شب یلدا شده باز
بچه ها خبر خبر
ننه سرما دوباره
برمیگرده از سفر
بابا امشب خریده
آجیل و یه هندونه
مامان مهربونم
فال حافظ میخونه
ننه جون کنار من
میشینه قصه میگه
همه با هم دور هم
میره تا سال دیگه
#واحدکار_شب_یلدا
💢💢نمایش نه نه سرما💢💢
فرشته سرما میاد میگه...
سلام سلام آي بچه ها منم فرشته سرما, حالتون چطوره, احوالتون چطوره,
حالا که ساکت نشستين معلومه که خوب هستين،منم خوب و خوشحالم ميپرم با دو بالم حالا ميرم پروازکنم قصه رو با نام خدا آغاز کنم
يکي بود يکي نبودزير گنبد کبود خونه اي بود،تو خونه پير زني بود،پبرزن غصه ميخورد, چرا!
چون براي شب چله هيچي نداشت،که بااون از دختراش از پسراش از نوه هاش پذيرايي کنه،
جلو مهموناش آبروداري کنه،پير زن توهمين فکر بود تااينکه يکي در زد
ميوه(تق تق تق)خاله پير زن(کيه کيه درميزنه درو بالنگر ميزنه) بايد براي همه ميوه ها اولش این قسمت گفته بشه
🍍اناناس
کيم کيم لذيذم پيش همه عزيزم کميابم و گرونم باپوست دونه دونم درمون درد تو منم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخور خانوم جون من اومدم به ميدون
1 خاله پیرزن...
خوش اومدين خوش اومدين بفرما قدم گذاشتين روي چشماي ما (پير زن بايد اين متن و در آخر معرفی ورود هر ميوه اي بگه)
🍋ليمو
ليموي نازنينم،مثل نبات شيرينم دشمن سرما خوردگي ،دوست شما تو زندگي، درمون درد تو منم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخور خانوم جون من اومدم به ميدون
خاله پیرزن(متن 1)
🍇انگور
کيم کيم تو باغم شبيه چل چراغم اگه درشت و ريزم غوره ام و مویزم درمون درد تو منم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخور.......
🍎سيب
من سيبم و من سيبم خوش مزه و شيرينم اون بچه ها که خوبن اول من وميشورن بعدش منو گاز ميگيرن با لذت میخورن درمون درد تو منم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخور....
🍉هندوانه
يه ميوه ي سنگينم ،سنگين و پر ز دانه ام، شيرين و آبدارم در شب يلدا اصل منم درمون دردتو منم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخور....
🍬آجيل
آجيل شب چله م مخلوط و خوش مزه ام ،محبوب بچه ها منم تو جيبشون جاميگيرم درمون درد تو منم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخور...
🍏سيب زرد
ميوه ي فصل سردم به همه رنگ و زردم
درمون درد تو منم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخور....
💢چغندر
منم منم چغندر شيرينم و با مزه ام سفيدوقرمز هستم شب یلدا سر سفره نشستم
درمون دردتو منم مهمون سفره ت منم غصه نخور...
💢انار
انارم و انارم هزار تا دانه دارم ميوه يه شب چلم سرخرنگم و خوش مزه ام درمون درد تومنم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخور....
💢نارنگي
سلام سلام رفقا چطوره حال شما منم منم نارنگي ،نارنجي و بامزه ترش و شیرین و خوشمزه درمون درد تومنم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخور....
🍋پرتقال
ميوه ي فصل سردم ،دشمن رنج و دردم ويتامينه ث دارم بچه هارو دوست دارم
درمون درد تو منم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخور.....
💢کدو
چه خبره! چه خبره! برين کنار برين کنار من اومدم ببين چه رنگي دارم توسفره مي درخشم درمون درد تومنم مهمون سفره ت اومدم
غصه نخورغصه نخور خانوم جون من اومدم ب میدون
در آخر فرشته سرما ميادو ميگه:يکي بود يکي نبود زير گنبد کبود خونه اي بود ،تو خونه پير زني بود,
همه میوه ها همراه فرشته میخونن
پيرزن خوش حال و شاد بود ديگه هيچ ماتم وغصه اي نداشت، همه چیز واسه ی مهمونی داشت
تو دلش غصه نبود شادی بود اون دیگه منتظر مهمون بود
شب چله پیرزن مهمونی داشت توی سفره ش هیچی کم نداشت.
🌸🌸🌸
http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
پست خوشمزه یلدا
http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
💕💕
میزان امنیت کودک در محیط خانه به سه آیتم بستگی دارد:
۱- بتواند هر سوالی که در ذهنش بوجود آید از ما، والدین، بپرسد (۳۳درصد امنیت)
۲- بتواند هر احساسی که دارد به ما بگوید (۳۳درصد امنیت)
۳- بتواند هر اتفاقی که برایش رخ میدهد به ما بگوید (۳۳درصد امنیت)
کودک ما تا چه حد در محیط خانه امنیت دارد؟؟؟
🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
#پست_آسان_شیک_
خوشمزه یلدا
با مشمای سلفونی
http://eitaa.com/joinchat/1567096844C746db3d35d
نام داستان
: کوشا و بهترین هدیه تولد:🎀🎀
کوشا کوچولو جشن تولد را خیلی دوست داشت. کوشا می دانست چند روز دیگر تولد او است برای همین تصمیم گرفت که به پدر و مادرش کمک کند.
آن روز پدر وقتی از راه رسید چند عدد بادکنک را روی میز قرار داد و از مادر کوشا خواست تا برای مراسم کوشا آنها را باد کند. کوشا می دانست سر مادرش خیلی شلوغ است و او باید تمام کارهای مربوط به جشن تولد را انجام دهد، به همین خاطر از مادر اجازه گرفت تا بادکنک ها را باد کند. وقتی پدر و مادر کوشا برای خرید از خانه بیرون رفتند، کوشا به سرعت شروع به مرتب کردن خانه کرد.
او می خواست برای تشکر از زحمات پدر و مادرش به آنها کمک کند. کوشا می دانست که جشن تولد یعنی این که او یک سال بزرگتر شده است و هر کس که بزرگتر می شود باید رفتار بهتری با اطرافیانش داشته باشد. وقتی پدر و مادر کوشا به خانه برگشتند متوجه شدند خانه تمیز و مرتب شده است و بادکنک ها گوشه ای کنار هم چیده شده اند.
دوستان کوشا کوچولو یکی یکی از راه رسیدند و هر کدام برای کوشا یک هدیه آوردند. کوشا بعد از این که شمع روی کیک را فوت کرد، هدیه هایش را باز کرد و با خوشحالی از همه تشکر کرد. بعد از تمام شدن مراسم جشن تولد، وقتی تمام مهمان ها خانه کوشا را ترک کرده و به خانه خود رفتند، کوشا با این که خسته بود، به مادر و پدرش در جمع کردن بشقاب ها و ظرف میوه، لیوان شربت و همه چیزهای دیگر کمک کرد. او با دقت تمام هدیه هایش را در کمد خود قرار داد.
آن شب کوشا قبل از این که به خواب برود، با خودش احساس کرد، چقدر خوب است بچه ها همین طور که بزرگ می شوند، کارهای خوب و بزرگ هم انجام دهند. کارهایی که هم باعث خوشحالی خودشان و هم باعث شادمانی اطرافیانشان می شود.
از آن شب به بعد بود که کوشا تصمیم گرفت هر روز یک کار خوب انجام دهد و شب ها قبل از خواب، با به یاد آوردن آن احساس خوشحالی کند. کوشا می دانست هر کار خوب یک ستاره می شود که در آسمان به او چشمک خواهد زد.
شما تا حالا چندتا کار خوب انجام دادی؟
1_38866422.mp3
3.98M
#آهنگ_آموزشی_جانوران
تنظیم آهنگ و خواننده و مربی موسیقی کودک:علیرضا قرائی
💕💕
اجازه ندهید ، هر کسی هر حرفی به کودک بزند.
زیرا برای برطرف کردن این ترس، باید تا سالها زمان و انرژی زیادی صرف کنید.
بهترین راه عدم استفاده از آنهاست و اینکه مراقب باشید کودکتان با چه کسانی صحبت میکند.
گاهی پاک کردن بعضی تصاویر و حرفها از ذهن کودک تا بزرگسالی اش زمان میبرد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آزمایش
کودکان را بتفکر وادارید آزمایشهای گوناگون را با آنها انجام دهید