ایجونم بنازم تعطیلاتو
خبر که همون خبر جمع کوچیک دوستداشتنیه ولی الان هرکی آخیش گفته و لش کرده یه گوشه و من موندم و شما
ببینم کی بلند میشن برنامه پنجمو بریزن، بین التعطیلی رو هم که بیشتر بنازم هممون زیرسیبیلی رد کردیم
فقط کاش این شب سیَه که میگن زودتر بیاد ستاره هاش که تعریفشو شنیدیم افتخار آشنایی بدن.
oliviayiKTSOeKfWAK.128.mp3
زمان:
حجم:
2.6M
حالا تابستون که گذشت، ولی اینو داشته باشیم فقط، بیا فقط اینو داشته باشیم:)))))))
دیوانهوار مست شدن فقط این، اصلا مگه حرفیم میمونه؟؟ فقط باید برای هرچیزی که ارزش داره عمیقا فریاد زد
فقط دویل باید تاس بندازه و بقیه چشماشونو ببندن
پس چراغارو خاموش کنین
و اوه تو این تابستون بیرحم و دردناک هرچیزی که دستش جلوی جریان خون منو نگیره، باعث میشه بیشتر خواستنو بخوام
بیشتر و بیشتر
بیشتر، حتی بیشتر
oh mon dieu, ça a l'air si joli comme un diable...
un démon irrationnellement plein de beauté:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
"مونلایت-
حالا تابستون که گذشت، ولی اینو داشته باشیم فقط، بیا فقط اینو داشته باشیم:))))))) دیوانهوار مست شدن
بسان کلاهی که سرش را در کافه ای، روی پالتویی فراموش کرده باشد
و انتظار روی میز کافه زار میزند.
من اما، اگه اون کوه لامصبو ببینم میشینم همونجا به پهنای صورت اشک میریزم
شاید زمینشو بغل کردم، میشه یکی از گلهاشو هم بیارم خشک کنم نگه دارم، نه؟؟ بگو آره
بگو دیگه بیا بگو فکر نکن اصلا ولش کن میشه، آره که میشه...
میشه، آره؟؟
حالا از بحث کوه و اشک و ابر و خستگی تا مرز بیهوشی که بگذریم و دست از نگاه کردن به دُم روباهی که
گردن پیرزن مست ِ پاریسی رو گرم میکنه برداریم، بیا فعلا لم بدیم رو کاناپه و پناه ببریم به کاپوچینویی که قراره نقش دم روباهو ایفا کنه
فقط ببخشید،از غم شبای پاییزی چطور فاکتور بگیریم بزاریم پشت در؟؟
شنیدن ستاره ها افاقه میکنه؟؟
راستی من نجومم کفاف نمیده، کلاس خصوصی برمیدارین جناب؟؟:)))))))))))))))))))))
زمان:
حجم:
94.3K
12-هفت
ناخن های بلند
صدایی که دربر میگیرد
و خواب روزمره ای که برهم میخورد.
میخواستم از 10مهری بگم که بیشتر 20 مرداد بود
دیدم نگم سنگین ترم.
محض رضای هرکی میپرستی این چه آب و هواییه؟؟
Dancin.mp3
زمان:
حجم:
1.8M
ساعت دیواری چوبی طرح کلبه تیک تاک کنان میره جلو، منم ناخواسته میبره
ولی
ولی آخه، من میخوام بمونم، میخوام بمونمو برقصم
پس نگهش دار
بعدا وقت زیادی داری واسه تیک تاک کردن
تیک تاک،تیک تاک، تیک تاک
اما، اما الان دارلینگ
بیخیال ترقوه و بیخیال تب ِ کشنده
الان باید رقصید، چون رقصیدن کاریه که روحمو از تیک تاکای ساعت میگیره و برمیگردونه عقب، وقتی که گرمای ذوب کنندهی تب و سرمایی که باعث میشه قندیل ببندی، دستاشونو میدن به هم و ترک میخورن
ولی، ولی از اون ترکا که از بینش دستای سبز ِ جوونه سر بیرون میاره
پس
بیا با مونلایت تو دامنه نور مونلایتی که تو آسمون داره نگاه میکنه برقصیم.
بدن درد.
با بدن درد چشمامو باز کردم، شایدم با صدای ادل
هرکدومش که بود خبر از این میداد که تک تک برنامه های کنسل شده که افتاده بودن رو دوش جمعه، اوه و البته رو دوش من، با این بدن درد بی تعارف و لبخند زنان ده برابر شدن
کائنات پوزخند میزنه و گوگل، مورنینگ وارم آپو پیش کش میکنه، بیخیال مورنینگ وارم آپ؟؟ من الان شخصی به نظر میام که رو پاهاش وایسه و بگه خب بریم که داشته باشیم؟؟
میشه نداشته باشیم؟؟ میشه زندگیو برای 3 روز بزاریم پشت در؟؟
چون این بدن ِ دردمند به شدت خسته اس، حتی اگه من سرمو بالا بگیرم و بخوام به کائنات ثابت کنم که از پس من یکی برنمیاد، اون حال جلو رفتن نداره، اون عمیقا حال جلو رفتن نداره
چون از اون جمعه های ابریه که باید پرده هارو کشید و هر نوری رو از پا انداخت و نشست با هاتچاکلت، وسترن دید
صد البته که وسترن انتخاب من نیس ولی خب چاره چیه وقتی مجبوری با یه وسترن فن کنار بیای؟
پس طبیعتا کمال عذر رو به جا میارم خدمت برنامه هایی که قراره یه هفته دیگه منتظر بمونن.
8:37|جمعه ابری با وسترن و ابر؟؟| هفتم اکتبر
پ.ن: اوه راستی ادل هنوز داره از نداشتن فرصت انتخابش میگه، اما برای منی که خودم با همین دستای یخ زده انتخاب میکنم جایی برای دست کشیدن میمونه؟؟