eitaa logo
"مونلایت-
388 دنبال‌کننده
235 عکس
39 ویدیو
3 فایل
Attends-moi یه‌چیزی‌خالیه شب و روز به آسمون خیره میشم،دست باد رو میگیرمو با بارون میرقصم ، من خودمو تو تموم شهر از اتوایل تا کنکورد رها کردم... شاید زیر آب‌ شاید‌ کنار ابر شایدم‌ تو شانزالیزه ،کسی‌چه‌میدونه
مشاهده در ایتا
دانلود
|•|
و اکنون تن دردمند و گیسوانت که همانند خاری در چشم و تیزی، برنده بود، زیر خاک آسوده چشم برهم گذاشته و آزاری نخواهند داشت زیر ِ خاک ِ وطن. وطنی که سراسر بوی درد میدهد وطن مینویسم ولی صدایم دگر نمیتواند وطن نجوایش کند، چرا که هرچه هست خانه نیست... چرا که تو تنها مهسای این مرز و بوم نیستی، چرا که از خون جوانان وطن چه مهسا چه امیرحسین لاله دمیده... چرا که تن پاک‌تان بجای یافتن آسایش در آن، زیر خاکش آرام گرفته من ولی هنوز در امید غوطه‌ورم، امید آزادی، امید انتخاب، امید انسانیت و امید لبخند. اوه و البته، امید وَطَن.
چیزی نیس، یکم سرما خورده، همین:))))))))))))))) _اَما سرفه میکند _اما سرفه میکند _اما سرفه میکند _اما سرفه میکند عاه اما سرفه میکند...
ایجونم بنازم تعطیلاتو خبر که همون خبر جمع کوچیک دوست‌داشتنیه ولی الان هرکی آخیش گفته و لش کرده یه گوشه و من موندم و شما ببینم کی بلند میشن برنامه پنجمو بریزن، بین التعطیلی رو هم که بیشتر بنازم هممون زیرسیبیلی رد کردیم فقط کاش این شب سیَه که میگن زودتر بیاد ستاره هاش که تعریفشو شنیدیم افتخار آشنایی بدن.
زمان: حجم: 14.8K
از جمله استعدادای پنهان فرفریمون زیر آفتاب
oliviayiKTSOeKfWAK.128.mp3
زمان: حجم: 2.6M
حالا تابستون که گذشت، ولی اینو داشته باشیم فقط، بیا فقط اینو داشته باشیم:))))))) دیوانه‌وار مست شدن فقط این، اصلا مگه حرفیم میمونه؟؟ فقط باید برای هرچیزی که ارزش داره عمیقا فریاد زد فقط دویل باید تاس بندازه و بقیه چشماشونو ببندن پس چراغارو خاموش کنین و اوه تو این تابستون بی‌رحم و دردناک هرچیزی که دستش جلوی جریان خون منو نگیره، باعث میشه بیشتر خواستنو بخوام بیشتر و بیشتر بیشتر، حتی بیشتر oh mon dieu, ça a l'air si joli comme un diable... un démon irrationnellement plein de beauté:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
"مونلایت-
حالا تابستون که گذشت، ولی اینو داشته باشیم فقط، بیا فقط اینو داشته باشیم:))))))) دیوانه‌وار مست شدن
بسان کلاهی که سرش را در کافه ای، روی پالتویی فراموش کرده باشد و انتظار روی میز کافه زار میزند.
ای بابا، من الان ملبورن میخوام که، تکلیف چیه؟؟
من اما، اگه اون کوه لامصبو ببینم میشینم همونجا به پهنای صورت اشک میریزم شاید زمینشو بغل کردم، میشه یکی از گل‌هاشو هم بیارم خشک کنم نگه دارم، نه؟؟ بگو آره بگو دیگه بیا بگو فکر نکن اصلا ولش کن میشه، آره که میشه... میشه، آره؟؟