عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی!
بوی یک تک بیت ناگه
مست و مدهوشت کند...✨🌱
#فاضل_نظری
- @Moqlgh
یک عمر زمین خوردن و یک عمر دویدن
پایان بدی بود به جایی نرسیدن
از عشق نسیبم نشدهست غیر لبی سرخ
آماده بوسیدن و از خواب پریدن
قلبی که در آن عشق کسی خانه ندارد
دنبال دلیلی است برای نتپیدن
یک عمر نگاهش به نگاه تو بیافتد
یک عمر خودت را زده باشی به ندیدن
سخت است که یادش بدهی پر بگشاید
آخر برود در پی با غیر پریدن
#سیدتقی_سیدی
- @Moqlgh
ماجرای من و تو، باور باورها نیست
ماجراییست که در حافظه دنیا نیست
نه دروغیم نه رویا نه خیالیم نه وهم
ذات عشقیم که در آینه ها پیدا نیست
تو گمی درمن و من درتو گمم باورکن
جز دراین شعر نشان و اثری ازما نیست
شب که آرام تر از پلک تو را میبندم
بادلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
من و تو ساحل و دریای همیم اما نه!
ساحل اینقدر که درفاصله با دریا نیست…
#محمدعلی_بهمنی
- @Moqlgh
بیخبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟!
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟!
#شیخ_بهایی
- @Moqlgh
دلتنگی یعنی :
هیچ چیزِ این روزگار
دوستداشتنی نیست
جز تو..!
تو هم که نیستی!(:
#امیر_وجود
- @Moqlgh
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
آنچه از عالم عِلوی است من آن می گویم
رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم
مرغ باغ ملکوتم نِیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
کیست آن گوش که او می شنود آوازم
یا کدام است سخن می کند اندر دهنم
کیست در دیده که از دیده برون می نگرد
یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم
تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی
یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم
می وصلم بچشان تا در زندان ابد
به یکی عربده مستانه به هم درشکنم
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم
تو مپندار که من شعر به خود می گویم
تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم
#مولانا
- @Moqlgh