eitaa logo
مربی یار
5.5هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸 راوی_دوست_شهید ❣در بازرسی تربیت بدنی مشغول بودیم. بعد از گرفتن و پایان ساعت اداری، پرسید موتور آوردی؟ گفتم آره چطور؟ گفت اگه کاری نداری بیا باهم بریم فروشگاه. تقریبا همه رو خرید کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و ... همه چیز خرید. 🛍 انگار لیستی برای بهش داده بودن ❣ بعد هم با هم رفتیم سمت مجیدیه وارد کوچه شدیم. ابراهیم در خونه ای رو زد. پیرزنی که حجاب هم نداشت دم در اومد. ابراهیم همه وسائل رو تحویل داد. یک گردن اون پیرزن بود. خیلی تعجب کردم ...! 😳 توی راه برگشت گفتم : داش ابرام این خانم بود؟! گفت : آره چطور مگه !؟ ❣ اومدم کنار خیابون موتور رو نگه داشتم و با عصبانیت گفتم : بابا این همه مسلمون هست تو رفتی سراغ مسیحیا! 😨 همینطورکه پشت سرم نشسته بود گفت : مسلمون هارو کسی هست که کمک کنه تازه کمیته امداد هم راه افتاده می کنه. 👌 اما این بنده های خدا ها کسی رو ندارن. با این کار هم کم میشه هم دلشون به و گرم میشه. ✍از کتاب : سلام بر ابراهیم •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•  JOIN🔜 💥 @membariha
✨﷽✨ 📝 به روایتی از مادر شهید : 🌷| باید پر پول می بود اما نبود نه اینکه باشه نه😌 ته ته تفریحش این بود که با خاله هاش جمع بشند و دریا تنی به آب بزنند🏊 پاسدار بود و کارمندی سپاه رو می گرفت هم بود👨 ما زندگی می کرد و خرجی برای خورد و روی دوشش نبود.👌 با این حال جیباش پرپول نبود😊 پس اندازی هم نداشت. در خرج و مخارج عادی خودش، که بتونه کرایه بده جایی بره و بیاد، از حقوقش برمی داشت جیبش میذاشت.👌 پول هاشو قرض می داد به دوستان و که زن و بچه داشتن و مخارجشون می زد اگه به روش نمی آوردند خودش به بهانه ای سر رو باز می کرد و رو بهشون قرض می داد💰 : اینها بیشتر از من به این پول نیاز دارن.زندگی من میگذره، شکر خدا😌🌹 قرض هم می داد می گفت : دستتون باشه هروقت داشتم خودم میام شما.برای پس دادنش عجله ✋ همیشه می گفتم مادر هایی که قرض می دی رو بنویس گوشه ی جایی از یادت نره✍ آروم می خندید و : نیازی نیست☺️ اگه پس آوردند که چه .اگه هم که نه جونشون راضی ام😌👌 دو تا که نبودند بعد از پشت سر هم غریب و آشنا می اومدند و می گفتند قدر بهش بده کاریم ... ‼️ •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha