eitaa logo
(تربیت>-< تفکر>-<تعالی)
156 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
44 فایل
#به_امید_تربیت_صحیح_دینی_نوین.... . #فرزندان_مان_آنچه_که_هستیم_میشوند_نه_آنچه_که_میخواهیم ...
مشاهده در ایتا
دانلود
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. چون سختی ها به نهایت برسـد، گشـایـش پدید آیـد، و آن هنـگـام که حلقه‌های بلا تنگ گرد، آسایش فرا رِسَد. [ | ]
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 علی مَردِ بدهکارِ کسی نمیمونه ... 💎داستان جالب حاجی الماسی 🔸 به ما بپیوندید🌱 🔹لینک عضویت ↙️ https://eitaa.com/yaddasht_tarbiyate
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 یه خواب بد، راجع به فلانی دیدم! ✘ همش توی فکرم، رفتارهاش زیر سؤاله! ✘ دارم دائماً نسبت بهش بدبین‌تر میشم! ※ از کجا بفهمم، اینا حقیقته یا نه؟ آپارات | یوتیوب @ostad_shojae
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ عُمری زِ غم کرببلا خون جگر خورد ... قربان دل و چشم ترِ حضرت باقر 💠امام باقر علیه‌السلام: «بهترین چیزی را که دوست دارید دربارۀ شما بگویند، دربارۀ مردم بگویید.» 📚 بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج ۶۵، ص 🏴 (ع) تسلیت باد .
طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت  فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به آسمان رود و کار آفتاب کند .  پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!   وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .  فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم . شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند * به آسمان رود و کار آفتاب کند به عشق امیر مومنان علی (ع) به اشتراک بگذارید.... Dastan
. آدرس رو اشتباهی دادن دوستان اینکه ما چکاپ های مختلف بریم بیماری رو جری تر و قوی تر میکنه! .
. شما به هر چیزی توجه کنی اونو قویترش کردی✊️ چون داری بهش انرژی میدی و میری تو فرکانس اون! .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. فرکانس های تولیدی خودتان را جدی بگیرید... وقتی یک جایی از بدن تان بیمار است دائما آن را بررسی کنید و به همه توضیح دهید، در فرکانس بیماری قرار میگیرید و به مقدار و تعداد آن می افزایید⚠️ .
. شاید برای شما سوال پیش بیاید که آیا پیگیر بیماری های خود نباشیم؟!🤔 جواب این است که شما به هر میزان که به بیماریهای خود توجه می کنید باید ۱۷ برابر آن به اعضای سالم خود بیندیشید! و شکر آنها را به جا بیاورید، شکری که باعث ایجاد شعف در قلب شود و شما را مسرور گرداند، یعنی اعضای سالم را کاملا احساس کنید🌷 این موقع است که توجه شما در فرکانس سلامت و صحت قرار می گیرد و سلامتی را به بدن شما جذب می‌کند و اعضای بیمار شما هم سالم تر میشود! پس هرچه می توانید در حد مختصر و مفید به پزشک مراجعه کنید و بیشتر در درون خودتان دنبال سلامتی باشید! .
. 💢اثرات توجه و شکر رو تماشا کنید👇👇 .
14.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیش از ۷۰ درصد بدن ما از مولکول های آب تشکیل شده و سایر اعضای بدن به گونه ای در آن غوطه ورند! مراقب افکار و گفتارمان باشیم! 👈@masirbonyad_ir .
. 💠مخلص کلام اینکه، به پزشک و طبیبی مراجعه کنید که هیمنه بیماری را برایتان می شکند و توجه شما را از سختی و خطر بیماری به زیبایی ها و داشته ها و و خوبی هایتان منحرف میکند💯 .