8.mp3
8.04M
✅💠ماجراهای سحر و سپیده
⬅️آموزش مهارت همسر داری
🔹 قسمت نهم: تربیت راحت
#پادکست
#رمضان_1401
#گروه_تبلیغی_یاردبستانی
@taaghcheh
✅💠 پیشنهادی به معلمان مدارس
بر معلمان لازم است علاوه بر دغدغهای که برای تدریس مطالب درسی دارند در جهت ایجاد، تصحیح و یا تعمیق باورهای متعلم نیز اهتمام کافی بورزند...
🔹 مرضیه رمضانقاسم
عضو گروه نویسندگی صریر
https://hawzahnews.com/xbJ47
#رمضان_1401
#یادداشت
#گروه_تبلیغی_صریر
@taaghcheh
10.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅💠حفظ حالات ماه رمضان در بیان مقام معظم رهبری
🔹تولیدگر : فاطمه قربانی
#کلیپ_تصویری
#رمضان_1401
@taaghcheh
✅💠پسورد اندیشه دینی
مطهری پسورد اندیشه دینی در روزهایی بود که از دینداری چیزی جز پوستهای باقی نمانده بود.
برایش فلسفه و عرفان و ادبیات فرقی نمیکرد وقتی قرار است هدایتگر جوانان باشد.
حوزه و دانشگاه برایش وسیلهاند زمانی که میخواهد جانِ معنا را به مخاطب تفهیم کند
گاه فیلسوفی تمامعیار بود و فلسفه خلقت و زیست بشر را به چالش میکشید؛ گاه معلمی مهربان بود و برای جوانان تشنه معرفت قصه مینوشت و همه اینها را در کنار تهذیب و تزکیه کمنظیر خویش دنبال میکرد به برکت عبادات طولانی در دل شب. اگر قرار میشد برای هر آدمی بعد از مرگش تندیسی بسازند بیشک باید برای مطهری تندیس اخلاص بنا میکردند.
🔹زهرا ابراهیمی مدیر گروه نویسندگی صریر
https://rasanews.ir/002yKh
#رمضان_1401
#یادداشت
#گروه_تبلیغی_صریر
@taaghcheh
✅💠 اللهم اهل الکبریاء و العظمه... 🤲
🔹تولیدگر : سید امین علمداری
#گرافیک
#پوستر
#رمضان_1401
@taaghcheh
✅💠عیدی
«این کت، آسینش کوتا شده. دکماشَم بسته نیمشه.»
دستی روی سر پسر کشید: « خوندل نباش. خودم یه فکری می کنم.»
سال اولی بود که توانسته بود؛ بیشتر روزهایش را بگیرد.
«چه فکری؟ آقاجون پول نداره. مگه چند روز، تا عید فطر مونده؟»
«عزیزم برا عید کت میخوای. خودم برات دُرُسِش می کنم.»
صبح عید بی حوصله و کسل از خواب بیدار شد.
مادر لباس تکراری، اما خوشگِلَش را پوشیده بود. کنار بساط سماور نشسته بود. قوری را از روی سماور برداشت. چای را تا نصفه توی استکان های لب طلایی کمر بارک ریخت . پسر انگشت اشاره ی مادر را دنبال کرد.
میخ بالا ی تاقچه خالی نبود. کتی به آن آویزان بود.
«عزیزم! بوپوش . بیبین اندازِس.»
گل از گُلَش باز شد. پدر و مادر را نگاه کرد. قدش به میخ نرسید. با سختی دستش را به کُت زد. کت روی دستش افتاد.
کت را برانداز کرد. اندازه ی اندازه بود. دکمه هایش هم بسته می شد. تمیز و نو . بوی عطر آشنایی میداد. تعجب کرد.
قبلاً این کت را دیده بود؛ اما نه به این اندازه. دست به دهان گرفت. به قالی رنگ رفته خیره شد .
عید سال های قبل را در ذهنش مرور کرد . همان کُت توسی رنگ پدر. به پدر نگاهی انداخت.
«من مهم نیسَم .خوبس کُت منو درستُ راستش کنی برا پسره. عیدِ دیگه!»
این را وقتی گفت که مادر را آشفته و نگران پسر دید.
« وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ.» (و چون مردم را پس از رنج و آسیبی که به آنان رسیده، رفاه و آسایشی بچشانیم.) س یونس / ی۲۱
✍ به قلم : مهری سادات میرلوحی
#داستانک
#رمضان_1401
#گروه_تبلیغی_مسطور
@taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅💠 عید سعید فطر مبارک 🌺
🔹 تولیدگر : گروه شمیم بهشت
#استوری_موشن
#رمضان1401
#گروه_تبلیغی_شمیم_بهشت
@taaghcheh