eitaa logo
مربی یار
5.5هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨  بچه دولت آباد اصفهان بود. ✴️سال شصت به شش زبان زنده ی دنیا تسلط داشت. تک فرزند خانواده هم بود. 💈زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ 🔻عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم… 🎋عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه ، بزرگترین اشتباهه…. ♨️بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت:چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… 🔰پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی فتاحیبود. قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوقت با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… و تخریبچی ها رفتند… ➿یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده ، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر  خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… 🔶زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی فتاحی توی شکنجه ها لو بده. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده ، سرش بره زبونش باز نمیشه. برید عملیات کنید… 🔵عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه. گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… 〽️اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته. اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…. 🔷جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. ♦️وقت تشییع مادر گفت:صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده ، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین. گفتن مادر بیخیال. نمیشه… 🔻مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه ! ولی فقط ….. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند:مادر! عراقی ها سر  عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم…😭 ✅مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگهای  عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد..😔 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
مربی یار
✨﷽✨ #فهرست10 #فیش_منبر امام رضا علیه السلام #مقام_رضا #نماز_در_سیره_امام_رضا #ولایت_در_فرهنگ_رض
✨﷽✨ تلنگر ، منبرک ، شهدا ، منبرک ، احکام ، شهدا ، تلنگر ، منبرک ، داستان منبری ، ، منبرک ، تلنگر ، منبرک حجاب ، شهدا ، منبرک داستان منبری حجاب ، ، تلنگر ، منبرک ، شهدا ، منبرک حجاب، منبرک ، داستان منبری ، توجه ، منبرک منبرک حجاب ، شرح حدیث، داستان منبری ، منبر صوتی ، حجت‌الاسلام ، داستان منبری، شهدا، ، مناجات ، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، داستان منبری، تلنگر، منبرک منبرک حجاب، تلنگر، داستان منبری، منبرک ، داستان منبری چ تلنگر، شهدا، منبرک ، شهدا، منبرک شهدا، طرح درس، ، توجه، شهادت امام جواد ، استاد داستان منبری شهدا، منبرک ، •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha