6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#حامد_عسکری
- @Moqlgh
عاشق که باشی شعر شور دیگری دارد
لیلی و مجنون قصه شیرینتری دارد
دیوان حافظ را شبی صد دفعه میبوسی
هر دفعه از آن دفعه فال بهتری دارد
حتی سؤالات کتاب تست کنکورت
عاشق که باشی بیتهای محشری دارد
با خواندن بعضی غزلها تازه میفهمی
هر شاعری در سینهاش پیغمبری دارد
حرف دلت را با غزل حالی کنی سخت است
شاعر که باشی عشق زجر دیگری دارد...(:
#بهمن_صباغزاده
- @Moqlgh
من را نگاه کن که دلم شعلهور شود
بگذار در من این هیجان بیشتر شود
قلبم هنوز زیر غزل لرزههای توست
بگذار تا بلرزد و زیر و زبر شود
من سعدیام اگر تو گلستان من شوی
من مولوی سماع تو برپا اگر شود
من حافظم اگر تو نگاهم کنی اگر
شیراز چشمهای تو پر شور و شر شود
«ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود»
آنقدر واضح است غم بی تو بودنم
اصلا بعید نیست که دنیا خبر شود
دیگر سپردهام به تو خود را که زندگی
هرگونه که تو خواستی آنگونه سر شود
#نجمه_زارع
- @Moqlgh
تو را مولانا سروده
شجریان خوانده
مشکاتیان نواخته
فرشچیان کشیده
و شاملو نوشته♡ .
- @Moqlgh
#ناشناس
کانالتون مطالبش زیباست🌷 در شروط گفتین که کپی ممنوعه برای استفاده شخصی هم امکان استفاده از مطالب نیست؟
+ برای استفاده شخصی موردی نداره
#ناشناس
عالییییید میشه گف با چنلتون عاشـــــق شعر شدم مرررسی ی درخاستی هم داشتم دوستم تولدشه و عاشق کتابه و شعره میخام براش کتاب شعر بخرم نمیدونم شعرهای کدوم شاعرو بخرم شما اگر بودید چیکار میکردید
+ممنون :]
بستگی داره دوستت به چه نوع شعری علاقه داره اگه طرفدار شعرای سبک جدید و امروزی هست کتاب های ابتهاج، فاضل نظری، قیصر امین پور به نظرم مناسبه
اما اگه طرفدار اشعار قدیمی یا غزلیات سنگینه
گزیده اشعار شهریار، مولانا، خیام و حافظ عزیز خوبه
و اگه از اشعار خارجی خوشش میاد زیاد اشنایی ندارم اما شعرهای امیلی دیکسون و ویکتور هوگو معروف اند
#ناشناس
سلام ،وقتتون بخیر کانالتون عالیههههههه خیلی حرف دلمه ... گریه میکنم با شعر ها... و اینکه یه بنده خدایی مریضه دعا کنید براش خیلی حالش بده 💔 دعامون کنید محتاجیم به دعا
+سلام ممنون خوشحالم کانال وایب خوبی داره و اینکه حتما دعا میکنیم
در این بازار نامردی
به دنبال چه میگردی
نمی یابی نشان هرگز
تو از عشق و جوانمردی
برو بگذر از این بازار
ازاین مستی و طنازی!
اگر چون کوه هم باشی
در این دنیا تو میبازی:)
#نازنین_آقایی
- @Moqlgh
من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری
هرشب از شدت درد کمرت بیداری
استراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم
خسته ای ، بی رمقی ، سوخته ای ، بیماری
جان من سعی نکن با کمر تا شده ات
محض آرامش من بستر خود برداری
سرفه هایت بخدا قاتل جانم شده است
بس که خونابه در این سینه ی زخمی داری
سعی کن خوب شوی ، ای همه دارایی من
زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاری
مونس خستگی حیدر خیبر شکنی
تو نباشی چه کسی میدهدم دلداری
#پوریا_باقری
- @Moqlgh
دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت
هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت
دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد
محراب می نالید؛منبر داشت می سوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت
آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت
آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت
سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت
باید به یاران شهیدم می رسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت
شب بود ... بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می سوخت...💔(:
#حسن_بیاناتی
- @Moqlgh
رفتی، پس از تو لذّت باران تمام شد ،
یک قصّه رو نکرده به پایان تمام شد ؛
با یک زبان ساده بگویم تو فکر کن..
پاییز، آن اوایل آبان تمام شد !
آغوش گرم تو در روزهای وصل
زیر نگاه سرد زمستان تمام شد ،
هی زنگ پشت زنگ و پیام از پی پیام
دلشوره های تلخ خیابان تمام شد..
بعد از تو از حرکت قلبم ایستاد ،
ساعت به وقت غربت تهران تمام شد !
از من نپرس دیگر از این غم که ماجرا
بر عکس من برای تو آسان تمام شد ...
بدنام شد اگرچه زلیخا و رنج دید ..
دنیا به کام یوسف کنعان! تمام شد ؛
حالم شده شبیه زغالی که رو سیاه
در کوره خسته ماند و زمستان تمام شد !
#مریم_صفری
- @Moqlgh