏ام رابه دستم داد؛ وفرمود: «درست نگاه كن و ببين اموال و اثاثيه ‏ات تمام است؟» بسته را بازكردم وديدم چيزى ازآنها كم نشده است. فرمود: «برو اثاثيه ‏ى خودرا به كسى بسپار! وفلان زمان درفلان مكان حاضرباش تاتورا به مكه برسانم!» من سرموعدحاضرشدم و اوهم حاضرشد. فرمود: «پشت سرمن بيا!» به دنبال او راه افتادم. مقداركمى ازمسافت كه طى شد؛ به ناگاه خودرا درمكه ديدم. فرمود: «بعد از اعمال حج، درفلان مكان حاضرشو تا تو رابرگردانم؛ و به رفقاى خودبگو: با شخصى ديگر از راه نزديك‏تر آمده ‏ام؛ تامتوجّه نشوند.» پس از اعمال حج درموعدمقررحاضرشدم؛ وجناب هالو مرابه همان طريق به كربلاباز گردانيد. آن جناب درمسير رفت وبرگشت به ملايمت با من سخن مى ‏گفت؛ امّاهر وقت مى‏ خواستم بپرسم كه آياشما همان هالوى بازار اصفهان هستيد؛ هيبت او مانع ازپرسيدن مى‏ شد. هنگامى كه به كربلاى معلی رسيديم؛ رو به من كرد وفرمود: «آيا حق محبّت من برگردن توثابت شد؟» گفتم: «بلى» فرمود: «تقاضايى دارم كه به وقتش ازتوخواهم خواست تا برايم انجام بدهى.» و آن گاه از من جدا شد. به اصفهان آمدم و براى رفت و آمدمردم در خانه نشستم. روز اول، ديدم جناب هالو وارد شد. خواستم از جاى خويش برخيزم و به خاطر مقامى كه از او ديده‏ ام او را اكرام و احترام نمايم كه با اشاره از من خواست در جايم بنشينم و چيزى نگويم. آن گاه به قهوه ‏خانه رفت و پيش خادم ‏ها نشست و در آنجا مانندخدمتكاران چاى خوردوقليانى كشيد. بعد از آن، وقتى خواست برود؛ نزد من آمد و آهسته فرمود: «آن تقاضايى كه از تو داشتم؛ اين است كه روز پنج‏شنبه، دو ساعت به ظهر مانده، به منزلم بيايى تا كارم را به تو بگويم! آن گاه آدرس منزلش را داد و تأكيد فرمود سر ساعتى كه گفتم؛ به اين آدرس بيا! نه زودتر و نه ديرتر». در روز موعود، با خود گفتم: «چه خوب است ساعتى زودتر بروم تا فرصتى بيابم در كنارهالو بنشينم و احوال امام زمانم را از او بپرسم. شايد به بركت همنشينى با هالو من هم آدم بشوم!» به آدرسى كه فرموده بود؛ رفتم؛ اما هرچه گشتم، خانه ‏ى او را پيدا نكردم. ساعتى گذشت تا آن كه رأس ساعتى كه فرموده بود؛ به ناگاه خانه‏ اش را يافتم. آمدم در بزنم؛ ديدم در باز شد؛ و سيّد بزرگوارى غرق نور، عمامه ‏ى سبزى به سر و شالى مشكى به كمر، از خانه‏ هالو خارج شد. به ناگاه ديدم كه هالو نيز به دنبال آن سيّد نورانى ازخانه خارج و باتواضع و احترام فوق ‏العاده ‏اى به دنبال آن جناب روان شد. در آن هنگام شنيدم كه هالو خطاب به آن بزرگوار مى‏ گفت: «سيدى و مولاى! خوش آمدى! لطف فرموديد به خانه ‏ى اين حقير تشريف آورديد!!» هالو تا انتهاى كوچه او را بدرقه كردو بازگشت. بعدی درصفحه دوم👇👇👇 (صفحه اول)
👆👆👆ادامه صفحه اول👆👆👆 زمان (صلوات الله علیه) حسین کشیکچی به هالو دوم🖐💐🖐 🌹💐🌹در هاله ‏اى از تعجّب و حيرت پرسيدم: «هالو! او كه بود؟!» پاسخ داد:» واى بر تو! مولاى خود را نشناختى؟! او حجت بن الحسن‏ (عليه السلام) بود؛ كه در آخرين روزعمرم لطف فرموده، به ديدارم آمده بود. اما از تو مى ‏خواهم كه فردا صبح به ابتداى بازار بروى و حمال ‏ها و كشيكچى ‏ها را با خود به اين خانه بياورى! در اين خانه باز خواهد بود؛ و وقتى به آن وارد مى‏ شويد؛ من از دنيا رفته ‏ام. كفن ام را به همراه ۸ تومان پول آماده كرده ‏ام و در گوشه‏ ى اتاق گذاشته ‏ام. آن را بردار و با كمك ديگران بدنم را غسل بده و كفن کن و در قبرستان تخت فولاد به خاك بسپار!». صبح جمعه، غريبانه جنازه ‏ى او را برداشتيم؛ و پس از غسل و كفن، در گوشه‏ اى از قبرستان تخت فولاد به خاك سپرديم. وقتى خاك‏ها را روى بدن مطهرش ريختند؛ غرق اشك و آه فرياد زدم: «مردم! هيچ كدام از شما او را نشناختيد! او يكى از اولياى خدا و امام زمان‏ (عليه السلام) بود». آن گاه به سراغ همسفرهای مكه‏ ام رفتم؛ و همه را جمع كردم؛ و به خانه ‏ى آيت ‏اللّه روضاتى(رضوان‏ اللّه تعالى عليه) بردم؛ و خطاب به آن جناب گفتم: «آقا! همه ‏ى همسفرانم شاهدند كه در طول سفر حج از آنها جدا شدم. عاقبت امام زمان ‏(عليه السلام) مرا نجات داد؛ و كسى كه به دستور حضرت، اموال و اثاثيه‏ام را به من بازگرداند؛ و مرا به مسجدالحرام و از آن‏جا دوباره به كربلا رسانيد؛ هالو بود». آيت‏اللّه سيّد محمّد باقر چهارسوقى، به محض شنيدن اين كلام، سراسيمه و گريان به سوى تخت فولاد حركت كرد؛ و موجى از مردم نيز به همراه او روان شدند. به سرعت خود را به قبر هالو رسانيد؛ و بر روى قبر او انداخت؛ و گريه‏ ها كرد. وقتى از روى قبر برخاست؛ رو به جمعيت كرد و فرمود: «مردم اصفهان! در همين جا به شما وصيت مى‏كنم؛ كه وقتى من مُردم، مرا در اين جا در كنار قبر هالو دفن كنيد! مى‏ خواهم وقتى امام زمان ‏(عليه السلام) به زيارت قبر هالو تشريف مى ‏آورند؛ از روى قبر من عبور كنند؛ و نگاهى هم به من بيندازند». 🔹پی نوشت: قربه الی الله جهت سلامتی و تعجیل در ظهورامام زمان (صلوات الله علیه) ونثارارواح طیبه محمد وآل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) جمیع اموات از محبین اهل بیت (علیهم السلام) بالاخص مرحوم مغفور حسین کشیکچی و اموات خودتان، وبه نیت جمیع نیت های خیر...(رفع گرفتاری ها، دفع بلاها، برآورده شدن حوائج مشروع، بر آورده شدن جمیع خیرهای دنیا و آخرت درقبال جمیع شیعیان و محبین اهل بیت (علیهم السلام) و شما بزرگواران و..... 🔸درصورت مقدور قرائت سوره یاسین، زیارت عاشورا، ۱۴صلوات، و ذکراستغفار، سوره حمد و۳توحید، آیه الکرسی، و۷مرتبه سوره قدر...و....و...هدیه کنید. زمان(عج) برای ظهور برای سلامتی مولا رسانی باشما🖐 🤲التماس دعای فرج🤲 (صفحه دوم)