6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
چون سختی ها به نهایت برسـد،
گشـایـش پدید آیـد، و آن هنـگـام
که حلقههای بلا تنگ گرد، آسایش
فرا رِسَد.
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۳۵۱ ]
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 علی مَردِ
بدهکارِ کسی نمیمونه ...
💎داستان جالب حاجی الماسی
#امیرالمومنین
#غدیر
🔸 به ما بپیوندید🌱
🔹لینک عضویت ↙️
https://eitaa.com/yaddasht_tarbiyate
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✘ یه خواب بد، راجع به فلانی دیدم!
✘ همش توی فکرم، رفتارهاش زیر سؤاله!
✘ دارم دائماً نسبت بهش بدبینتر میشم!
※ از کجا بفهمم، اینا حقیقته یا نه؟
آپارات | یوتیوب
@ostad_shojae
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
عُمری زِ غم کرببلا خون جگر خورد ...
قربان دل و چشم ترِ حضرت باقر
💠امام باقر علیهالسلام:
«بهترین چیزی را که دوست دارید دربارۀ شما بگویند، دربارۀ مردم بگویید.»
📚 بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج ۶۵، ص
🏴 #شهادت_امام_محمد_باقر (ع) تسلیت باد .
طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *
به آسمان رود و کار آفتاب کند
به عشق امیر مومنان علی (ع) به اشتراک بگذارید....
Dastan
.
آدرس رو اشتباهی دادن دوستان
اینکه ما چکاپ های مختلف بریم
بیماری رو جری تر و قوی تر میکنه!
.
.
شما به هر چیزی توجه کنی
اونو قویترش کردی✊️
چون داری بهش انرژی میدی
و میری تو فرکانس اون!
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
فرکانس های تولیدی خودتان
را جدی بگیرید...
وقتی یک جایی از بدن تان بیمار است
دائما آن را بررسی کنید و به همه توضیح
دهید، در فرکانس بیماری قرار میگیرید
و به مقدار و تعداد آن می افزایید⚠️
#محمد_راد
.
.
شاید برای شما سوال پیش بیاید
که آیا پیگیر بیماری های خود نباشیم؟!🤔
جواب این است که شما به هر میزان
که به بیماریهای خود توجه می کنید باید
۱۷ برابر آن به اعضای سالم خود بیندیشید!
و شکر آنها را به جا بیاورید، شکری که باعث
ایجاد شعف در قلب شود و شما را مسرور
گرداند، یعنی اعضای سالم را کاملا احساس
کنید🌷
این موقع است که توجه شما در فرکانس
سلامت و صحت قرار می گیرد و سلامتی را
به بدن شما جذب میکند و اعضای بیمار
شما هم سالم تر میشود!
پس هرچه می توانید در حد مختصر
و مفید به پزشک مراجعه کنید و بیشتر
در درون خودتان دنبال سلامتی باشید!
#شفا_در_آستان_قلب
#محمد_راد
.
14.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیش از ۷۰ درصد بدن ما از
مولکول های آب تشکیل شده
و سایر اعضای بدن به گونه ای در آن
غوطه ورند!
مراقب افکار و گفتارمان باشیم!
#محمد_راد 👈@masirbonyad_ir
.
.
💠مخلص کلام اینکه، به پزشک و طبیبی
مراجعه کنید که هیمنه بیماری را برایتان
می شکند و توجه شما را از سختی و خطر
بیماری به زیبایی ها و داشته ها و و خوبی
هایتان منحرف میکند💯
.