خانه دلتنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ.....
و شب از شب پُر شــد
من به خود گفتم یك روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت»
ابری آهسته به چشمم لغـزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چـو می رفت ڪسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنی «هرگـــز» را
تو چـرا بازنگشتی دیگر؟!!:)
#هوشنگ_ابتهاج
#قفلیی🔒🖇
- @Moqlgh
اگر همه آدمها
یک نفر را داشتند
که شب ها در آغوشش
به خواب می رفتند ...
بدون شک
صبح که می شد
تمام جهان خواب می ماند ...!
#فرشته_رضایی
پ.ن:شبتون خوش🖤🌊
- @Moglgh
یکی از قشنگترین خطابهای عاشقانه نزار قبانی اینه؛ «یا أحلى نوبات جنوني»، ای شیرینترین دیوانگیام...♡
- @Moqlgh
گویند خلایق که به دیوانه قلم نیست
من گشتم و دیوانه توکلتُ علیالله ...
@Moqlgh
آخرش
بی برو و بَرگرد
مَرا خواهی کُشت!
عاشقی
با اگر و شاید وَ اما
نشوَد ...
@Moqlgh
و تو بالاخره شبی به آغوشِ من، به خانهات باز خواهی گشت،
مثل باران به دریا،
یا خواب به چشمانِ خسته...
#عادل_رستمکلایی
- @Moqlgh
چه کنم دل چو هوای تو کند شب همه شب
سر اگر بی تو به دیوار غریبی نزنم؟
#حسین_منزوی
پ.م:شبتون بخیر🖤🌊
- @Moqlgh