حسِ تنهاییِ مرا نَشنید
رفت تا تمامِ او بِشَوَم
باورَش این نمی شُدَش هرگز
که ز عشقَش ترانه گو بشوم
من دگر با غَمَش نمی جنگم
حسِ من شوقِ درکِ تنهاییست
گاه باشد که یک غَمِ بسیار
باعثِ خلقِ هر چه زیباییست
به گمانم خدا هم عاشق شد
و به عشقش بدونِ شک نرسید
که نُبوغَش ز هَضمِ آن غمِ تلخِ
این جهان را چنین یگانه کِشید
#محسن_محمود_نیا
- @Moqlgh
آخر اِی دوست نخواهی پرسيد
که دل از دوریِ رويت چه کشيد؟
#فریدون_مشیری
- @Moqlgh
نمیدانم خودت از طرح چشمانت خبر داری
به بازار کسادی میکشانی چشم آهو را
#خدابخش_صفادل
- @Moqlgh
ز تمام بودنیها، تو همین از آن من باش
که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد
#حسین_منزوی
- @Moqlgh
فتنهی چشمِ تو چندان ره بیداد گرفت
که شکیب دل من دامن فریاد گرفت
آن که آیینهی صبح و قدح لاله شکست
خاک شب در دهن سوسن آزاد گرفت
آه از شوخی چشم تو که خونریزِ فلک
دید این شیوهی مردمکُشی و یاد گرفت
منم و شمع دلِ سوخته، یارب مددی
که دگرباره شب آشفته شد و باد گرفت
شعرم از نالهی عشّاق غمانگیزتر است
داد از آن زخمه که دیگر ره بیداد گرفت
سایه! ما کشتهی عشقیم، که این شیرینکار
مصلحت را مدد از تیشهی فرهاد گرفت
#هوشنگ_ابتهاج
- @Moqlgh
https://harfeto.timefriend.net/16664442888821
حرفی؟انتقادی؟درخواستی؟پیشنهادی برای ارتقایِ مُغلَق؟!
اگر تو گاه به گاهی حماقتی کردی
بیا که رئیس مکتب افکار احمقانه منم
#سید_تقی_سیدی
- @Moqlgh
دیدی آن را
که تو خواندی به جهان ، یار ترین؟
سینه را ساختی از عشقش سرشار ترین
آنکه میگفت منم بهر تو غمخوار ترین
چه دل آزار ترین شد؛
چه دل آزار ترین…
#فریدون_مشیری
- @Moqlgh
هیچکس چشمبهراه من دیوانه نبود
هر چه بر در زدم انگار کسی خانه نبود
راندی از خویشم و من مردن خود را دیدم
کاش تشییع من آنقدر غریبانه نبود
سر به میخانه یادت زدم اما دیگر
جای لبهای تو روی لب پیمانه نبود
در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم
که سزاوار تو این خانه ویرانه نبود
پیش چشم همه ای عشق! جوانم کن باز
تا ببینند که اعجاز تو افسانه نبود...
#فاضل_نظری
- @Moqlgh