فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بریم نجف یک دل سیر دم ایوان طلا بریم و فقط تماشا کنیم
#روز_مرد
#روز_پدر
#علی
#استوری
#میلاد_امام_علیعلیهالسلام
۞﴾﷽﴿۞
#السلآمعلیڪیامرتضۍعلــــۍ_عღ
تمام حاصل عمرم همین سهتا اصل است
خدا یڪی و علی هم یڪی و یار یڪیستـــــ❤️
#میلآدامیرنجفمبارڪ🎁🎈🌱
@Angoore_Zarih_۲۰۲۲_۰۲_۱۳_۰۹_۳۰_۳۴_۷۸۸.mp3
7.43M
عالَم، هرجا رو ببینی عَلیِه
از اول تا آخر...
کربلایی حسین طاهری🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکــــر علے عـــــباده•°🌸
🦋امام صادق علیه السلام میفرمایند:
💫در شب و روزت منتظر امر فرج مولايت باش...
شیعه اگر شیعه بود ، وضع دگر این نبود
یوسـف زهـرا چنین غریب و غمگین نبود
میگویند دعای پدر در حق فرزند مستجاب است.
🌟یا #امیر_المومنین میشود برایمان دعا کنی تا فرزندان صالحی برای امام زمانمان باشیم، تا مگر قرنها یتیمیمان به پایان خوش ظهور برسد.
🥀یا عالی بحقّ علی عجّل لولیّک الفرج 🤲
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
╔═.🍃.════╗
@montzrn313
╚════.🍃.═
#ایرانیان_و_امیرالمومنین
روزی امام علی علیه السلام درمسجد کوفه،مردم را موعظه می کردند، گروهی از ایرانیان تازه مسلمان شده، در صف اول نشسته و گوش می دادند در این هنگام اشعث بن قیس وارد مسجد شد و با عصبانیت فریاد زد:
چرا بر سر این ها(ایرانیان) نمی کوبی؟
حضرت پاسخ دادند: وَالله لَضَربنَّكُم عَلَى الدّينِ عَوداً كَمٰا ضَربْتُموهُم عَليهِ بَدءً
"بخدا قسم کار به جایی خواهد رسید که (ایرانیان) بر سر شما خواهند کوبید و شما را به اسلام برخواهند گرداند."
📙 ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت: دار احیاء الكتب العربية، ج ۲۰ ص ۲۸۴
╔═.🍃.═════╗
@montzrn313
╚═════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕋معجزه تازه شدن شکاف دیوار کعبه در سیزده رجب
💥کانال حوادث آخرالزمان و علائم ظهور]
╔═.🍃.════╗
@montzrn313
╚════.🍃.═╝
💠 *" حر خراسان " معروف به " مَندلی طلا " آبروی پدر را برگرداند*
🔹️ *محمدعلیِ پورعلی* جوان زیبا و سفیدرویی بود که به خاطر طلائی رنگ بودن موهایش در روستای گُراخک شاندیز، به *"مندلیطلا"* معروف بود.
◇ *مندلیطلا* تا قبل از *شهادت*، در روستا اقدام به تولید و پخش مشروبات الکلی به صورت بشکهای میکرد، تا اینکه توسط کمیته انقلاب اسلامی آن زمان دستگیر و پس از محاکمه به شلاق محکوم شد.
◇ وی را جلوی مسجد روستا آورده و روی چهارپایهای خواباندند و در برابر مردم، حدّ شلاق را بر بدنش جاری کردند.
◇ بعد از اجرای حد، پدر پیرش به او گفت: *"خیر نبینی که آبروی منو بردی و از نمازِ تو مسجد محرومم کردی".*
🔹️ بعدها *مندلی طلا* به یکی از دوستانش گفته بود: *"از حرف پدرم خیلی تکون خوردم و دلم خیلی شکست. "*
◇ موقعی که زیر بغلامو گرفته بودن و از روی چهارپایه پایین میاوردن، رو به خونه خدا (مسجد) کردم و از خدا طلب بخشش کردم.
◇ بعد از چند روز هم دلم هوای جبهه کرد. متوسل به *ابا عبدالله* شدم و تصمیم گرفتم به جبهه برم".
◇ اهالی روستا میگویند: " *مندلی طلا* عزم جبهه کرده بود اما بسیج روستا بهخاطر سابقه خرابش، ثبتنامش نکرد".
◇ از پایگاه بسیج شاندیز و اَبَرده هم اقدام کرد، آنها هم ثبتنامش نکردند.
🔹️ دوست *مندلیطلا* که از بسیجیان روستای زُشک میباشد، او را از طریق پایگاه بسیج روستای زشک ثبت نام کرده و او را به آموزش جبهه اعزام کرد.
◇ وی میگوید: "مندلیطلا بعد از طی دوران آموزش و هنگام اعزام به جبهه به من گفت: *من بیست و هفت روز دیگه شهید میشم و بدنم بیست روز تو بیابون میمونه.*
◇ وقتی بعد از چهل و هفت روز جنازمو تو روستا آوردن، تو همون نقطهای که شلاقم زدن، بدنمو رو زمین بذارین و پدرمو بالا سرم بیارین، بگین پدرم کنار سرم وایسه و جلوی مردم حلالم کنه و بگه: *مندلیطلا توبه کرد تا هم خودش خدایی بشه و هم مایهٔ آبروی پدرش بشه".*
🔹️ دقیقا چهل و هفت روز پس از اعزام، پیکر مطهر این شهید را به روستا میآورند و تشییع میکنند.
◇ مردم روستا میگویند: "با اینکه پیکر این شهید بیست روز تو بیابون رو زمین مونده بود، تو فضای مسیر تشییع جنازه بوی عطری پیچیده بود که همه به هم میگفتن تو عطر زدی؟"
🔹️ *پدر شهید* میگوید: " *مندلی من* زمانی که می خواست به جبهه بره، برای خدافظی پیش من اومد و یکساعت دست و صورتمو میبوسید، اما من حاضر نشدم صورتشو ببوسم و الآن تو حسرت یک بوسهشَم.
◇ من هیچوقت فکر نمیکردم که مندلی من یک روزی طلا بشه. جنازه پسرم بوی خیلی خوشی میداد".
🔹️ تمام اهالی روستای گُراخک در تشییع پیکر این *شهید تواب* شرکت کرده بودند. الانم قدیمی ها روستا گواهی میدهند که تمام کوچهٔ مسیر تشییع را بوی عطر خوشی فرا گرفته بود و تا مدتها این بو را حس میکردند.
◇ *تاریخ تولد: ١٣٣٧/٠١/٠٢*
◇ *تاریخ شهادت: ١٣۶۵/٠۴/١٢*
⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
🌹@montzrn313
دریای تشنه_۲۰۲۱_۰۹_۰۸_۲۰_۳۷_۳۹_۷۱۲.mp3
8.36M
#سلام_علی_قلب_زینب_الصبور
سلام بر آن قلب بی قراری که
مولا دست روی آن گذاشت
و یک سال و نیم
بی صدا
تپید...
🎙کربلایی محمد حسین پویانفر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
نـــــدیده غیر زیبـایی...
وفات حضرت زینب سلام الله علیها
لبـــــیک یا زیـــــنب
▪️رجب که به نیمه میرسد انگار محتشم دوباره زبان میگیرد،
انگار کربلا دوباره جان میگیرد،
انگار زخمهای دل زینب سلام الله علیها دوباره سر باز میکند.
🚩 منتقم خون خدا!
قسم به تمام ثانیههایی که زینب سلام الله علیها شکست ولی برخاست...
و زمین خورد اما ایستاد؛
جهان ما آمدنت را کم دارد...
فقط به خاطر زینب سلام الله علیها ظهور کن!
⚪️ امام مهدی(عج): به دوستان و شیعیانم بگویید خدا را به حق عمهام زینب قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند.
(شیفتگان حضرت مهدی، ج ۱، ص۲۵۱)
» بحقّ زینب سلام الله علیها...
اللهم عجّل لولیک الفرج🤲
پَناھِحَــرم_۲۰۲۲_۰۲_۱۶_۱۵_۴۵_۰۶_۱۹۲.mp3
6.35M
#مداحیتایم🎼
-ایندلدوبارهدارد..
-حالوهوایزینب..
حاج امیر کرمانشاهی🎤
zeynab-zeynab.mp3
1.88M
نوحه ترکی و قدیمی “زینب زینب زینب کنز حیا زینب” با نوای ماندگار
مرحوم حاج سلیم موذن زاده اردبیلی
التماس دعا
#یا_زینب_ڪبرے_س⚜️
عقیلة العرب الگوے عشق و عزٺ ماسٺ
ڪنار مرقد او مڪتب #شهادٺ ماسٺ
بہ این دلیل همیشہ بہ خویش مےبالیم
جوار رحمٺ او مایهٔ سعادٺ ماسٺ
#وفات_حضرت_زینب(س)
#تسلیت_باد🥀🏴
#جـبـل_الـصبـر_مـعـظـم
حوریان از غم تو لطمه به صورت بزنند
قدسیان ناله برآرند که جانم زینب
#استورۍشهادتبیبیزینب(س)🥀
⚫️📚#هفت مورد از مصایب عظیم #شام از زبان امام سجاد علیه السلام
روایت شده از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود ؟ حضرت در پاسخ فرمودند: الشام الشام الشام
🔹به روایت دیگر امام زین العابدین علیه السلام به نعمان بن مندر مدائنی فرمود:
ای نعمان ندیدم مصیبتی را که شدیدتر باشد از آن زمانی که ما را وارد شام کردند زیرا در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از اول اسیری ، این چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود .
۱- در شام ماموران در حالی که شمشیرهای خود را برهنه و نیزه ها را استوار کرده بودند بر ما حمله می کردند و کعب نیزه بر ما می زندند و ما را در میان جمعیت اهل شام نگه می داشتند ، در حالی که ساز و طبل می زدند و شادی می کردند.
۲- سرهای شهداء را میان زنهای ما قرار دادند و سر عمویم عباس علیه السلام را در مقابل عمه هایم زینب و ام کلثوم علیهما السلام نگه داشتند و سر برادرم ، علی اکبر علیه السلام و سر پسر عمویم قاسم علیه السلام را در کجاوه ی خواهرانم سکینه و فاطمه علیهما السلام می آوردند و با سرها بازی می کردند و چه بسیار سرها به زمین می افتاد و در میان دستها و پاهای ستوران قرار می گرفت.
۳- از بالای بام ها آتش و آب بر سر ما می ریختند . وقتی آتش به عمامه ام افتاد چون دست هایم را به گردنم بسته بودند ، نتوانستم آن را خاموش کنم ، پس عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.
۴- از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب ما را با ساز و آواز در برابر چشم مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند : ای مردم ! بکشید اینها را که در اسلام هیچگونه احترامی ندارند.
۵- ما را از شتران پیاده کردند و به یک ریسمان بستند. پس ما را از در خانه ی یهودی و نصاری عبور دادند و به آنها گفتند: اینها کسانی هستند که پدرانشان پدران شما را کشتند و خانه های آنها را ویران کردند. امروز شما تلافی کنید. ای نعمان تمام یهودیان و نصاریان هر چقدر خواستند از خاک و سنگ و چوب بسوی ما افکندند.
۶- ما را به بازار برده فروش ها بردند و خواستند ما را به جای غلامان و کنیزان بفروشند ، ولی خداوند این موضوع را برای آنها میسّر نساخت.
۷- ما را در مکانی منزل دادند ، که سقف نداشت روزها از گرما و شبها از سرما و گرسنگی و ترس از کشته شدن در عذاب بودیم!
📖رمزالمصیبه به نقل از تذکره الشهداء،ص۴۱۱
1_447847079.mp3
2.25M
🏴 #وفات_حضرت_زینب(س)
♨️ام المصائب
#سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
━━═━━⊰❀🦋❀⊱
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━