eitaa logo
مربی یار
5.5هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖داستان حضرت موسی کلیم الله علیه السلام و شیطان رجیم 💠روزی حضرت موسی برای مناجات به كوه طور می رفت و شیطان هم در پی او رفت.  🔘یكی از فرشتگان شیطان را نهیب زد و گفت: از دنبال موسی برگرد كه او كلیم خداست مگر امید داری كه بتوانی او را بفریبی؟  🔻شیطان گفت: آری. چنان كه پدر او حضرت آدم را به خوردن گندم فریفتم از موسی هم امید دارم كه چنین شود.  🔹حضرت موسی متوجه شد 🔥شيطان گفت: اي موسي كليم مي خواهي تو را شش پند بياموزم؟ حضرت موسي فرمود: خير. من احتياج ندارم از من دور شو. جبرئيل نازل شد و گفت: ای موسی صبر کن و گوش بده ، او الان نمیخواهد که تو را فریب دهد . موسی ایستاد و فرمود هر چه میخواهی بگو ، 🔥شيطان گفت: آن شش پند اين است: 🔺اول : در وقت دادن به يادم باش و زود صدقه بده كه ممكن است زود پشيمانت كنم گرچه آن صدقه كم و كوچك باشد چون ممكن است همان صدقه كم تو را از هلاكت نجات دهد و از خطر حفظ نمايد. 🔺دوم : اي موسي با زن بيگانه و خلوت نكن چون در آن صورت من نفر سوم هستم و تو را فريفته و به فتنه مي اندازم و وادار به زنا مي كنم. 🔺سوم : اي موسي در حال به يادم باش زيرا در حال غضب تو را به امر خلاف وادار مي نمايم و آرزو مي كنم كه اولاد آدم غضب كند تا من مقصودم را عملي سازم. 🔺چهارم : چيزهايي كه خداوند ازآنها نهي كرده نزديك نشو چون هر كس به آنها نزديك شود من او را به حرام و مي اندازم. 🔺پنجم : در دل خود فكر وكار خلاف راه مده چون اگر من دلي را چرکین ديدم به طرف صاحبش دست دراز میکنم و او را اغوا میکنم ، تا آن کار خلاف را انجام دهد . 🔺ششم : ...... 📣 تا خواست كه ششم را بگويد جبرئيل حضرت موسي(ع) را نهيب زد و فرمود: اي موسي حركت كن و گوش مده كه او مي خواهد در نصيحت ششم تو را بفريبد. لذا موسي حركت كرد و رفت. 🔥 فرياد زد و گفت: واي بر من پنج موعظه را كه اساس كارم در آنها بود شنيد و رفت مي ترسم كه آنها را به ديگران بگويد و آنان هدايت شوند. من مي خواستم پس از پنج کلمه حق ، او را به دام اندازم و او و ديگران را فريب دهم ولي از دستم رفت. 📚منبع : «داستان راستان» /قصص الانبياء، راوندى: 153، فصل 1، حديث 163؛ بحار الأنوار: 13/ 350، باب 11، حديث 39. ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜🐜 📕جمله حکیمانه یک مورچه به پیامبر خدا 🔸روزی حضرت سلیمان علیه السّلام با لشکریان خود از جنّ و انس با تمام شوکت حرکت می کرد تا به بیابان مورچگان رسیدند، در آنجا مورچه ای به همنوعان خود گفت: 🔻 «حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا یَحْطِمَنَّكُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ؛   تا آن گاه كه به وادى مورچگان رسیدند. مورچه‏ا [به زبان خویش‏] گفت: «اى مورچگان، به خانه‏ هایتان داخل شوید، مبادا سلیمان و سپاهیانش- ندیده و ندانسته- شما را پایمال كنند.»( سوره نمل، آیه 18) ▪️باد صدای مورچه 🐜 را به گوش سلیمان رسانید، در آن هنگام حضرت سلیمان علیه السّلام در فضا عبور می کرد و باد او را حمل می نمود. همان جا حضرت سلیمان علیه السّلام توقف کرد و به باد گفت: «مورچه 🐜 را نزد من بیاور.» باد مورچه را نزد سلیمان آورد. 🔶سلیمان به او گفت: «ای مورچه 🐜! آیا نمی دانی که من ، پیامبر خدا هستم و به احدی ظلم نمی کنم؟» 🐜مورچه گفت: «آری، می دانم.» 🔷سلیمان گفت: «پس چرا مورچگان را از ظلم من ترساندی؟» 🐜مورچه گفت: «ترسیدم به شوکت و عظمت تو و سپاه تو بنگرند و فریفته ی دنیا شوند و از یاد خدا دور گردند ...» 🐜سپس مورچه گفت: «آیا می دانی چرا خداوند در میان مخلوقات، باد را (بیشتر) تحت تسخیر تو قرار داده است؟» 🛑 سلیمان گفت: «نه، نمی دانم.» مورچه گفت: «خداوند می خواست به تو بفهماند که اگر بر همه ی جهان مسخّر گردی، همه ی جهان مانند آن باد است که سست بنیاد و زوال پذیر می باشد.» ♦️در این هنگام سلیمان از سخن (دقیق و عبرت انگیز) مورچه خندید.(آیه 19) «سلیمان از شنیدن این سخن مورچه تبسم كرد و خندید» (فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا) بر همین اساس است که خواجوی کرمانی می گوید:   ♦️پیش صاحب نظران ملک سلیمان باد است ♦️بلکه آن است سلیمان که زملک آزاد است   🔸اینکه گویند که بر آب نهاد است جهان 🔸مشنو ای خواجه! که بنیاد جهان بر باد است   📚 منابع: داستان هایی از یاد خدا، ص16-17 سایت آل البیت /پرسمان قرآن / بخش قرآن تبیان   ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🔖نعمت هم نشینی با پیامبران به سبب صبر در زندگی 🔷 از حضرت امام صادق عليه السّلام كه خداوند متعال به داود عليه السّلام وحى فرمود كه اعلام كن به خلاده دختر او پس بشارت و مژده به بهشت را و اينكه او قرين و همنشين تو است در بهشت 🔸حضرت داود بدنبال اين وحى روانه به خانه او شد و در زد آن زن بطرف در آمد و سؤال نمود آيا چيزى در باره من نازل شده؟ داود پاسخ مثبت داد و جريان وحى را شرح داد زن گفت شايد در باره كسى كه همنام من باشد نازل شده داود گفت در باره غير تو نيست ♦️زن گفت البته من شما را تكذيب نميكنم ولى بخدا سوگند در خودم صفتى كه شايسته اين مقام باشد نمى‏ بينم. داود گفت ضمير و حالت درونى و روحى خود را براى من توضيح بده زن گفت مانعى ندارد. ▪️چيزى كه من دارم اين است كه هر رقم درد و رنجى كه بمن رسيده و هر گونه مشكل و ناراحتى و نيازمندى و گرسنگى كه به من وارد شده با كمال صبر استقبال نموده و حتى از خداوند درخواست برطرف شدن آن را نكرده‏ ام تا وقتى كه خود خداوند مرا از آن حالت به حالت عافيت و سلامت و توسعه در زندگى منتقل فرمود 💠و فكر نكردم كه اين لطف و مرحمت الهى پاداش صبر من است بلكه خداوند را در مقابل اين همه نعمت شاكر و سپاسگزار بودم. 🛑 حضرت داود فرمود: فَبِهَذَا بَلَغْتِ مَا بَلَغْتِ از همين جهت باين مقام و مرتبه نائل‏ شده‏ اى. سپس حضرت صادق عليه السّلام فرمود: وَ هَذَا دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِلصَّالِحِين‏ اين همان دين الهى است كه براى صالحين و بندگان شايسته خود پسنديده است. (بحار الأنوار- ترجمه جلد 67 و 68 / ترجمه موسوى همدانى، ج‏2، ص: 96) 💠متن مستند : ، قصص الأنبياء عليهم السلام بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَنَّ خَلَادَةَ بِنْتَ أَوْسٍ بَشِّرْهَا بِالْجَنَّةِ وَ أَعْلِمْهَا أَنَّهَا قَرِينَتُكَ فِي الْجَنَّةِ فَانْطَلَقَ إِلَيْهَا فَقَرَعَ الْبَابَ عَلَيْهَا فَخَرَجَتْ وَ قَالَتْ هَلْ نَزَلَ فِيَّ شَيْ‏ءٌ قَالَ نَعَمْ قَالَتْ مَا هُوَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَيَّ وَ أَخْبَرَنِي أَنَّكِ قَرِينِي فِي الْجَنَّةِ وَ أَنْ أُبَشِّرَكِ بِالْجَنَّةِ قَالَتْ أَ وَ يَكُونُ اسْمٌ وَافَقَ اسْمِي قَالَ إِنَّكِ لَأَنْتِ هِيَ قَالَتْ يَا نَبِيَّ اللَّهِ مَا أُكَذِّبُكَ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا أَعْرِفُ مِنْ نَفْسِي مَا وَصَفْتَنِي بِهِ قَالَ دَاوُدُ ع أَخْبِرِينِي عَنْ ضَمِيرِكِ وَ سَرِيرَتِكِ مَا هُوَ قَالَتْ أَمَّا هَذَا فَسَأُخْبِرُكَ بِهِ أُخْبِرُكَ أَنَّهُ لَمْ يُصِبْنِي وَجَعٌ قَطُّ نَزَلَ بِي كَائِناً مَا كَانَ وَ لَا نَزَلَ ضُرٌّ بِي وَ حَاجَةٌ وَ جُوعٌ كَائِناً مَا كَانَ إِلَّا صَبَرْتُ عَلَيْهِ وَ لَمْ أَسْأَلِ اللَّهَ كَشْفَهُ عَنِّي حَتَّى يُحَوِّلَهُ اللَّهُ عَنِّي إِلَى الْعَافِيَةِ وَ السَّعَةِ وَ لَمْ أَطْلُبْ بِهَا بَدَلًا وَ شَكَرْتُ اللَّهَ عَلَيْهَا وَ حَمِدْتُهُ فَقَالَ دَاوُدُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَبِهَذَا بَلَغْتِ مَا بَلَغْتِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هَذَا دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِلصَّالِحِين‏ (جامع الاحادیث نور/ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏68، ص: 89) علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
: 🔖 خدا خیلی سخت گرفته ؟ 🔖دینی که با نیت انسان، نیتی که خیلی زحمت ندارد، نمره مثبت می دهد. 🔸 شما نیت کنید، رشد می کنید. دینی که خدای او سریع الرضا است که بهانه برای بخشیدن می گیرد و نه بهانه برای جهنم بردن. مچ گیری نمی کند، دستگیری می کند. ▪️در روایت اصول کافی امام باقر (ع) فرمود: وقتی حضرت آدم از بهشت رانده شد به خدا گفت خدایا شیطان این چنین قوی را بر ما مسلط کردی و مثل خون در رگ و پی ما جاری است و نفوذ در ما می کند وسوسه می کند و به تعداد هر انسانی که بدنیا می آید دو تا شیطان هست که تعدادشان خیلی زیاد است، خدایا برای من هم یک چیز امدادی و کمکی قرار بده و خداوند متعال فرمود: ♦️برای تو و فرزندانت این را قرار می دهم تا روز قیامت، اگر از بین شما نیت کار خوب را کرد، برای او یک حسنه می نویسم و اگر آن کار خوب را انجام داد ده حسنه می نویسم و از آنطرف اگر نیت کار بد را کرد برای او نمی نویسم، ولی اگر عمل بد و شر را انجام داد تا هفت ساعت نوشته نمی شود اگر شخص توبه کند و اگر اینکار را نکرد برای او یک دانه فقط می نویسم. حضرت آدم فرمود: بیشتر می خواهم. خدا فرمود همان یک معصیت را هم که برای فرد گناهکار نوشتم تا آخر عمر از آن پشیمان شود و برگردد، او را مخفی می کنم و آن سئیه را تبدیل به حسنه می کنم. چنین خدایی سخت گیر است.              📚پایگاه برنامه سمت خدا ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━